کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

مهتاب ساحل

    

 
غزنی

 

 

غزنی منم، با يك بغل تاریخ‌ والایم
از کوره‌‌‌های آتش و باروت می‌آیم

غزنی منم، زیبازنی در چنگ نامردان
غم پا نهاده در تنم، در کفش و کالایم

در بندبندم طالبان تکبیر می‌گویند
جاریست سیل خون سربازان به رگ‌هایم

خونابه جای شیر می‌جوشد به پستانم
تشنه‌ست سه شب می‌شود نوزاد زیبایم

جشن است بين نابرادرهای ناراضی
پازيب گفته بمب‌ها بستند ‌در پایم

بالاحصار شانه‌هایم را شکستند، آه...
خورشید را اعدام کردند از بلندایم

یک‌مشت خاکستر به دامن مانده از باغم
کو چق چق گنجشک‌های دل تسلایم

از هیچ کس چشم کمک بر بچه‌هایم نیست
حال جهان خوب است در حال تماشایم

مهتاب ساحل

Bild könnte enthalten: Himmel und im Freien

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۳۱۸      سال  چهــــــــــــــــــاردهم                 اسد/ سنبله ۱۳۹۷          هجری  خورشیدی        شانزدهم اگست    ۲۰۱۸