از مهتاب با خیزی بلند
به اورانوس پریدن
و با پُفى
فانوس خورشید را گل کردن
شعبده ایست
برای سرگرمیِ سيارك های جوان
با پنبه های ابر
چتری بباف و رها شو
در بی نهایتی آبی
درکشیدن ستاره ها را
در نخ نازکِ فانتزى
مى گذاریم به پس از معاشقه ای وحشی
بیم و امید را
مچاله کن
دور بیانداز
بغل ام گوشه ای تهی
برای آغوش کهکشانی ات دارد
آرش آذیش
|