دردوران زمامداری شاه
امان الله جشن استقلال درپغمان به حضور شاه ، خاندان شاهی واراکین دولتی
برگذار میگردید عوام ازا شتراک درجشن استقلال محروم بودند،برای اولین
بارامیر حبیب الله کلکانی فرمان برگزاری جشن استقلال را درکابل داد و حضور
همگان آزاد بود،
داکتر عبدالاحمد جاوید یکی از فرهنگیان کشورمیگوید، حبیب الله خادم دین
رسول الله جشن استقلال را در کابل با شکوهی هرچه بیشتر برگزار کرد، در طول
راه از ارگ تا دهمزنگ طاقهای نصرت یا دروازه های افتخاری برپاشده بود اما
خودش بالای سکو یا منبر چوبین که نشان دوره امانیه درپیشانی تخت آن نصب بود
قرار گرفت.
قرار بود که عطاوالحق وزیر خارجه نطق او را بخواند اما خودش گفت که خداوند
برایم زبان داده وبدون کاغذ گپ میزنم. سپس خطاب به مردم گفت، جشن استقلال
تان مبارک باشد! این جشن نه از داده من است ونه از مومه امان الله (داده به
معنی پدر ومومه به معنی مادر) بلکه ازشما مردم است که خون تان را ریختید و
آزادی را گرفتید، من امروز به غازی امان الله تلگراف دادم واین جشن را
برایش تبریک گفتم. بروید و خوشی کنید.
زمانیکه شخص خودشان درمحل برگزاری بدون هیچ نوع تشریفات بی آلایشانه تشریف
آوردند دیدن که بین مردم و تخت خطابه سیمی حائل است خود از بالای سیم جست
زده و فرمودند این موانع را بین من و مردم ام بردارید که فوراً برداشته شد۰
« اطراف سکوئی خطابه را سیم خاردار گرفته بودند، وقتیکه امیر عیار درصحنه
ظاهر شد ومیخواست بطرف سکوئی خطابه برود متوجه سیم خاردار شد خودش از
بالائی سیم خاردار جست زد و امر کرد که تمام موانع بشمول سیم خارداررا
بردارند و چنین گفتند " نمی خواهم میان من و ملت ام مانع و پردهٔ وجود
داشته باشد "»۰
ازطرف عیارکلکانی پیام تبریکی عنوانی امان الله ،شاه مخلوع که روم زندگی
میکردد تلگرام گردید۰
نگاه شود در تاریخ کشور، آیا شاه و یا امیری به جز آن برنای کوهدامن یافت
که چنان بی آلایشانه و چنان فروتنانه حق و جان نثاری مردم را به درگاه مردم
اعتراف کرده باشد ؟ بجزحبیب الله دیگر مردی را چنان اقرارو گفتار در تاریخ
نیابید !
جناب استاد آهنگ در خاطرات خودچنین نگاشته اند: در همان روزتجلیل جشن
استقلال مردم نزدیک دریا کابل جمع شده بود، حبیب الله خان سوار بر کشتی
آمدند بعد از صحبت کوتاه خود به خاطر خوشی تماشاچیان به یک شاخ درخت یک
بوتل را با تار آویزان کرد و درخت را کسی شور داد و بوتل در هوا در حرکت شد
حبیب الله آنرا به یک فیر نشان زد بوتل شکست سبب خوشی همه شد و خودش در
حالیکه استاد قاسم آواز می خواند به کشتی دریای کابل سوار شده حرکت کرد.۰
شهروندان كابل غرض تماشاي جشن استقلال در منطقه نوآباد دهمزنگ کابل گرد
آمده بودند . استادقاسم در بين زورق روي آب ايستاده مشغول ساز و آواز بود .
وقتي زورق نزديك امیرحبیب کلکانی رسيد ، استاد قاسم اين بيت حافظ را خواند:
كشتي نشستگانيم اي باد شرطه بر خيز
باشــــــد كه باز بينيم ديدار آشنـــا را
امیرحبيب الله کلکانی با تیز هوشی و رمز فهمی خاص خود كنايه استادقاسم را
درک کرد ، خطاب به استاد قاسم چنين گفت :
« قاسم جان آشنـــــا را ديگر نمي بيني ، نه براي من بخوان نه براي
آشنـــــــا ، بلــــــكه براي اين مردم بخوان كه جشن استقلال شان است».
در دوران زمامداری شاه امان الله آبدهٔ که در بلندی دهمزنگ «تخت نواب ، باغ
نواب فعلاً نواب آباد دهمزنگ» بخاطر سرکوبی جنوبی و پیروزی امان الله بنام
«منار علم و جهل » ساخته شده بود وتاحال موجود است به فرمان امیر عیار غازی
حبیب الله کلکانی با پارچه های سفید پوشیده شده بود دلیل پوشانیدن را امیر
عیار فرمودند:
« این مناره نمائی از کشتار وچپاول هموطنان جنوبی وال ام است بپاس و احترام
درگذشتگان و بازمانده گان هموطنان جنوبی وال ام این مناره باید پوشانید که
چشم های مان دید تباهی هموطنم را ندارد» .
امرتخریب را ندادند گفتند آبدهٔ مربوط دورهٔ از تاریخ کشورم است.
اما در حاکمیت پُر عقده نادر و ظاهر حتا دید همان ساحه برگزاری اولین جشن
استقلال در شهر کابل و حضور آزادانه تمامی اقشار شهریان کابل و ولایات
نداشتند قسمتی از این ساحهٔ تاریخی را مختص به اعمار باغ وحش کردند.در
ساحهٔ تاریخی که اولین جشن استقلال کشور بصورت مردمی آن تجلیل گردیده بود
قصداً در سال ۱۳۴۶ خورشیدی توسط ظاهرشاه باغ وحش ساخته شد و پسرش بنام نادر
بصفت رئیس باغ وحش کابل نصب گردید،
همچنان در روز های تجلیل از جشن استقلال دردورهٔ نه ماهٔ امیرحبیب الله
کلکانی نمایش ادبی تیاتر دردوپرده تحت عنوان «چگونه اسلام اسپانیا را
تسخیرنمود وچگونه آنرا ازدست داد » برای مهمانان خارجی، مقاما ت دولتی و
تعدادی ازباشنده گان کابل به نمایش گذاشته شد
|