کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 
 

   

 

    

 
چهارصد پاسخ به چهارصد پرسش

 


گروهی از شاگردان صنف دوازدۀ جیم لیسۀ غازی (کابل/ 1976) بودیم: سمیع رنجبر، شاپور امینی، همایون رضایی، بایار اسلمی، اکبر حیدری و تیمور که آواز خوب داشت و اگر استاد در آمدن اندکی دیر میکرد، او آهنگی از ناشناس را میخواند و دیگران با نواختن طبل روی میز همنوایی میکردند.

ما هفت تنِ دارای چندین دگرگونی، یک همگونی داشتیم: تلاش برای دیدار بزرگانی که نامها شان را پیوسته از رادیو می‌شنیدیم یا در رسانه‌های چاپی می‌خواندیم: واصف باختری، دکتور اکرم عثمان، سپوژمی رووف، رهنورد زریاب، دکتور صادق فطرت، فریده انوری، محبوبه جباری، ظاهر هویدا، ژیلا، مشعل هنریار، محمود فارانی، احمدظاهر، اسدلله حبیب، و... (در آن سالها افغانستان تلویزیون نداشت.)

همه در یافتن دو تن ناکام بودیم: فطرت و فارانی. نرسیدن و دست نیافتن به این دو هنرمند گناه ما نبود، آنها کم‌نماتر از ماه و ناپیداتر از کیمیا بودند.

دکتور فطرت را یکی از سه آوازخوان پرآوازۀ نیمه دوم سدۀ بیست افغانستان نامیده‌اند. آنچه مرا سوی او میکشاند تنها هنرش نبود، مایه و شیوۀ پاسخ‌هایش در مصاحبه‌ها بود: بسا فراتر از ساز و آواز میگفت و شگفت‌زده‌ام میساخت.

دو سال گذشت. پاشان پاشان شدیم. اگر نمیشدیم، هم نمی‌توانستیم آوای تیمور را بشنویم. در نخستین ماههای کودتای ثور [اپریل 1978] کشته شده‌بود؛ ورنه شاید برای تماشای کنسرت ناشناس به یاد بزمهای بدون ساز لیسۀ غازی، تا غازی ستدیوم میشتافت.

مردم میگفتند ناشناس شناسا شده‌است؛ ولی برای من که برامدهایش را می‌پاییدم، پیهم ناشناس‌تر میگشت. (میخواهم همینجا اعتراف دیگری نیز داشته باشم. خواهشمندم پس از خواندن، آن را نادیده بگیرید: از کسی که دوستان و دشمنانش نتوانند او را فراموش کنند، زیاد خوشم می‌آید.)
با مژه برهم زدن، سه دهه آب شد. در جنوری 2007 شمارۀ تلفونش را یافتم. به او گفتم: "اندیشه و انگیزۀ آماده ساختن همچو کتابی از 1980 با من است. هرچه از شما خوانده و شنیده‌ام، گرد آورده‌ام. میخواهم ناشناس را بشناسم". مهربانانه پذیرفت و بی‌آنکه یکدیگر را ببینیم، چهارصد پرسشم را پاسخ داد. (در پایان، چهل پاسخ و پرسش را از میان برداشتم.)

بافت کتاب چنین است:

بخش نخست
زندگی شخصی و خانوادگی با 100 پرسش و پاسخ: از آوان کودکی، ، آموزش (در هند، افغانستان، شوروی)، گرایش به موسیقی، آمدن به رادیو، ماموریتهای اداری و دیپلوماتیک (در افغاستان و شوروی) تا بازنشستگی و سرگرمیهای امروزی.


بخش دوم
سیاست‌پرهیزی و سیاست‌آمیزی با 25 پرسش در پیرامون طرف یا بیطرفی، سنگر اندیشه و چگونگی نگاه وی به سوی حزب دموکراتیک خلق افغانستان (خلق و پرچم)، شعله جاوید (با مشتقات مائویستی آن)، افغان ملت، تنظیمهای جهادی، تحریک طالبان، عضویت در تشکیلات سیاسی (چپ، راست، میانه)، دعوت شدن به احزاب و سازمانهای چپی، تنظیمهای هفتگانه و هشتگانه، امارت طالبان، با دیدگاه دکتور فطرت در برابر دکتور عبدالرحمان محمودی، اکرم یاری، مجید کلکانی، انجنیر عثمان عصیان، مجید سربلند، اناهیتا راتبزاد، سید محمد گلابزوی، محمد اشرف غنی احمدزی و چندین چهرۀ سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و هنری درونمرزی و برونمرزی دیگر

بخش سوم
دیدار با فرمانروایان و بلندپایگان دستگاه سیاست افغانستان با 50 پرسش و پاسخ در پیرامون محمدظاهر شاه، محمدهاشم میوندوال، محمد داوود، نورمحمد تره‌کی، حفیظ الله امین، ببرک کارمل، دکتور نجیب الله، پیر سیداحمد گیلانی، صبغت‌الله مجددی، حامد کرزی و پانزده تن از همکاران اداری و دپلوماتیک در جاهای گوناگون

بخش چهارم
چون و چگون هفت ترانۀ سیاسی با 50 پرسش در بارۀ جزییات سرگذشت و سرنوشت پارچه‎های زیرین

یک: "آن دیو شب/ پردۀ ظلمت" پس از زوال سلطنت در نخستین سالگرد جمهوری
دو: "ای د آزادی خاوری" فردای سرنگونی رژیم جمهوریت و آغاز کودتای ثور
سه: "سربلند باد دوستان خلق/ سرنگون باد دشمان خلق" در ماه سوم کودتای ثور
چهار: "دا د مستو پسرلی دی" در ماه سوم مرحله نوین و تکاملی انقلاب ثور
پنج: "جهاد اینجا بهار..." در آستانۀ فروپاشی حزب دموکراتیک خلق افغانستان
شش: "زما کندهاره د زمرو وطنه" در آغاز شکست حاکمیت جهادی و پیروزی طالبان
هفت: "دا وطن افغانستان دی" پس از نابودی امارت طالبان در روزگار حامد کرزی

بخش پنجم
بررسی این نُـه آهنگ با پانزده پرسش
یک: مرا ببوس
دو: دختر دیوان، بی‌بی رادو جان
سه: یہ روز وصالِ یاراں ہے
چهار: بابل مورا! نیہر چھوٹو ہی جائے
پنج: چی په خندا ورته د خوږ زړه پرهارونه نشی
شش: نن به شپه زما د یار په کوم مکان وی
هفت: ناروغه یاره بلا دی واخلم
هشت: دزدیده به من دیدی و من دیدم
نه: ایکاش با تو هیچ مقابل نمیشدم

بخش ششم
یاد از دست‌رفتگان، یاران و همکاران با 40 پرسش و پاسخ در بارۀ مادر، پدر، استاد قاسم، احمدشاه مسعود، شاه امان‌الله، ذاکرحسین، سید قاسم رشتیا، دکتور اکرم عثمان، محمود فارانی، سردار رحیم شیون کابلی، گلبدین حکمتیار، ببرک وسا، شاه‌ولی ولی ترانه‌ساز، حفیظ الله خیال، چترام ساهنی، وحید صابری، پروفیسور نیکولای دوریانکوف، رحمت‌شاه سائل، دکتور داوود جنبش، انجلی بنرجی، محمدرفیع، دلیپ کمار، لکشمی کانت پیاری لال، زلمی باباکوهی، میر اکبر خیبر، اناهیتا راتبزاد، عبدالکریم خرم، توریالی ویسا، شیرخان فرنود، عبدالغنی مدقق، مطیع‌الله بختانی و ذبیح‌الله شفق و ده تن دیگر

بخش هفتم
بیست پرسش ویژه در پیرامون کنسرت غازی ستدیوم، آهنگ هزارگی، سه چهار شبکۀ استخباراتی (افغانستان، همسایگان و دورترها)، دوگانه خوانی آهنگ هندی با دکتور نجیب، نشستها با مهمانان افغان، روسی، هندی، پشاوری، ...

بخش هشتم
سفرها و سرگردانیها با 40 پرسش در بارۀ بازدید از هرات، تهران، اصفهان، تخت جمشید، مسکو، دهلی، کتمندو، پشاور، اسلام آباد، لاهور، لندن، نیویارک، کلیفورنیا، هامبورگ، سیدنی و ...

بخش نهم
دکتور فطرت در نگاه عبدالاحد تارشی، عبدالله شادان، ظاهر هویدا، لطیف ناظمی، رحیم مهریار، محمد صدیق کاکړ، فضل‌الحق کاروان، استاد عبدالله نوابی شادکام، سمیع رفیع، توریالی، گوربزخان عطاخیل، محمداعظم سیستانی، ولی‌احمد نوری، امین سیماب، دکتور انور امینی، کریم رحیمی، نیلاب سلام، سید سبحان، یما ناشر یکمنش، نعمت‌الله ترکانی، سلیمان لایق، خیال محمد کتوازی با پیامهایی از ایشورداس، شهزاده سمرقندی و خلیل‌الله معروفی،

بخش دهم
برگردان بیست نبشته دربرگیرنده پاره‌های زندگی و هنر دکتور فطرت از منابع پشتو، هندی و انگلیسی از نویسندگان، پژوهشگران و گزارشگران زیرین: سهیلا حسرت نظیمی، پوهنمل زمان ستانیزی، عبدالباری جهانی، معصوم هوتک، حسن عزیز، فواد احمد فیصل، پییر امیدوار، سمیر پاتل، پروفیسور جان بیلی، فرانکلین لوییس، دکتور ویکرم گویال، مارک گینزبرگ، فرانسیس کنل، رابرت کروز، دناتیلا لورک، راس سلیتر، ویلیام لوتر، با گزارشهایی از کابل تایمز، واشنگتن پست و آرت بروشور آف اندیا

بخش یازدهم
بازتایپ ده مصاحبه برگزیده دکتور فطرت با مطبوعات، رادیوها، تلویزیون و شنوندگان کنسرتها: نبی پاکطین، گل احمد زهاب نوری، عزیز آسوده طهماس، عمر خطاب، فریده انوری، محمد اکبر، سیدال هومان جلیل غنی، رووف مهرپور، باجوړی از 1964 تا 2018

بخش دوازدهم
پنجاه پرسش گوناگون در بارۀ چندین آوازخوان، نوازنده، نویسنده، دانشمند، با آغاز از فرهاد دریا، استاد وحید قاسمی و استاد شریف غزل تا سلما، ساربان، اولمیر، هنگامه، قمرگل، بیلتون، مددی، زاخیل، پران نات، استاد سلیم سرمست، اکبر نیکزاد، جواد غازی‌یار، رحیم مهریار، اسدالله انیل، سردارعلی ټکر، احمد شاکر، خودشناس هروی، ضیأ چکری، اکبر ناشاد، حیات‌الله کاکړ، صابر شیرزوی، نریش کمار دهون، فدامحمد همیمی، شاه‌ولی رشید، وحید دلاوری، خوشحال سدوزی و پانزده تن دیگر، نیز رویکرد به رویدادهایی چون قیام سه حوت، عاشورا، هولی، و برخورد با الجبر، هندسه، بیولوژی، روانشناسی فروید، روح‌القوانین منتسکیو، تاریخ راجا انور چند اثر مشهور فارسی، پشتو، اردو، انگیسی که دکتور فطرت خوانده و ناگفته‌هایی در پیرامون آنها دارد

بخش سیزدهم
پردۀ پایان با یادهایی از سه خانواده: نجیب یوسفی و شکیلا جان یوسفی، شریف احمدیار و سمیه جان احمدیار، وکیل کریمی و دکتور صدف کریمی

برای جلوگیری از نادرستی در نگارش نامها و رویدادها، متن کامل تایپ‌شده روز دوم دسمبر 2018 به دکتور فطرت سپرده شد. نامبرده با بیان سپاس از کسانی که در ستایش وی نوشته و سروده‌اند، خواهان برداشتن همۀ آنها شد، ولی به نبشته‌های انتقادی و نفرینی دست نزد. گفت: "اینها بدون کوچکترین تصرف و تعدیل در کتاب گنجانده شوند. ضرور نیست در مقابل هر نظر مخالف - ولو تلخ و تند - موضع دفاعی بگیرم. آزادی بیان حق طبیعی هر انسان است".

کتاب "ناشناس ناشناس نیست" فرآوردۀ نهایی پس از دریافت چراغ سبز از سوی دکتور فطرت در روز بیست‌ونهم دسمبر 2018 است و فردا (دوم جنوری 2019) به چاپخانه سپرده میشود.

* اگر یادداشت کنونی را تا پایان خوانده باشید، آن کتاب 300 برگی را نیز خواهید خواند.

[][]
کانادا/ یکم جنوری 2019

 

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۳۲۷          سال  چهــــــــــــــــــاردهم             جدی۱۳۹۷          هجری  خورشیدی   اول جنــــــــوری   ۲۰۱۹