کابل ناتهـ، Kabulnath









Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 
 
 
 

راوی

 
 
چه میشد؟
 
 
 

چه میشد روزن امید ها از دور پیدا بود

حقیقت انتهای جاده ی تاریک رو یا بود

چه میشد همدم تنهایی های من تو میگشتی

به خلو تگاه ی معراجم خدای من تو میگشتی

چه میشد رنگ رنگ زندگی ام با تو بودن بود

برای تو غزل گفتن برای تو سرودن بود

چه میشد در طلوع صبحد م هر دو تک و تنها

وراهی میشد یم با هم کنار ساحل دریا

چه میشد آفتاب عشقمان از دور میتابید

به شب های سیاهی چلچراغی نور میتابید

چه میشد یک حقیقت بود آنچه گفته ام اینجا

چه میشد این چه میشد ها نبودن محض یک رویا

 

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ۷١               سال چهـــــــــارم                      ثور    ١٣٨۷                  اپریل/می 2008