کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 
 

   

مهتاب ساحل

    

 
چند دوبیتی

 

 

آن‌جا تو زیر خنده می‌رقصی
از پشت بغضم گوش می‌گیرم
آن‌جا تو با هم‌خنده می‌رقصی
من زیر اشکم دوش می‌گیرم

می‌بوسی‌اش، جای لبت در من
فندک به جان تلخ سیگار است
دستی که می‌بافی به موهایش
دور گلویم حلقه‌ی دار است

ماهی‌ستم در ديگی از روغن
وقتی ترا آغوش می‌گیرد
من شعله شعله آتشم وقتی
یک‌جای با تو دوش می‌گیرد

نفرت صدایش می‌زنی از عشق
دنیای محتومم در آغوشت
دیوانه؛ اما قسمتش شوم است
یک روز خواهد شد فراموشت

«او سرو سبز روسری سرخ‌ات»
من هیزم تر در بخاری تان
بر شعله‌ام پطرول می‌پاشد
شب، در بر هم بی‌قراری‌تان

خوش باد عیشت ای یگانه یار
هرچند می‌دانم که غمگینی
خوابیده در پهلوی گرم او
هرشب مرا کابوس می‌بینی

با اين همه نامهربانی‌ها
چون روز اول دوستت دارم
آهوی تنهایم، پلنگ من!
جنگل به جنگل دوستت دارم

مهتاب ساحل

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۳۲۹         سال  چهــــــــــــــــــاردهم             دلو     ۱۳۹۷          هجری  خورشیدی  اول فبوری   ۲۰۱۹