تن تبدار شب ،
آبستن فرزند فاجعه
و فردای انتظار ،
تکرار تقویم خون و حادثه!
جغد شوم ،
گشته باز مرثیه خوان !
رقص مرگ آزادی ست
و طبل شادی بر کف
دسته یی از کرکسان !
دیو تاریخ ، نعره کشان ،
مست خون ست و
الله و اکبر بر زبان ... !
با جمجمه پر ز دود ،
میغرد با شعار نفع و سود !
کابلست اینجا ؟
همان کابل دیروز ما ؟
پایتخت ،
انتحاری هاست اینجا ؟
یا که ،
آزمونگاه ، تلخی صبر خدا ؟ !
تلخی
صبر
خدا .... !
( ح. کوهستانی ) |