کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 
 

              نوذر الیاس

    

 
پیغم‌بران مخلوع

 

 

من مانده‌ام به جادهٔ تنهایی، کفشِ کلانِ حادثه‌ام بستر
با خواب‌های خالیِ خیزابی، در شهرهای آهن و خاکستر
این شام‌های درهمِ بی‌صورت، با روزهای پی‌همِ بی‌حاصل
بر سینه‌ام کشالهٔ گورستان، در دیده‌ام شمایلِ خون‌آور
هر یک مسیحِ سنگیِ فرتوتی، این عابران و طبلِ شکم‌هاشان
من هم تُفی نشسته به سیمای پیغمبرانِ مُرده درین محشر
خرسنگ‌ها و شانهٔ تاریخم،
میخِ ستم فشرده به هر بیخم
عصیانِ چرک‌بستهٔ مجروحم،
در ازدحامِ بستهٔ این معبر
برگِ نگارخانهٔ ویرانم: خون و خلاب و زردیِ بی‌پایان
فصلِ عروجِ پیهم دلالان: ضرب و ضریبِ سکهٔ زور و زر
خیزید ای همارهٔ عریانی،
آزاده‌گانِ ملکِ پریشانم
دیوارهای تازه برافرازید
رو سوی این جهنمِ کور و کر
ای لحظه‌های نفرت و نفرینم، سنگین و جاودانه فروریزید
در چشمِ روزگار زراندوزان، هر گاه بی‌شماره‌تر، افزون‌تر ...


۲۰۱۵ میلادی

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل   ۳۹۳     سال هــــــــــــــــفدهم                       میزان ۱۴۰۰                       هجری  خورشیدی   اول اکتوبر   ۲۰۲۱