این تصنیف را دو سه سال
پیش برای سرایش در قالب سرود حماسی ساخته بودم. جا دارد در این روز های
سرنوشت ساز خیزش و قیام در برابر تهاجم لشکر خوناشام سیاهی و ستم، در
هنگامه نبرد قهرمانانهی نسل نوین مقاومت به خاطر آزادی و نجات کشور انرا
پیشکش رزمندهگان وطن سازم.
اگر اهنگسازان و هنرمندان متعهد ما میپسندند؛ میتوانند انرا در متن
سرودی و یا آهنگی دراورند ، تا مفاد آن بیشتر و گستردهتر گردد.
خیز که شد رستخیز!
ای خراسانی تبار ای رهگشایی مردمی!
تن زن از خواری که خواری نیست رسم ادمی!
دشمن هر زورگو ای مرد میدان نبرد!
بر کف همت برون اور درفش باهمی
خیز با دشمن ستیز!
خیز که شد رستخیز!
دست دیو و دد ببند!
ابروی شب بریز!
خیز در میدان درا ای پهلوان میهنی!
بیغمی اکنون بساست بگشای دست رستمی!
ای خراسانی تو خورشیدی خراسان وار باش!
چیره شو بر تیرهگی اندیشهی بیدار باش!
تن مده بر ذلت استمگران نامجو
بر سر نامت بمان ای پهلوان هشیار باش!
پاک و با ایمان توای
بر سر پیمان توای
نامدار و نامور
رستم دوران توای
تا اهورا را به نیکی دستیار و همدمی
بیغمی اکنون بساست بگشای دست رستمی!
جان خود بر تیرکن ای آرش ای مرد نبرد!
قلهی پرواز سیمرغ خرد البرز مرد!
درگذر از هفتخوان پرفسون ای رهنورد!
همچو سهراب سمنگانی به میدان بازگرد!
تا خراسان خاک توست
دیو و دد خاشاک توست
در نبرد نیک و بد
دست دست پاک توست!
کوه هندوکش فرازان کاویانی پرچمی!
بیغمی اکنون بساست بکشای دست رستمی!
ای خراسانی خراسان کشور آمال توست
خانهی فرهنگ و مرز پاک استقلال توست!
گرچه ققنوسی و صدبارت به آتش میکشند
رستخیز ناگهان در شهپر و شهبال تان توست!
دست تو پولاد ناب
قامتات خورشیدتاب
بانگ پیروزی برار
سوی آزادی شتاب!
عالم دیگر بباید ساخت از نو آدمی !
بیغمی اکنون بساست بگشای دست رستمی!
|