به ملاقاتم بیا
باسبدی ازشعرسپیدوبلندی که
عبورما دهد
ازکووچه پس کوچه های خلوت مشیری
وباخود ببردمان
به تماشای غزل های سعدی
وهلهله سرخ عاشقانه های فروغ وشاملو
انگارکه نباشی
این جمعیت غول آسا خفه ام می کند
زیردست وپای انبوه شاعران
من که بی تو
قبل ازهربازی ای اعلام بازنشسته گی کرده ام
تا بتوانم زنی باشم
شبیه آیدا
که هرصبح بالبخندی ازشعر به تو صبح بخیر بگویم |