با شروع تراژيدي سقوط سلطنت امان الله خان كه ميتوان گفت سرآغاز تراژيدي
تاريخ افغاتستان است ، قاري دوست محمد پدر ضيا قاريزاده كه يكي از چهره هاي
صاحب نظر وروشنفكر و از حاميان اصلي نهضت فرهنگي دوره امان الله خان بود
بجرم همياري و همدلي با امان الله خان با دستور حبيب الله خان
درسال"١٣٣٠خورشيدي " "تير باران شد و براي دوران طفوليت و معصوميت ضيا
قاريزاده كه هشت سال بهار زندگي را تجربه ميكرد ،اولين تجربه تلخ روزگار و
اوضاع حاكم بر مملكت بود ، كه رويا هايش را ديگرگون كرد و اورا به مبارزه
حوادث تلخ روزگارش كشاند و قاريزاده در تكاپوي گذر از اين پيكار از خود
چهره اي ماندگار ساخت كه نه تنها در زمانش بلكه در فردا هاي روزگار نيز از
او به نيكي و ستايش تا انسوي مرز هاي فارسي زبان "ايران" به نيكي و ستايش
ياد كنند .
در تاريخ شعر وموسيقي به پختگي و فريختگي امثال او گهواره روزگار كمتر كسي
را پرورانيده است و قاريزاده اولين كسي بوده كه شعر نو را در فضاي ادبيات
افغانستان مطرح ساخته و راه را براي عبور از اوزان و قالب شعركلاسيك باز
كرده است بطوريكه اديبان و شاعران مطرح روزگار او را پيشگام نخست در اين
راه ميدانند . پرتو نادري شاعر معرف و مطرح كشور چنين گفته است : (
قاريزاده يكي از نخستين شاعران كشور است كه دست كم در دهها سي خورشيدي به
ساختار شكني در شعر پرداخته و نمونه هاي در اوزان نيمائي سروده است )
"پرواز كبوتر - پرتوي نادري "
و يا در منتخب اشعار قاريزاده كه بنام "پيام باختر و زبان طبيعت " چاپ شده
است در آغاز نظر هاي شاعران و شخصيت هاي بزرگ را اينگونه ميخوانيم .
استاد هاشم شائق واستاد سخن "أفندي " چنين مينويسد : ( ازين آتشپاره كوچك
كانون نهفته ء بزرگي زبانه ميزند كه نه تنها حوزه كابل بل وادي سغد ،دشت
خوارزم ، بيضه پارس " منظور فارس ديروز ايران است " و دريابار سند را شور
خواهد آورد )
استاد خليل الله خليلي : در همان مجموعه
( پيام باختر سروده هاي قاريزاده ...شعر نو است . مرا پندار اين است كه در
اين عصر هرقدر سخن بدين اُسلوب نزديگتر باشد به حال ما نافع است )
استاد سعيد نفيسي پزوهشگر ، شاعر ونويسنده ايران در مقدمه همان اثر ميگويد
: ( به جرّأت ميتوان گفت كه امروز در افغانستان سخن سراياني هستند كه سود
بخش جهان أدب و مايه افرادي عالم فكر و دوق اند . نه تنها در سرزمين مادري
شان از گفتار آنها بهره مي بزند ، بلكه فارسي ديانات كشور هاي ديگر -
هندوستان و ايران از خَوَّان فضل هنر شان كاسه كاسه و قدح قدح زُلال
جانفزايي توانند برداشت . يكي از برگزيدگان اين قوم ، شاعر مفلق و سخن سراي
محقق ، ضيا قاريزاده است كه در انجام لفظ و شيوايي مغني و نغزي مضمون و
قدرت نمايي در بيان مطلب امروز و از گويندگان تواناي عصر است )
ويا نويسنده مطرح كشور صديقي محمد عثمان در كتاب " سير ادب در افغانستان
،كابل ) مي نويسد : (تغير وضع و زمان ، ذايقه و سنويتين تغير ميكند . و
دسته از ديگر شعراي كشور ظهور كردند كه طبع شان از أصول و عنعنه يي سر
پيچيده و خواستند سخن را به طرز ديگر ادا و بر موضوعات از عينك ديگر تماشا
كند در اين رشته طبع آرائي كردند كه از ان ميان شعراي ذيل قابل ذكر است ،
ضيا ، رسول ، پژواك أمني و مژده وغيره ...)
ضيا قاريزاده نه تنها شاعر زبردست و نو گرايي بي باك بود بلكه آواز خوان
وآهنگ ساز چيره دست نيز بود و در اوانيكه راديو كابل از چمن وزيري به پل
باغ عمومي نقل مكان كرد و امكانات ثبت و پخش در دهه "٤٠-٥" كه فصل شگوفايي
هنر موسيقي وستاره باران اسمان موسيقي كشور بود ،ناب ترين و محبوب ترين
آهنگ هاي ماندگار از خود به يادگار گذاشت كه به گفته خودش ٢٥-٣٠ قطعه آهنگ
در آرشيف راديو افغانسان دارد ، و اين آهنگ ها فضاي گرم و صميمانه را در
شهر كابل پديد اورد وزمزمه لبها و نوازشگر دلها بوده است كه اوازخوان ها و
استادان موسيقي كماكان كپي انرا خوانده اند ، واين آهنگ ها از شعر خودش و
موسيقي انرا هم خودش ساخته است تا جايكه امكان پيدا كردن انها را داشتم
مينويسم : قاريزاده در مسلك آواز خواني "كبوتر " تخلص ميكرده است .
آهنگ هاي مشهورمثل :
مُشك تازه ميبارد ابر وبهمن كابل
موج سبزه ميكارد كُوي و برزن كابل
---------
بيا شب مهتاب است اي ماه يگانه
مكن ديگر بهانه
بر آئي از خانه سوي باغ با چنگ و چغانه
مكن ديگر بهانه
------------
شمالي لاله زار باشد بما چي ؟
زمستانش بهار باش بما چي ؟
-----------
ابر چشم تر دارد ، سبزه بال وپر دارد
نگهت ديگر دارد ، يرو وسوسن كابل
----------
گشتيم آخر برباد ازين دل
فرياد ازين دل
باشد كه گرديم آزاد ازين دل
فرياد ازين دل
----------" البته آهنگ ها موجود دارم "
از تصنيف هاي بكر و ادبي و دلنواز او استادان و ستارگان موسيقي افغانستان
نيز آهنگ هاي ماندگار ساخته اند :
استاد سرآهنگ " آهسته برو
--------------
استاد زلاند:
اي زهره
اي ستاره زيباي آسمان
رقاص نوريان
مرغان شب به ساز تو آزاد ميكنند
ارواح پاك سوي تو پرواز ميكنند
------------
استاد رحيم بخش:
شانه دو دسته ، ميزند طرهء تابدار را
ماه دو هفته ، مي دٓرٓدٓ پرده ء شام تاررا
------------
استاد بيلتون:
تا به كي ساز سفر ميكني
با كي ديگر زمزمه سر ميكني
-----------
هر شب ميكشم از دل ناشاد خدايا
فرياد خدايا
تا رخنه كنم در دل صياد خدا يا
فرياد خدايا
----------
احمد ظاهر با اهنگهاي زيبايش
اي غمت اي نازنين عزم سفر ميكنم
قبله ء خود بعد ازين سوي ديگر ميكنم
-----------
آخر اي دريا
توهم چومن دل ديوانه داري
موج بر كف
شور در سينه
ناله مستانه داري
-------
بطور حتم ميتوان گفت كه تصنيف "اي دريا " يكي از نخستين آهنگ هاي افغانستان
است كه انرا احمد ظاهر از قالب شعر نو سروده است و ثابت ميكند كه زنده ياد
ضيا قاريزاده استادانه به شعر نو تسلط داشته است .
واما برايم و شايد خيلي از دوستان جاي سوْال بس بزرگ باشد كه : چرا آهنگ
هاي قاريزاده با وجوديكه در آرشيف موسيقي افغانستان است بيشتر پخش نشده است
؟
و دوم آهنگ هاي زيباي او مثل" مُشك تازه ..."
" شمالي گل لاله زاري..."و "بيا شب مهتاب لست " كه ستارگان بزرگ موسيقي ما
را همچو استاد ساربان ، استاد ناشناس و غيره را به شهرت مضاعف رساند ، چرا
اصل اين آهنگ ها همچنان در پرده ابهام و در پستوي ارشيف همچنان باقيماند ؟
جاي تعجب دارد كه ما شاعر چيره دست و نو اور و آواز خوان دلنواز چون او
داريم ، اما از او چهره اي كم تعريف شده در فضاي ادبي و فرهنگي و موسيقي
كشور داريم ، آيا پشت همه اين سوْال ها دست ويا دستهاي است كه اين پرسش را
بوجود اورده است ؟
و بقول داكتر ظاهر عزيز سفير وقت افغانستان در يونسكو در مصاحبه اي كه "با
بي بي سي سال 2008" گفته است : ( زماني اجبارأ وبا مشكلات زياد "قاريزاده "
وطنش را ترك گفت كه خانه اورا به راكت بستند و كتب و نوشته هايش را آتش
زدند وهرچه در زندگي داشت دزديدند. ) و اضافه ميكند . (وقتي من اورا در
پاريس استقبال كردم قاريزاده نهايت ضعيف و مريض بود و يك بكس كهنه چرمه با
خود داشت . بكس را برداشتم فهميدم كه چيزي در ان ندارد ، فقط يك پيراهن
كهنه و سه جلد كتاب است . )
يادداشت : ضيا قاريزاده در سال ١٣٠٠يا١٣٠١ خورشيدي بدنيا امد و در ٢٣جدي
١٣٨٦ خورشيدي مطابق ١٣ژانويه ٢٠٠٨ م در كانادا چشم از جهان بست و طبق وصيت
اش به افغانستان انتقال يافت ودر ارامگاه شهداي صالحين بخاك سپرده شده است
.
آثار او كه در داخل چاپ شده است
١-پيام باختر وزبان طبيعت سال ١٣٣٠ خ
٢-نينواز يا ارمغان كهسار. سال ١٣٣٢خ
٣-خزان زندگي سال ١٣٣٤خ
٤- اشعار نو سال ١٣٣٦ خ
٥- هدف. سال ١٣٣٧ خ
٦- منتخب اشعار. سال ١٣٤٦ خ
رضا -علوى
١٩ -٢-٢٠١٦
|