آنجا تو زیر خنده میرقصی
از پشت بغضم گوش میگیرم
آنجا تو با همخنده میرقصی
من زیر اشکم دوش میگیرم
میبوسیاش، جای لبت در من
فندک به جان تلخ سیگار است
دستی که میبافی به موهایش
دور گلویم حلقهی دار است
ماهیستم در ديگی از روغن
وقتی ترا آغوش میگیرد
من شعله شعله آتشم وقتی
یکجای با تو دوش میگیرد
نفرت صدایش میزنی از عشق
دنیای محتومم در آغوشت
دیوانه؛ اما قسمتش شوم است
یک روز خواهد شد فراموشت
«او سرو سبز روسری سرخات»
من هیزم تر در بخاری تان
بر شعلهام پطرول میپاشد
شب، در بر هم بیقراریتان
خوش باد عیشت ای یگانه یار
هرچند میدانم که غمگینی
خوابیده در پهلوی گرم او
هرشب مرا کابوس میبینی
با اين همه نامهربانیها
چون روز اول دوستت دارم
آهوی تنهایم، پلنگ من!
جنگل به جنگل دوستت دارم
مهتاب ساحل |