کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

رشید بهادری

    

 
فنای فرهنگ بومی برخی از سرزمین های خاور میانه
و شاخ آفریقا پس از تهاجم و استیلای عراب

 

 


در ذهن برخی از من و شما پرسش های شکل میگیرد که پاسخ به آنها را یک نیاز تلقی میکنیم ولی دستیابی به چنین امری تحقیق و پژوهشی گسترده بکار است تا به قناعت خاطر پرداخته شود. از میان یکی هم تهاجم اعراب به کشور های غیر از عرب منطقه و کشور های شاخ آفریقا است که با استیلای بدون وقفه و پایدار ، آنها را به گونه یی عرب ساختند که حتا زبان ، ملیت ، قوم و در مجموع فرهنگ متعلق به ایشان را بکلی تغییر دادند و امروز تمام مردم وابسته به این سرزمین ها بدون آنکه به پس منظر نگاهی بیندازند که کی و چی بودند و حالا کی و چی هستند ؛ همه را نادیده می انگارند و فقط به عرب بودن بسنده میکنند و شاید عده یی از ایشان با منسوب بودن به عرب افتخار هم نمایند.


این کشور ها در منطقه (خاور میانه یی) عبارت اند است سوریه، لبنان، اردن، عراق و ... همچنان از کشور های شاخ آفریقا ؛ مصر، تونس، لبیا، مراکش ( مراکو ) و ... اما برخی از کشور های اسلامی دیگر مانند افغانستان، ایران، ترکیه و ... از اثر مقاومت ها ، پایمردی ها و براه انداختن قیام های ملی و مردمی به ویژه افغانستان و ایران ؛ جز پذیرش دین اسلام دیگر به هیچگونه تعهدات وقعی نگذاشتند و توانستند ملیت ، زبان و فرهنگ باستانی خویش را حفظ و توسعه هم بدهند و اگر از این هم فراتر برویم می بینیم مردم کشوری چون هسپانیه نه تنها زبان ملیت و فرهنگ خود را نگهداشتند بل به دین اسلام هم پشت نمودند و آن را رها کردند.


به هر حال از آنجایی که افغانستان و ایران دو کشوری که زبان و فرهنگ مشترک دارند و در گذشته های دور در سرزمینی به نام خراسان بزرگ زندگی باهمی داشتند و همه ی افتخارات ملی و فرهنگی شان مشترک به حساب می رود. به گونه نمونه یاد آوری از راد مردی چون یعقوب لیث صفار که در تاریخ درخشان هر دو کشور جایگاه و مرتبت خاصی دارد در حدود دو صد سال پس از حمله اعراب به سرزمین خراسان بزرگ عرض وجود کرد و به حیث یک قهرمان ملی و جنگی شناخته شد. از آنجاییکه این راد مرد ، آگاه بود و همه ی ما از لابلای تاریخ هم میدانیم که از روز های آغازین تهاجم اعراب تمام هست و بود مردمان سرزمین ما توسط ایشان نابود و یا به تاراج برده شده بود و بعد ها با فشار مضاعف از سوی ایشان که می خواستند با زور و ارعاب زبان فارسی - دری را از مدارس و مکاتبات دیوانی حذف و به عوض آن زبان عربی را جایگزین نمایند. قبول این امر بر خراسانیان سخت ناگوار آمد. هر چند در ظاهر امر خلفای عباسی در بغداد با اینکه خلافت شان را از اموییان مدیون بودن از مردم مسلمان و جنگجوی خراسان وانمود میکردند ولی در خفا به تلاش افتاده بودند تا به هر نحوی شده است ، خواسته های شان را بر خراسانیان تحمیل نمایند.


چون خشک سالی همه ی سرزمین ها را به خصوص سیستان خراسان را تهدید می کرد و مردم توان تهیه و دریافت آذوقه را نداشتند ولی مامورین خلیفه اسلام بیرحمانه حراج و مالیات کمرشکن را از دهقانان و بازرگانان طلب می کرد و با جمع آوری شان همه را به بغداد می فرستادند تا به وسیله آن اسباب خوشگزرانی و معیشت خلیفه و درباریان شان فراهم شود. در همین زمان یعقوب لیث صفار مردی خونگرم و شجاع که خود پیشه ی مسگری داشت و آن را از پدر آموخته بود و افزون بر این خود عیاری بود شناخته شده و با دیگر عیار پیشه گان سیستان که ارتباطی محکم با هم داشتند دست به دست هم داده در برابر بیدادگری های اعراب استادگی و سپس شورشی را به همکاری مردم براه انداختند و این رویکرد ، زمینه ساز شد برای یک قیام ملی سرتاسری خراسان بزرگ.

 


ادامه دارد

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۳۱۷      سال  چهــــــــــــــــــاردهم                 اسد ۱۳۹۷          هجری  خورشیدی        اول اگست    ۲۰۱۸