کابل ناتهـ، Kabulnath









Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 
 
 
 
در ذهن
 

سید رضای محمدی

 
 
 

در ساية اتاق
در بين چارتاقة ديوار
در ذهن مرد ما
خلجاني شكفته بود
ـ مثل صداي وز وز غوكان بود
مثل صداي زوزة خوكان شد ـ
در سايه اتاق
در بين چارتاقة ديوار
مردي نشسته بود
مردان خشمگين مسلح
در بين ذهن او رژه مي‌رفتند
مرد ابتدا، به رفتنِ مردان ظنين نبود
اين هاي و هوي و آمدن و رفتن
به ذهن او
جز انقلابِ خاطره‌اي خشمگين نبود
او حالِ حيله داشت
وقتي محال بود تحمل
تيغِ تفنگهاي سرِ دوش مردها
سوزاند سايه‌هاي تنِ ذهنِ مرد را
مردان براي رفتن راهي نيافتند
ديوار چارتاقة ذهنش را كم‌كم شكافتند
حالش گرفته بود
مردان هنوز هم در بين ذهن او رژه مي‌رفتند
حالش گرفته بود
در زير خواب و خشم
از جا بلند شد
دوري به چارتاق اتاقش زد
آهي زِ دل
نه،
داد
كشيد از دل
سر را گرفته كوفت به ديوار ...
در ساية اتاق
در بين چارتاقة ديوار
مردان خشمگين رژه مي‌رفتند

 

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ۷٤             سال چهـــــــــارم                    جوزای    ١٣٨۷                  جون 2008