کابل ناتهـ، Kabulnath
سید رضا محمدی
چادرت را به آب میبخشی، میفرستی برای ماهیها آب میآید از تو میگذرد، تو پری از صدای ماهیها ظهر وقتی در آب میافتی، موجها حلقه میزنند تو را روسری تو سفرهی شادی، مویهایت غذای ماهیها عصر،وقتی كه عصر همدم تو است، وه كه دریا چه لذتی دارد دست در دست موجها بنهی، پای بر جای پای ماهیها تو شنا كرده میروی در آب، ماهیان از تو بوسه میگیرند ردّ لبهات مُهر رحمتاند، ماده بر گونههای ماهیها تو در آبی و نیمهشب شده است، ماه افتاده روی پیشانیت نفس تو حواس ماهیها، هوس تو هوای ماهیها روسری را به آب میبخشی، زلفها را به ماهیان – سر را باد شاید بیاید و ببرد، صبح از روستای ماهیها پری ماه بر سر دریا، دختر ابر، خواهر دریا روزگار شناور دریا،عمر بیانتهای ماهیها تن تو رودخانهای و سرت خانهی آبهای آواره است گونههایت به جای امواجاند، چشمهایت به جای ماهیها
بالا
دروازهً کابل
شمارهء مسلسل ۷١ سال چهـــــــــارم ثور ١٣٨۷ اپریل/می 2008