جلسههایی را که اشرف غنی در ارگ زیر نام دیدار و ملاقات با گروههای مردمی
برگزار میکند؛ معمولا فضای رعبآور و ترسناک دارد. یعنی هر چند متر، یک یا
دو بادیگارد گردن کلفت و قوی ایستاد استند. حضور اینگونه بادیگاردها،
اشتراککنندهها را در وضعیتی قرار میدهد که هرگونه اعتماد به نفس و
روحیهی انتقادی را از دست بدهند و حتا حرکتی معمولی و عادی نتوانند.
طراحی چنین فضایی در این نشستها بیشتر به وضعیت روحی و روانی خود اشرف غنی
ارتباط میگیرد؛ زیرا شخصیت روانی اشرف غنی همیشه دچار اضطراب و احساسات
است. این اضطراب موجب عدم امنیت روانی او شده است. بنابراین همیشه نگرانی
دارد. این نگرانی تا واقعی باشد بیشتر فوبیای شخصیتی ایشان است. اگر فویبا
نباشد، کسی انتقادی کند، چه مشکل دارد. انتقاد کند. رییس جمهور، انتقاد را
جواب بدهد.
بنابه احساساتی بودن اشرف غنی همیشه جلسههاییکه بیرون از ارگ برگزار
میشود به جنجال کشیده میشود. زیرا در جلسههای عمومی بیرون از ارگ، آنقدر
بادیگارد گردن کلفت نیست که بالای سر هر سه نفر یک بادیگارد ایستاد کند. در
این جلسهها افرادی فرصت پیدا میکند انتقاد کند؛ اشرف غنی تا به انتقاد
پاسخ بدهد یا انتقاد را درنظر نگیرد، به خونسردی از آن بگذرد، دچار احساسات
میشود و در برابر کسیکه انتقاد کرده، خشونت نشان میدهد؛ بعد
بادیگاردهایش آن فرد را لت وکوب میکنند.
چندی پیش سفری که به دایکندی داشت، سخنرانی اشرف غنی با انتقاد یک خانم به
خشونت کشیده شد. اشرف غنی گفت که ما هزارهجات را از زندان طبیعی نجات
میدهیم؛ خانم گفته بود که هزارهجات تا در زندان طبیعت باشد در زندان ذهن
متعصب شما است. هزارهجات را از ذهن متعصب تان نجات بدهید. در سخنرانی هرات
نیز فردی از اشرف غنی انتقاد میکند که برای این افتتاح هیچ لازم نبود،
خودت بیایی و این همه هزینه با آمدنت مصرف شود. بهتر بود، هزینهی این
آمدنت را به ولایت هرات میدادی که ساختمان دو مکبت در یک گوشهی هرات
ساخته میشد.
برای یک رییس جمهور لازم نیست، با احساسات به سوی فردی حرکت کند که انتقاد
کرده است. اشرف غنی به سوی آن فرد حرکت میکند و با آن فرد وارد درگیری
لفظی میشود. گفته شده، بادیگاردهایش دهان و دماغ آن فرد را خونین میکنند
و از تالار بیرون میکنند. معلوم نیست که بازداشت کردهاند یا... .
این هراس و عدم اعتماد اشرف غنی را نسبت به مردم میتوان از این منظر نیز
مورد ملاحظه قرار داد که ایشان از طریق یک انتخابات سراسر تقلب وارد ارگ
شد. این انتخابات مملو از تقلب بود که دولت دوسرهی «وحدت ملی» رویکار آمد.
همهی وظیفهی این دولت دوسر، فقط جابجایی افراد و دعوا بر سر جابجایی
طرفداران شان در مقامهای حکومتی گذشت. سرانجام اشرف غنی در جابجایی
طرفدارانش در حکومت بر عبدالله پیروز شد.
اما آنچهکه از این انتخابات سراپا تقلب در ذهن اشرف غنی ماند، عدم مشروعیت
انتخابات بود. این عدم مشروعیت انتخابات طبعا به معنای عدم مشروعیت خود
اشرف غنی نیز در قدرت است. بنابراین این عدم مشروعیت، اشرف غنی را وادار
میکند که همیشه از انتقاد نگران باشد و تلاش کند تا انتقادات را با خشونت
سرکوب کند.
درهرصورت، انتخابات گذشت. اکنون اشرف غنی در ارگ تشریف دارد. چه
بخواهیم/نخواهیم رییس دولت وحدت ملی یا به گفتهی خودش رییس جمهور منتخب
افغانستان است. پس بهتر این استکه اعتبار و ملاحظهی همین مقام را داشته
باشد و کوشش کند بر احساستش مسلط باشد.
پیش از همه به خودش چکچک نکند. موقع سخنرانی جیغ و فریاد نزند. کسانیکه
از او انتقاد میکند، دچار احساسات نشود و با آنها خشونت نکند. اگر به
انتقادها پاسخ نمیدهد، حداقل به خونسردی از کنار انتقادها بگذرد و به روی
خود نیاورد.
نخست وزیر هند در یک نشست در کابل که با اشرف غنی داشت، غیر مستقیم با
اشاره به بیتی از مولانا به اشرف غنی فهماند که جیغ نزند، بلکه بکوشد لحن
صدایش را تاثیرگذار کند، زیرا انسان با لحن صدا و چگونگی شیوهی صحبت
میتواند بر مخاطبانش تاثیر بگذار نه با داد و فریاد و جیغ زدن. واقعا
سخنرانیهای اشرف غنی، در ذهن مخاطب جز آلودگی صوتی، تاثیری دیگر بهجا
نمیگذارد.
|