کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 
 

               تمنا زریاب پریانی

    

 

دیگر سکوت نمی‌کنیم، فرار هم. آزموده را آزمودن خطاست!

 

 

سه شنبه ۲۱ دسامبر ۲۰۲۱


ما طرفدار ظلم و استبداد نیستیم. نظام و سیستمی که از مردم به عنوان ابزار رسیدن به قدرت استفاده کنند نزد ما جایگاهی ندارند. احزاب سیاسی، رهبران وطن فروش بخاطر آنچه که بر سر مردم این کشور آورده اند، عذر خواهی کنند. با آنکه این کار شان هر آنچه را از ما گرفته است بر نمی گرداند لیکن اقلاً اعتراف کنند که بد کرده اند در حق مردم و خاک افغانستان. همه ای ما را با کشور ما یکجا زخمی ساخته اند. سر بر گریبان خود کنند، یکبار به همه فساد کاری های شان فکر کنند و بعد خود شان را نماینده مردم افغانستان خطاب کنند. ما برده های سیاسی آنه نیستیم که هرچیزی را بخواهند انجام بدهیم و به ساز دول زدن شام برقصیم. رهبران جهادی، چهره های تکراری در رهبری پیشین افغانستان باید بدانند که دیگر مردم را کنار خود ندارند. همان گونه که رهبران دزد و فراری قوم پشتون ندارند. حمایت مردم را زمانی می داشتند که آنها ترک نمی کردند. سال ها از جوانان و مردم این جغرافیا به عنوان سیاهی لشکر و پیروان خود استفاده کردند. نفوس تشکیل دادند. زمانی که کشور سقوط کرد، تمام شان به کشور های دوم خود رفتند حتی بدون این که پشت خود را هم نگاه کنند. حالا از لانه های آرام و آشیانه های امن و امان خود برای مردم سخنرانی می کنند و اعلامیه پخش می کنند. اگر کار و گفتار آنها یکسان و قابل عملی شدن می بود وضع کشور ما در حالت امروزی قرار نمی داشت. همه ای شان برای خود و خانواده خود تلاش کردند. چپاول کردند و هنوز هم انتظار دارند که فصل جدید خود را شروع کنند. جای آنها می بودم خودم را حل آویز می کردم از خجالت به احترام شرف انسانی و حرمت به انسانیت.


فصل حکومت رانی های همیشگی این ها تمام شده است دیگر. حتی اگر رژیم طالبانی در افغانستان سقوط نماید، دیگرجایی برای شان وجود نخواهد داشت در میان مردم و نه حرمتی. ظلم و استبدادی را که اینها برای ملت ما خلق کردند هیچ بیگانه نکرده. خالق تمام مشکلات افغانستان همین ها هستند. آنجا که منافع شان بود سکوت کردند، جنگ کردند. معامله کردند. آنجا که بازهم منافع شان در خطر بود، همین کار را انجام دادند. یک تعداد شان با اشرف غنی احمد زی دست به هم داده سرنوشت سی میلیون شهروند افغانستان را در معرض خطر نابودی و تباهی قرار دادند. یک تعداد دورتر از آن حلقه، به آنچه می خواستند رسیدند. فراموش نمی کنیم و اجازه نمی دهیم دیگر روی گرده های ملت ما حاکم شوند و ما را بیشتر از این قربانی اهداف پلید شان نمایند. ما زنانی که امروز با دستان خالی ما در برابر ظلم و قانون شکنی ها گروه طالبان ایستاده گی داریم، برای خاینین نیز اجازه نمی دهیم که دیگر به آنچه می خواهند برسند در سرزمین ما. دیگر سکوت نمی کنیم. فرار هم نمی کنیم و در مقابل یکه تازی های شوم تان می رزمیم. زنانی که در بیست سال اخیر با خون دل زحمت کشیده، زجر تحمل کرده، درس خواندند، کارکردند حالا همه خانه نشین شده. مردم نفس کشیده نمی تواند فقط دعا می کنند که وضع کشور و زنده گی شان بهتر شود.


اما دعا کردن هیچ دردی را در مان نکرده است و نمی کند. دختران جوان از درس و تعلیم دور شده اند، همان جهنمی که مردم روایت اش را می کنند و از آن افسانه ها ساخته اند، ما تحربه می کنیم در حال حاضر. یک تعداد بیمار شده از خشونت های خانواده گی، یک عده خود کُشی می کنند. یک عده فرار می کنند از وطن. در نهایت حد اقل یک بحران تمام نمی شود که دیگری آغاز می شود در افغانستان. مسوول اش همین رهبر نماهای بی ظرفیت و خاین هستند. مشمول آنهایی که در گفتگو های صلح از افغانستان رفتند، بنام قوم و قبیله هرکس َمنم گفت، روزگار ما را به این حالت مبدل ساخته است. نه می بخشیم شان و نه فراموش می کنیم. سال های متمادی شده است که فقط ما مردم عام قربانی می دهیم در این سرزمین. هیچ خانواده ای نیست که یک فرزند و یک عضو فامیل شان را از دست نداده باشند. مشمول خودم که برادر جوانم را از دست دادم. توسط آنهایی که حالا در کشور ما بر مردم ما حاکم شده اند. افرادی که سال ها بنام قوم، زبان و مذهب باهم دعوا داشتند، زمان تقسیم قدرت، و منافع شخصی این مسایل اصلاً وجود نداشت. او زمان دشمن هم زبان و قومی خود می شدند. شاهد شان بودیم. تنها دارایی و ثروت ما آزادی و حق انتخاب های ما بود که از برکت بازی های سیاسی شما از ما گرفته شده. ساده بدست نیاورده بودیم.


خود شان پول تقسیم کردند در میان خود اما از خون جوانان به عنوان سلاح استفاده کردند. چهره های آنها برای همه هویدا است. همه می دانیم که فقط جنگ قدرت و منافع برای شان ارزش داشته است تا امروز نه بیشتر از این. گاهی دین را عنوان جنگ خود گذاشتند گاهی زبان و گاهی قوم را. در حالی که یکی از این ها نیز برای شان ارزش و اهمیت نداشت. فقط از آن به عنوان یک معامله تجارتی در طول این همه سال ها استفاده کردند و امروز مبدل به فرهنگ شده است. کودکان ما در فقر و گرسنگی جان می دهند. کجاست دین شان، وجدان شان و کار خیر شان در مسیر رضای خدای شان؟ چرا دشواری هایی را که شب و روز مردم فقیر و کودکان گرسنه در امتحان الهی می دهند، در گرسنگی هلاک می شوند، سرمایه داران و مجاهدین راه خدا آنرا تجربه نمی کنند؟. تا امروز ندیده ام که فرزند یکی از رهبران افغانستان در جنگ کُشته باشد. کودک یکی از آنها در گرسنگی جان داده باشد. دختر یکی از آنها افسرده شده و خودکُشی کرده باشد. تنها ما دیده ایم و تحمل کردیم. ما امتحان الهی داده ایم تا امروز و آنها بی جا و ریاکارانه از دین شان دکانداری ساخته اند و بنامش تجارت کردند. فقط ما برادران جوان ما را دفن کردیم، کودکان خوردسال را و معلوم نیست که چی زمانی از خود خواهی این ها ما هم جان ما را از دست خواهیم داد. امید وارهستم خدای شان از آنها نیز در همین دنیا، پیش چشم ما بپرسد، آنچه را این ها بر دیگران در همین دنیا انجام داده اند.
 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل   ۳۹۸     سال هــــــــــــــــفدهم                      قوس/جدی ۱۴۰۰                       هجری  خورشیدی             شانزدهم دسمبر   ۲۰۲۱