بخش اعظم افغان ها در این امر با هم توافق دارند که افغانستان غرق در بحران
بی حد بزرگی است. حالا اگر در اینجا این پرسش مطرح شود که دلیل این بحران
چه است و کی ها مسوول این فاجعه می باشند، پاسخ های ما نظر به تعلقات قومی،
قبیله ای، مذهبی و سیاسی ما به کلی از هم دیگر متفاوت خواهد بود. اگر ما
تصادفاً غیر پشتون باشیم، امکان بسیار زیاد دارد که "کرزی، غنی و دار و
دسته ی فروخته شده ی پشتونش را" مسوول اوضاع فعلی بخوانیم. برعکس اگر
تصادفاً پشتون تبار باشیم امکان بسیار زیاد دارد که "داکتر غنی را نه تنها
مهمترین مغزمتفکر جهان بلکه بزرگترین زمامدار تاریخ افغانستان" معرفی
کنیم. از این رو مسوول اوضاع برای این گروه "تاجیک ها، ازبیک ها و هزاره
های فروخته شده" می باشند. وجه مشترک بحث های از این دست، این است که هر
گروه، گروه دیگر را فروخته شده خطاب می کند.
به همین شکل اگر از طرفداران جناح پرچم حزب دمکراتیک خلق افغانستان باشیم،
"خلقی های خائن را مسوول همه ی بدبختی ها می دانیم" و اگر خلقی باشیم پرچمی
ها را. در این میان هر دو گروه تنظیم های جهادی را که "فروخته شده و نوکر
امپریالیسم" می باشند، عاملان عمده ی اوضاع نابسامان کشور می خوانند. از
سوی دیگر گروه های جهادی رقبای جهادی و حزب دمکراتیک خلق افغانستان را
"فروخته شده و جلادان مردم افغانستان" می دانند. داکتر اشرف غنی هم در تازه
ترین مصاحبه اش با بی بی سی گفته است که "تنها اشتباه او به عنوان
رئیسجمهور اعتماد به شرکای بینالمللی و امریکا" بوده است. یعنی او خود،
هیچ تقصیری ندارد و نداشته است. خلاصه این که، همه به همدیگر دو دشنام می
دهیم، همه را مقصر می دانیم بجز خود مانرا و همیشه برای برائت خود می گوییم
که "ما را نگذاشتند، اگر نه مملکت را آباد می کردیم".
دلیل این گونه برخورد های سبکسرانه ی ما هم برای همه مان روشن است: ما تا
هنوز، با وجود این که در قرن ۲۱ زندگی می کنیم، دارای استقلال فکری نمی
باشیم. برای ما، در هر حد و سویه ی تحصیلی هم که باشیم، هنوز هم قوم،
قبیله، مذهب و ایدیولوژی فکر می کند.
ما تا به حال نیاموخته ایم و نمی خواهیم بیاموزیم که مستقل فکر کنیم،
برداشت شخصی خود را داشته باشیم. هرگاه ما مستقل فکر کرده بتوانیم، از خود
می پرسیم که آیا آن چه را که فاشیست های قومی، و یا رهبران زنده و مرده ی
مذهبی و سیاسی به خورد مان می دهد، واقعیت دارد یا خیر، راست است یا دروغ،
به نفع مردم و کشور است یا خیر؟ اگر ما استقلال فکری داشته باشیم از هیچ
فردی بابا و بابه و قهرمان نمی سازیم. اگر ما استقلال فکری داشته باشیم از
افراد چون احمد شاه مسعود، داکتر عبدالله، عطا محمد نور، امیر حبیب الله
کلکانی، پروفیسور ربانی، مارشال دوستم، خلیلی، مزاری، ببرک کارمل، داکتر
نجیب، ملا بردار و امثالهم خدا و جانشین خدا نمی سازیم. راحت و ساده می
دانیم که این ها مانند ما بشر بوده اند و کار های خوب و بد داشته اند.
اگر ما استقلال فکری داشته باشیم برای حل بحران تلاش می کنیم و نه برای این
که دیگران را مقصر بخوانیم و خود را قهرمان. ما همه می دانیم که افغانستان
امروز مستعمره ی پاکستان است و طالبان برای نابودی افغانستان آورده شده
اند. ما همه می دانیم که امریکا با سیاست "ایجاد بحران، تداوم بحران و
کنترول بحران" افغانستان را به پاکستان واگذار کرده است. ما همه می دانیم
که امروزه مردم افغانستان، بیچاره ترین و گرسنه ترین مردم جهان هستند. هر
روز در افغانستان انسان و انسانیت از گرسنگی، از جهالت، از ظلم و ستم هلاک
می شود. و ما همه می دانیم آنانی که مسوول این وضعیت هستند امروز در امارات
متحده، ترکیه، پاکستان، ایران، قطر، اروپا و امریکا بهترین زندگی ها را
دارند. و ما؟ و ما چون استقلال فکری نداریم به سر و روی یکدیگر می زنیم. به
همین دلیل هم است که زمامداران افغانستان اکثراً مخالف تفکر آزاد و انتقادی
بوده و هستند.
بسیاری های ما که در غرب کار و زندگی داریم، بسیار به سادگی می توانیم که
به طور مثال، برای بلند بردن سطح آگاهی نسل جوان که از تدریس مدرن محروم
شده اند، کمک کنیم. هر کدام می توانیم به تنهایی و در سطح توان خود به یک
معلم در افغانستان کمک کنیم، تا او جوانانی دور و بر خود را تعلیم بدهد.
تاسیس مکاتب کوچک خانگی ماهانه ۱۰۰ دالر مصرف دارد. در ضمن ما می توانیم
آثار علمی بکر را ترجمه و در اختیار علاقمندان دانایی در افغانستان
بگذاریم. اگر ۱۰ هزار افغان در اروپا و امریکا هر کدام سال یک صفحه ترجمه
کنند، سالانه ۱۰ هزار صفحه می شود. ده هزار صفحه نوشته ی علمی. به این شکل
می توانیم برای نسل جوان اگر کمکی نکرده باشیم، حد اقل ضرری نرسانیم.
و اما چون قوم، قبیله، دین، مذهب و ایدیولوژی برای ما فکر می کند و نه خود
ما، حل بحران برای ما مهم نیست. مهم این است که خود را بهتر از دیگران
بدانیم و برای دیگران هیچگونه حقی قایل نشویم. به این اساس سال ۲۰۲۱، سال
پیروزی مجدد و مکرر شاه شجاعیزم در افغانستان بود. زمامداران ما از زمان
شاه شجاع تا به امروز، به استثنای شاه امان الله، توسط کشور های خارجی
تعیین شده اند. حالا نوبت پاکستان رسیده تا بالای ما حکومت کند. با این
جهالتی که ما داریم فکر نکنم که سال ۲۰۲۲ و یا ۲۰۵۰ بهتر از سال ۲۰۲۱ باشد.
البته آرزو دارم که برداشت من درست نباشد. |