کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 
 

   

عزیز الله نهفته

    

 
شهرزاد

 

 


سَری مویی
دست از دست خطا کنی
صراط مستقیم به ترکستان می رود
ابرو بیندازی
پل، نمی لرزد، می لرزاند
اگر چشم افکنی
و دامن بر افشانی
کابل
راهیست که به جهنم منتهی می شود
(کنار شاه دو شمشیره
رودی نیست که جاری باشد
بغض توست که به لجن تبدیل شده است.)
پستان بلرزانی
سنگ می بارد از آسمان
لبخند بزنی
شلاق
صدای پایت
سونامی می آورد
حتی
در بامداد دموکراسی
اگر انگشت بلند کنی
یا فرو
تیغ می زنندت.
وقتی گوسفندها بجای گذشتن از پل
سر از صندوق های رای بیرون میکنند
نباید گره به ابرو بیندازی و خشم بر چشم
فقط
می توانی از زیر تیغ بگریزی
اسماعیل وار
(و من بارها فکر کرده ام که او چگونه دختر نبوده است.)
و رو به روی هرچه قصاب است
تف بیندازی
نه از ترس که به شادی رهایی
در پاییز شاش کف کردن پسرهای محله
نه دست بیفشانی نه پا
که فریادت
زیر ریزش سنگها
گم خواهد شد
14 جنوری 2019

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۳۲۸         سال  چهــــــــــــــــــاردهم             جدی/دلو     ۱۳۹۷          هجری  خورشیدی   شانزدهم  جنــــــــوری   ۲۰۱۹