کابل ناتهـ، Kabulnath






















Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 
 
 
 

تهیه کننده: غلام سخی

 
 
نوا ویهارای باکتریانا، نو بهار بلخ
 
 

کلمه "ویهار" یک کلمه سانسکریت است که در اوستا نیز ذکر گردیده است. در عصر بودایی بیشتر به خانقاه و معبد نسبت داده شده است. با ورود و تعمیم آیین بودایی در آریانای باستان در هر گوشه و کنار این سر زمین (ویهارایی ) های برپا شد که ویهارا های غزنه، بلخ وغیره شهرت به سزایی یافت و این ( ویهارا (ها (قرار توضیح استاد احمد علی کهزاد) بعد ها در ادبیات دری به اسم بهار تحول نموده است که از این میان کی شاه بهار غزنه و دیگری نو بهار بلخ است.

ناوا ویهارا ، یا نوا ویهارای باکتریانا ( باختر ) و یا معبد بودایی نو بهار بلخ که نه تنها در ادبیات دری درج است بلکه در سایر متون ادبیات زردشتی ، عربی و اسلامی نیز از آن تذکر به عمل آمده ، چنانکه نوایهارای بلخ یا نو بهار بلخ که از نوا ویهارای مرکب میباشد ، در اصل ( نوه بهاره ) یا ( ناوا ویهارا ) بوده است. کلمه ( نویانارا ) بدون شک ( نو ) و ( جدید ) معنی میدهد ولی کلمه ( وارا ) که در اوستا هم ذکر شده همیشه با بلخ یکجا بوده است. چنانکه وارا معنی پناهگاه را میدهد. کلمه ویها را در بودایی عمومیت پیدا کرده و شهرت به سزایی یافت و این کلمه به خانقا و یا معید بیشتر نسبت داده شده است.

هوان تیسنگ راهب چینی که در قرن ششم میلادی میزیسته اولین کسی است که نام این معبد معروف را صحیح گرفته و آن عبارت از همان ( ناوا ویهارا ) میباشد. قرار روایت هیوان تیسنگ ویک زایر چینی دیگر بنام ( ئی تیسنگ ) معبد نو بهار را بنام ( ناوا سنگهارمه ) نیز یاد میشد.

گر چه بانی معبد نو بهار درست معلوم نیست اما به اساس تحقیقات مدققین آنرا به کنشکا کبیر نسبت میدهند. برخی را عقیده بر این است که منوچهر هفتمین پادشاه پیشتدادی در بلخ خانه ای ساخت و آنرا نوبهار نامید که بت خانه بوده است.

صاحب فرهنگ برهان قاطع مینویسد که نوبهار را برمک نخستین بار ساخته وسقف و دیوار آنرا به دیبای الوان آراسته است.

معبد نوبهار از قرن دوم قبل از میلاد به حیث معبد بودایی کسب شهرت نموده بود. گویند در تالار بزرگی که با طرز بسیار مجلل ساخته شده بود یک مجسمه بودا دیده میشده و آنرا از طلا و جواهرات گرانبها ساخته بودند. طوریکه هیوان تیسنگ اظهار داشته:« در نوا سنگهارمه میان تالار جنوبی تشت کوچکی بود که در آن بودا غسل میکرد در این معبد یک دندان بودا و یک جاروب بودا از گیاه ( کاچه ) بود که زوارها در شش روز هفته آنرا زیارت میکردند ».

هم می گویند در معبد نوبهار زوار زیاد و مردم زیادی نه تنها از هنر و چین ، کابل و شاهان ایران بلکه شاهان سند و زابلستان و توران و ماورالنهر نیز به زیارت نوبهار می آمدند، پس از آنکه در برابر بت بزرگ زیارت میکردند دست برمک نگهبان بزرگ معبد را نیز می بوسیدند لذا معبد بودایی میرفت.

محترم انور نیز در مجله تحقیقات کوشانیها شماره سوم سال 1359 متذکر میشود که : « همچنان معبد نوبهار در آثار زبان دری ، عربی ، پهلوی و سانسکریت دیده شده است و شعرایی مانند دقیقی بلخی و نویسندگان دیگر از آن یاد کرده اند خلص اینکه معبد نوبهار در شرق شهرت بین المللی زیادی پیدا کرد که این شهرت معبد با از بین رفتن آن در دوره حکومت های اسلامی از میان نرفت و حتی تا اکنون نیز زبانزد خاص و عام میباشد ».

لوئی سترانج میگوید: « رئیس موبدان نوبهار را برمک می گفتند و برامکه از نس او میباشند در اقوال مختلف برامکه را خادم و سادن نوبهار دانسته اند که هر کس به ایشان احترام میکردند. آنگاه که شهر بلخ تازه در استیلا و سلطه اعراب بود، ریاست نوبهار بلخ در دست برمک پدر خالد یا جد یحیی برمکی وزیر با تدبیر هارون الرشید بود ».

ابن فقیه مینویسید که : « پرده دار بزرگ نو بهار را برمک میگفتند که مقام معادل به مقام والی یک شهر بود که بدین گونه آنان که بر نوبهار گمارده میشدند برمک می نامیدند ». برخی نوبهار را آتشکده وعده ای هم آنرا معبد بودائی پنداشته اند انور نیز پس از یک سلسله تحقیقات عمیق و دقیق که جسته و گریخته بعضی از قسمت های تحقیقات شان در اینجا تذکره گردید چنین نتیجه گیری مینماید که عده بزرگی آنرا به استناد دلایل آتشکده پنداشته ولی آنچه عموماً به اثبات میرساند اینست که معبد نوبهار بر آیین آتش پرستی ارتباط و تعلق نداشته و یکی از معروفترین معابد بودا بلخ بوده است ».

این معبد که اصلاً از شهکار های بزرگ عصر کوشانی و عهد حکمروائی کنشکاری کبیر است هیچگاه به آیین زردشتی ارتباطی نداشته است زیرا این معبد در اثر امر وارده کنشکای کوشانی تعمیر و بنا یافته و از بزرگترین معابد بودایی در نوع خود میباشد و بواسطه یک ظرف مسی که از پر شاپورا ) پشاور ) بدست آمده ، آنرا به کنشکای کبیر نسبت داده اند.

چنانچه بخواسته کنشکای کبیر در اطراف و ماحول دیوار خارجی معبد نوبهار بلخ در حدود 360 اتاق ( حجره ) برای راهیان بودایی و تجلیل از مراسم مذهبی و یا مخصوص به منظور تدریس این آیین ساخته اند که علما و دانشمندان بزرگ مشغولیت های علمی آن ها را در آن بدوش داشتند.

چنانکه زایران چین از قبیل فاهیان و هیوان تیسنگ که در اوقات مختلف از این معبد دیدن کرده اند، این معبد را بنام اصلی ناو اویها را بلخ ( معبد بودایی بلخ ) خواند اند. مخصوصاً هیوان تیسنگ آنرا منحیث بزرگترین دانشگاه آیین بودایی در آریانا یاد کرده است. دلیل دیگر اینکه این معبد به آیین زردشتی یا به کدام آیین دیگر ارتباط نداشته و محض یک معبد بودایی میباشد، آنست که در این معبد مجسمه بزرگ بودا و دندان بودا و جاروب بودا به قسم یادگار به ودیعه گذاشته شده بود.

از آن سبب این معبد علاقمندان وزایران زیاد آیین بودایی را بخود جلب نموده است. البته هزاران زاهد و عابد برای پرستش بودا در معبد بزرگ بودایی از بهار بلخ گرد آمده و به نیایش پرداخته و از حلقه علمی آن تنویر میگردیدند و از این دانشگاه مذهبی علمی بهره برده اند.

همچنان این معبد از نظر علمای معاصر و کاوش گران امروز بردر نمانده و آنها این معبد را یک معبد بودایی مطلق دانسته اند. در این نظر موسیو فوشه مورخ و باستان شناس فرانسوی را متذکر میشویم که وی متولیان حقیقی معبد نوبهار بلخ را به دودمان ( نوا کرمیکا ) و ( کرمیکا ها ) که بعدتر به ( برمکی ها ) تحول کرده نسبت میدهد.

در مورد این دودمان ( بر مکها ) که از قدرت معنوی و نفوذ علمی برخوردار بودند و شهرت زیادی در بلخ باستان داشتند اظهار میدارد که مقام خاندان برمک آنقدر ها زیاد و بلند بود که انتخاب ایشان و انتخاب پادشاه یکی صورت میگرفت.

لذا خاندان برمک در آنوقت یگانه نظارت کننده معبد نوبهار بلخ و اداره کننده این دانشگاه علمی بودند، چنانچه برمکی ها قبل از اسلام هم در احیای علم و دانش و در « تاریخ فرهنگ خراسان قدیم » و همچنان در « تاریخ فرهنگ خراسان دوره اسلامی » اول ارزنده داشتند.

در دوره حکومت های اسلامی معابد دینی زردشتیان و بودایان و غیره از فعالیت بازمانده و یا هم تبدیل به مسجد مسلمانان گردید و عده زیادی هم تاراج و تخریب گردید که تا هنوز در زیر تپه های خاک مدفون است. نوبهار بلخ یکی از این معبد هاست که در وقت فضل برمکی دوباره به حیث مسجد جامع در آمد و بعداً نام مسجد نه گنبد را کسب نمود و یعقوب لیث صفاری نیز در این کار سهم گرفته و حتی بقایای آثار نوبهار بلخ را ( که دارائی این سرزمین بود ) به خلیفه عباسی تحفه فرستاد و عاقبت الدمر توسط چنگیز تمام آبادی های بلخ هم به شمول این بنای تاریخی نوبهار که در این وقت مسجد جامعی بود ویران و برای همیش از بین رفت. و اما فعلاً به جز یکی از دروازه های شش گانه جنوبی شهر که بنام دروازه نوبهار معروف است اثر دیگر از آن باقی نمانده است.

منابع و مآخذ:
 
مراکز مهم آیین بودایی در افغانستان مولف محمد اسحق ابراهیمی افغانستان در پرتو تاریخ مولف احمد علی کهزاد

منبع : آتش

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ۷٢              سال چهـــــــــارم                      ثور    ١٣٨۷                  می 2008