پیش از این که به محتوا پرداخت باید وانمود کرد آنچه در این مقال می خوانید
چشم دید من است از برنامه ی تلویزیونی یکی از کشورهای همسایه که با ما هم
کیش بوده و هر آنچه از بابت خرافات در دین و مذهب ، برایشان میگذرد ، در
کشور ما نیز انجام می یابد و معمول است. من کوشش نموده ام واقعیت ها را
آشکارا بیان و خوانندگان عزیز را از چگونگی آنچه بر ما تحمیل شده است بیان
نمایم.
در نمایشی قبلن آماده شده ؛ چنین به تماشا گذاشته شد که در آن جوجه سگی را
جمعی از بچه ها ، جوانان و حتا میان سال ها احاطه کرده و هر کدام با سنگ و
چوبی دست داشته به سر و صورت آن سگ که خطا و گناه خود را نمی دانست ولی
مورد بیرحمی و شقاوت زورآوران قرار گرفته، حواله می نمودند و سگ بیچاره به
جز از ناله و شیون دیگر کاری از دستش ساخته نبود. من که توان تماشای همچو
صحنه های دلخراش و خیلی ناراحت کننده را ندارم، با دیدن این ماجرا راه
گلویم بسته شد و اشک ناخود آگاه چشمانم را پر کرد. از جا برخاستم تا
تلویزیون را خاموش نمایم اما در همین اثنا دیدم این زنده جان را که شاید
آخرین رمق ها را سپری می کرد از پا به درختی آویختند و با هر اجرای زجر
دهنده، می خندیدند.
وقتا تلویزیون را خاموش نمودم احساس کردم تنم می لرزد و دچار شوکه شده ام.
با مروری از لحظه های زود گذر، در حالی که احساس بهبودی می کردم، پرسش هایی
در ذهنم خطور کرد و با خود گفتم: ما عجب مردمی هستیم!
در زمان استیلای عرب به سرزمین ما که از آن زمان شاید بیش از هزار و سیصد
سال و اندی بگذرد ، در آن وقت فتوایی صادر شده بود که سک حیوان نجس به حساب
می آید و ما از آن زمان تا حال که قرن های متمادی سپری می شود این فتوای
ناروا را تا هنوز دستورالعمل شمرده و در پی آزار و اذیت سک ها هستیم و این
فهم و درک در ذهن و ضمیر ما جا نیفتاده است که سگ نسبت به همه ی حیوانات به
خاطر تشخیص بویایی اش مقام اول را داراست ، گذشته ازاین بهترین رفیق و
مددگار انسان پنداشته می شود. سگ نگهبان شب های تار و پر مخاطره بوده
همچنان پاسبان رمه هایی است که از اثر تربیه ی چوپان ها با انواع حیوانات و
حتا انسانهای تبهکار و دزد دست و پنجه نرم می کند. سگ در همه کشورهای
پیشرفته جهان و شاید همه کشور های دنیا با پولیس و منسوبین قوای نظامی
همکار بوده که به واسطه حس بویایی قوی اش خدمات کشفی، امنیتی و ... را
انجام میدهد. افزون بر این به حیث یک دوست و یار با وفا به انسان ها مهر می
ورزد و از این گونه همراهی های دیگری مانند سهم گرفتن در شکار و یا در
اجرای فعالیت های اکروباتیک دوستانه سهم می گیرد.
دوستی که به کشور عربستان سفر نموده بود برایم چنین تعریف نمود: من در
عربستان به شهر های متعددی سیر و سفر نمودم اما سگ را (چه اهلی و چه ولگرد)
هیچ ندیدم و باز هم افزود: شاید از همان سال های نخستین پیدایش اسلام که سگ
را نجس قلمداد کرده بودند نسل آن را به کلی نابود کرده باشند و من با این
گفته اش در حیرت فرو رفتم و اندیشیدم چگونه می شود از حیوانیکه بهترین دوست
و یار انسان باشد آنهم با مهارت های ویژه که در نهاد سگ ها نهفته است مردم
و حکومت عربستان از آن بی بهره می مانند.
به هر حال حیوانات، پرنده گان و حتا خزنده گانی وجود دارند که در مقایسه با
ما دقیق تر ، بهتر ، رنگین تر و زیبا تر می بینند. از میان این موجودات سگ
ها که مورد بحث ما است از طریق بویایی از برای برقراری ارتباط می توانند ده
ها بوی را از هم تشخیص دهند و همچنان سگ برای هر بوی ، نوع گیرنده ی خاص آن
بو را دارد که متاسفانه ما تا هنوز به مهارت های چشمگیر آن ها آشنایی
نداریم.
در کشور ما هم بیشترین ها با پیروی ازعرب ها سگ را نجس می پندارند و این
همان خرافاتی است که بر ما تحمیل شده است در حالیکه همگان میدانیم سگ
حیوانیست با وفا ، یار، مونس و خدمتگار. پس چه بهتر که همه ی حیوانات و
پرنده گان را دوست داشته باشیم. (
پایان)
|