نه در زیرن پیراهن
نه در پناه تاریکی شب
می خواهم در زیر آفتاب سوزان
تن برهنه ات را تسلیمم کنی
می خواهم
خونت بر دهان من بپاشد
بر سینه ی من جان بدهی
و وقتی آخرین نفس هایت را می کشی
آنقدر بوی تو را گرفته باشم
که برای همیشه
زخم های عمیقت در خاطرم باقی بمانند
تا خشمگین شوم
خشمگین بمانم
و نگذارم
تن بی سرزمینت
از یاد گلوله ای که رگانت را متلاشی کرد برود
۱۶/۱۱/۲۰۱۸
|