کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

 

    

 
کاوش ها در هده : سخنرانیی در کنفرانسی در بانکوک

 

 




سخنران : پروفیسر زمریالی طرزی
استاد دانشگاه ستراسبورگ، فرانسه و مدیر کاوش های هیت باستاشناسی فرانسه در بامیان
نشر شده در مجلهٔ انستیتوت بررسی جهانی دهماکای، دسمبر ۲۰۱۳.

فشردهٔ زنده گی نامه


او در سال ۱۹۳۹، در خانوادهٔ طرزی، که با پیروی از غلام محمد طرزی، شاعر سدهٔ نزدهم، این نام را به حیث نام خانواده گی به کار می برند، در شهر کابل به دنیا آمد.
او به دانش باستانشاسی زیر نظر پروفیسر دانیل شلومبرگر Daniel Schlumberger کار باستانشناسی را به یونیورستی ستراسبورگ تکمیل و در جریان دفاع از درجهٔ دکترای خود نایل گردید. او از ۱۹۷۳، تا ۱۹۷۹، به مقام رییس ادارهٔ باستانشناسی و نگهداری یادگار های تاریخی افغانستان کار نمود. او هم چنان در این زمان مدیر عمومی انستیوت باستانشاسی افغانستان بود.
او در سال ۱۹۷۹، به فرانسه پناه برد و در آن جا چوکی پروفیسر باستانشناسی شرق را در دانشگاه ستراسبورگ، بعد از اخذ دو درجهٔ دکترای دیگر، به دست آورد.
او بعد، رهبری کاوش ها را در بامیان و هده در بخش تپهٔ شتر و تپهٔ توپ کلان، را به دوش گرفت. او هم چنان رهبری ماموریت باستانشناسی فرانسه یی را در بامیان پیش برد.
او پیوند نزدیک میان دانشگاه های ستراسبورگ و کابل را به میان آورد و در این دانشگاه ها کورس های زیاد به شمول مقدار زیاد بررسی از ارثیه های فرهنگی پیش از اسلام در افغانستان را پیش برده است. او به صورت عموم در مورد اثر های باستانشناسی و ارثیه های فرهنگی راه ابریشم بررسی های ژرفی نموده است.
او در سال های ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵، سخنرانی ها و کنفرانس هایی در لوس آنجلس، سانفرانسیسکو و واشنگتن داشته است. او از سال ۲۰۰۲ تا سال ۲۰۰۹، به رهبری کاوش هایی در بامیان به حیث رهبر بررسی ها و کاوش های بامیان داشته است.
از هنگام تقاعد از ماموریت رسمی از دانشگاه ستراسبورگ در سال ۲۰۰۸، او به نشر کاوش هایش مشغول است. او کار در خط دست یابی به بودای خوابیده در بامیان، کوشش نموده و به توته هایی از پنجهٔ بودای خوابیده در کشورش، دست یافته است، اما، نبود امنیت و سرچشمهٔ مالی در این کار سد هایی را بر افراشته اند.
او در سال ۲۰۰۶، مدال شوالیه را از سوی وزارت تحصیلات ملی فرانسه به خاطر سهمگیری بزرگ در بخش های دانشی و آموزشی به دست آورد.
پروفیسر طرزی در حدود صد مقاله و کتاب تا حال چاپ نموده است.

چند نکته در مورد انستیتوت بررسی جهانی دهماکای Dhammachai
انستیتوت بررسی جهانی دهماکای، یک ساختار بررسیگرانهٔ دانشی هست که تلاش می نماید، ریشه های آموزش های بودا را در نوشته های اولی برای دریافت شاهد های پیشینی و آموزش های درست بودایی، جست و جو نماید و آن ها را در کردار پیاده نماید. بررسی و چی گونگی کردار اصلی، ما را یاری می رساند تا به دانش ناب بوداباوری آن گونه که برای ما در خط خوشبختی و پیشرفت انسانی باقی مانده اند، دست بیابیم.
در این نشریه، نوشته کسانی به دست نشر می رسند که عضو ب.ج.د، باشند. در کنار این نوشته ها، هم چنان از دانشمندانی که در خط کاوش و بررسی در مورد آموزش های کهن بوداباوری، به بررسی دست می یازند، نشر می گردد.
این نهاد در آسترالیا و نیوزلند به وسیلهٔ شصمتین نهاد آموزش دهماکای در آسترالیا و نیوزیلند به ترتیب در سال های ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸، بنیاد گذاشته شد.
***
پروفیسر زمریالی طرزی
دانشگاه ستراسبورگ/ مدیر هیت باستانشناسی فرانسه در بامیان

حفریات هده: سخنرانیی در کنفرانس هده، بنکاک، ۲۰۱۲.
 

 


محترم پراتپیانمهامونی، Pratheyanmahamuni خانمان و آقایان و همکاران عزیز، امروز می خواهم با شما در مورد کاوش های پیشینم در محوطه های باستانی هده Hadda، در افغانستان، جایی که من توانستم در سال های ۱۹۷۰، به کشف معبد های معروف بودایباوران در بخشی به نام تپهٔ شتر و تپهٔ توپِ کلان موفق گردم، سخن بزنم. در هر دو میدان کاوشی، به یافته های باستانشناسیی دست یافتم که از دید هنری دارای ارزش والایی اند.
هنر به صورت عموم در هده و در تپهٔ شتر، به صورت ویژه یی به دورهٔ نهایی دگرگونی آرام آرام هنر هلنی، بر می گردد که در آن به صورت روشن هنر یونانی، مشاهده شده می تواند. در متن تاریخ هنر و در خط گسترش بوداباوری، باید متوجه بود که حلقهٔ گمشده یی میان غرب و شمال غرب جهان هند، وجود داشته است.
من می خواهم بر نقش پُراهمیتی که هده به حیث مرکز دین و باور های بودایی از دوران باستان داشته است، تاکید بورزم. این امر روشن هست که سه اثر مقدس باقیمانده و یادگاری بودای سکیامونی Skyamuni در هده به نام٫٫ یادگار یوشنیشا Ushnisha ،، به شمول توته یی از جمجمهٔ ٫٫آنی مبارک،، و همچنان ٫٫ یادگار سمگاتی Samghati ،، یا به بیان دیگری عبای معبدی بودا، و سوم عصایی که از چوب صندل ساخته شده است و حلقهٔ فلز صیقلی، نگهداری می شده اند، وجود دارند. ناگفته نباید گذاشت که از چار اثر متبرکه شخصی بودا، سه آن ها در هده و یکی دیگر آن که عبارت از کاسهٔ خیرات بودا می باشد، در بین ستوپهٔ بزرگ کنشکا در پشاور نگهداری می شده است. بدون شک، هده یکی از زیارتگاه های بوداباوران آن زمان بود. در آن ایام تعداد کمی باورمندان پُرشور در میان ساکنان هده ( هیلوی باستانی Hilo )، وجود داشته اند، از این رو تعداد زیاد معبد ها در منطقه بر فروش تکت ادخال برای زیارت یادگار های مقدس، متکی بوده اند. هم چنان برای این که هده به حیث محل دینی باقی مانده و نقش مهم را داشته باشد، به توجه آشوکای کبیر، فرصت های مناسبت سیاسی ـ دینی شاهان هند ـ یونان و بالاتر از همه وقف شاهانی مانند کنیشکا، نیاز داشته اند. هیوهان تسانگ ( خوانزانگ) Huian Tsang یا Xuanzang ، زیارتگر چینی که در سال ۶۳۲ عیسایی از آن جا دیدن نموده است، در مورد این یادگار ها، حوض گل نیلوفر آبی، و معبد های زیاد و توجه جدی، مِهر و محبت باشنده گان هده، به صورت مفصل می نویسد. به اثر نوشته اوست که ما می دانیم که یادگار مقدس یوشنیشا در جبعهٔ تبرکات که با هفت گوهر زینت یافته بود و در منزل بالایی یک معبد قرار داشت که ستون هایش با رنگ سرخ آراسته شده بود.
برای این که به نقش هده توجه و تاکید بر روند و جریان های هنری و حتا دینی میان هند، به حیث زادگاه بوداباوری، چین و دور تر از آن کوریا و جاپان، بیندازیم، نیاز هست تا بخشی از بحث و گفت و گو را به موقعیت جغرافیایی هده، اختصاص بدهم. هده، در این نگاه در شاهراه باستانشناشی قرار دارد که باکتریا ( بلخ امروزی) مرکز باکتریا یا باختر را به تاکسیلا، یا بانگاه گسترده تر، تمدن هند را به امپراتوری آسمانی پیوند می داده است. در این میان هده، را که در دوازده ک.م. جنوب جلال آباد، ( آخرین شهر شرقی افغانستان)، قرار دارد، می توان نزدیک ترین جایی به آسیای مرکزی و ایران، پیش از آن که به سوی نیم قارهٔ هند، فرود آید، به شمار آورد. هده در جنوب کوه های بزرگ هندوکش، ادامهٔ کوه های همالیا، که به وادی دریای کابل گسترش می یابد و پشاور را به کاپیسای افسانه یی، وصل نموده و میان آخرین دریا و کوه ها سپید یا سپین غر، قرار دارد، افتاده است.
هده، از دید هنری به هنر یونانی ـ بودایی گندهارای غربی، تعلق دارد، اما، با مکتب شیست ) گونه یی از سنگ که برای کندنکاری و پیکره سازی به کار می رفته است. ص. طرزی) تفاوت زیاد دارد اثر های هده که با مهارت و کیفیت ارزنده یی ازگلَ وستوک شکلدهی و ساخته شده اند. ما می توانیم تاریخ بنیادگذاری نیایشگاه هده را به دوران آزیسAzes اول و دوم، شاهان هند و ساکی نسبت بدهیم، زیرا هده جز سلطنت نگاره هارا Nagarahra، قرار داشته و تاریخش پیوند نزدیک با یکی از پایتخت ها آن پادشاهی با همین نام، دارد. نگاره هارا، ( جلال آباد باستانی که هده در آن، میان سرخرود در غرب و جلال آباد کنونی در شرقش، قرار دارد، می باشد.)
ما، از سند های باقیمانده از زیارتگران چینی، افسانه هایی که در آن ها بوداباوری در منطقه به وسیلهٔ شاهان مَوریا، که در میان آنان آشوکا، معروف ترینش بود، گسترش یافت و همو اولین ستوپه نیایشگاه های بوداباوری را در هده بنیاد گذاشت، به این دَرک و اگاهی دست یافته ایم. به دستور او کم از کم چار ستوپه، سه تا در شرق، در نزدیکی پایتخت نگاره هارا، در همان جایی که سه دَور دیدار سکیامونی، بودای آینده و دیپنکارا Dipankara، بودایی زمان باستانی، صورت گرفت، بنا شدند. همچنان چارمش در جنوب غرب پایتخت، نزدیک مغارهٔ ٫٫ سایهٔ بودا،، ساخته شد. جای این معبد های ویرانشده به وسیلهٔ الفرد فوشه Alfred Foucher، هندشناس و باستانشناس معروف فرانسه یی، نشانی شد.
حضور مسلط و پُرنفوذ آشوکا، شاه آن زمان و آغاز بوداباوری در منطقه به وسیلهٔ کشف سنگنوشته هایی به زبان آرامی، زبان های شمال هند، تایید شده است. این درست زمانی هست که آشوکا در سدهٔ سوم پیش از عیسا، می زیسته است. این سنگنوشته در درونته و شروع لغمان، که دور از پایتخت نیستند، یافته شده اند.
هده برای بار اول به وسیلهٔ آ. کورت، A.Court فرانسه یی در ۱۸۲۵، نشانی شد. یک دهه بعد، چارلز ماسون C.Masson، افسر بریتانیایی که عسکری را ترک گفته بود و به کشفگر مهمی بدل شد، دست به یک سلسله بررسی ها در هده زد و یادگار های پُر ارزشی را که در معبد های هده قرار داشتند، گردآورد. در این روند او به کشف اثر های هنری یونان ـ باختر، موفق شد. او هم چنان سکه های هند ـ سکایی و رومی را که مربوط دوران دومیسیان Domitian ( یازدهمین امپراتور روم ۸۱ تا ۹۶ عیسایی) می گردد، به دست آورد. سکه های تیودوسیوس سوم Theodosisus، سدهٔ هشتم عیسایی و اسساوریان لیون Issaurian Leon سدهٔ هشتم عیسایی و هم چنان یفتلیان را نیز کشف نمود.
کاوش های درست باستانشناسی در افغانستان، به صورت واقعی با کار هیت باستانشناسی فرانسه یی افغانستان DAFA پس از امضای قرار دادی در سال ۱۹۲۲، میان افغانستان و فرانسه آغاز یافت.
اولین تلاش ا. فوشه و ا. گودار A.Godard در خط کاوش های باستانشناس با موفقیت های زیادی به همراه بودند. کار های بعدی به فوشه و ژ. بارتو، J.Barthoux که از سال ۱۹۲۶ تا ۱۹۲۸، دست به کاوش های زیادی زدند، تعلق گرفتند. کشف های فوشه، گودار و بارتو که میان موزیم کابل و موزیم گیمی یا گیمه Guimet در پاریس تقسیم گردیدند، به جهان دانش شاخه یی از هنر یونانی ـ بودایی که نماد به شدت روشن الهام هلنی را به همراه داشت،

معرفی نمود. به این گونه هده، حلقه نیرومندی را در تاریخ هنر در پیوند میان جهان غرب و هند با یک نوع ویژه گی هنر هده، تشکیل می داد. در این جا دیگر ستایش خدایان اولمپ، راهی نداشت و تمام بیان ها در چارچوب وقف نیایش به بودا سکیامونی، آنی مقدس، جای می گرفت.

در این جا بیست و یک ساحهٔ مهم در چار طرف هده قد بلند کرده اند. از میان این ها، یازده تا، به وسیلهٔ ژ. بارتو و دو تا در تپهٔ شتر و تپهٔ کلان، به وسیلهٔ من، زمریالی طرزی، مورد بررسی و کاوش قرار گرفتند. با اندوه که امروز بخش زیاد این جای ها ویران شده اند و یا اثر های شان مورد غارت و چور و چپاول قرار گرفته اند.
ژ. بارتو، که خود یک زمینشناس حرفه یی بود، به زودی به باستانشناس، مهندس، توپو گراف ( نقشه بردار برجستگی های زمین ) بدل شد. بارتو به تنهایی بخش زیاد ویرانه های هده را بررسی نمود و در یازده نقطهٔ مهم دست به کاوش زد. او توانست تا پنجصد تا از میان هزار تا ستوپهٔ هده را کاوش نماید که در نتیجه، ۱۳۰۰ تا ۱۵۰۰ اثر با ارزش بالای باستانشناسی را به دست آورد. اکثر آن ها ستوک هایی اند که نمایانگر چهره های بودا، بودهیساتاوا Bodhisattava، و دیگر اشکال مقدس بودایی که در سکه های نقش یافته اند، می توان دید. از میان این ۱۳۰۰ تا ۱۵۰۰ اثر که در زمان های گونه گون غارت شده اند، تنها ۳۰۰۰ تای آن نجات داده۰ شده اند. آن گونه که من در بالا یاد نموده ام، این ها همان بخشی بوده اند که میان موزیم گیومت و موزیم کابل تقسیم شده بودند. اگر این ها همه در موزیم کابل نگهداری می شده اند، همان گونه که زنده گی نشان داد، هنگام جنگ های داخلی پیش از به قدرت رسیدن طالبان و هنگام فرمانروایی طالبان، از میان می رفتند. خوشبختانه اثر هایی که در موزیم گیمی امروز به حیث یادگار کاوشگران فرانسه یی مانند: فوشه، گودار و بارتو، که در آغاز سدهٔ بیست به دست آمده اند، باقی مانده اند، در دسترس قرار دارند.
هده از سوی جامعه های دانشی برای سال های زیادی به سبب دگرگونی های فراوان در میان رهبری هیت باستانشناسی فرانسه یی و جنگ جهانی دوم، به دست فراموشی سپرده شده بود. تنها در سال ۱۹۶۵، بود که در یکی از جای های منطقه یی به نام لالمه Lalma ا، که در سه کیلومتری جنوب غرب دهکدهٔ کنونی هده، قرار دارد، کاوش صورت گرفت. این کاوش به وسیلهٔ هیت جاپانی دانشگاه کیوتو جاپان زیر رهبری پروفیسر س. میزونو S.Mizuno صورت گرفت.
فشرده این که در زمستان ۱۹۶۵ و ۱۹۶۶، کاوش های مهم افغانی در تپهٔ شتر، واقع هده، توسط ش. مستمندی، که مدیر انستیتوت باستانشناسی افغانستان IAA بود، اجرا شد.
پس از بازگشتم به کابل، و پایان درسم در دانشگاه ستراسبورگ، فرانسه و در میان دگرگونی های سیاسی در افغانستان، من به حیث مدیر عمومی نگهداری یادگار های تاریخی افغانستان، مقرر شدم. در سال ۱۹۷۳، که من در چوکی مدیر انستیتوت باستانشناسی افغانستان نیز کار می نمودم، دست به اولین کاوش هایم در تپهٔ شتر زدم. از ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۹، من به هفت دورهٔ ماموریت کاوشی تپهٔ شتر و همزمان از ۱۹۷۸ تا ۱۹۷۹، در کاوشگاه تپهٔ توپ کلان، دست یازیدم. امروز برایم جای افتخار هست که در مورد این دو معبد بودایی برای تان سخن بزنم.
دهکدهٔ کنونی هده، بر شهر هیلو Hilo، که زمانش به پیش از اسلام می رسد، بنا یافته است. این ها همه در بلندای ویژه یی در سطح گسترده و بزرگی بنا یافته است که از تودهٔ سنگ آبروفتی، شکل گرفته است. ویرانه های معبد های بسیار مهم، مانند تپهٔ توپ کلان، در غرب شهر باستانی، جایی که نیایشگاه های دیگر با فاصله های دور از دریا ها، ساخته شده اند، قرار دارند.
تپهٔ شتر، بر زمینی ایدیال برای ساختمان قرار دارد. به صورت درست، ماده های ساختمانیی که برای این بنای این عمارت ها به کار گرفته شده اند، از همان جا به دست آمده اند. از سوی دیگر سنگ آهک و سنگ های نرم دیگر برای ساختن پیکره ها، و سنگ گچ، برای روکش و گچبری از منطقهٔ جلال آباد میسر بوده است. با وجود کارگیری ساختمان های گونه گون، ماده های ساختمانی و معماری که در هده یافت شده اند، همانندی و شباهت زیاد با منطقهٔ گندهارا و هند، دارند.
به صورت عموم، نقشهٔ این نیایشگاه ها به شکل مستطیل که دارای دو مکعب اند و هر کدام برای کاربرد مشخص به درد می خورند، ترسیم شده اند. یک بخش را می توان حصهٔ خصوصی نمایشگاه خواند که از یک حویلی باز با حجره های باز که از راه یک مدخل می توان به تالار بزرگ ملاقات یا پوسادهاگارا Posadhagara راه یافت، تشکل یافته است. در این جا راهبان بر اساس زمان تعین شده، دو بار در یک ماه، دیدار می داشته اند. بخش دوم عامه می باشد که عبارت از یک حویلی باز است که در بین آن تعداد زیاد ستوپه ها دورا دور ستوپهٔ بزرگ بنا گردیده اند و دیگر این ویژه ساختمانی را با گندهارا، تاکسیلا و حتا هند مقایسه نماییم، دیده می شود که در هده تعداد بیش تر ستوپه های وقفی در اطراف ستوپهٔ مرکزی ساخته شده اند.
من در این جا تمام نقشه های همه نیایشگاه هایی که به وسیلهٔ بارتو، کشف شده اند، نشان داده نمی توانم. با همه، در این جا یازده کاوشگاه و پنجصد ستوپه، یک بخش بزرگ ساختمان های درجه دوم مانند: جای برای روشن سازی

 شمع و چراغ، حویلی های باز، دهلیز ها، نمایشگاه ها و مغاره های زیرزمینی، وجود داشته است.


من توجه تان را به مهم ترین معبد بودایی در تپهٔ کلان ((A که در آن جا ۱۴۱ ستوپه به وسیلهٔ بارتو، مورد کاوش قرار گرفت و او موفق به کشف های بسیار مهم گردید، و هم چنان ساحهٔ باغگی، که از آن شاهکار های مهمی به دست آمدند، جلب می نمایم. در اخر، در این جا ساحه یا میدانی به نام غارِ نو، هست که در آن معماری های جالبی وجود دارند. من در رابطه به این موضوع، می خواهم در بارهٔ نقشه برداری عارضه های طبیعی هده، که در برخی مورد ها پلان و نقشهٔ مستطیلی آن دچار دگرگونی ساخته شده است، تاکید بورزم. این نمونه را شما در باغگی (B)، که نقشه به دو مربع تقسیم شده اند، هم دیده می توانید. این دگرگونی در غارِ نو (C) جایی که دو حویلی باز برای زنده گی راهبان به هم پیوسته اند، تا این که در کنار و پهلوی هم قرار گرفته باشند، نیز به مشاهده می رسد. یکی از خصوصیت های اقامتگاه هده، این هست که حویلی هایش با ستوپه های زیاد، غنی شده اند. اول به خاطر بیش تر شدن ستوپه های ستوکی و تزیین ها و شکل هایش، نماد یادگاری، زیارتگاه ها و رواق هایی که حویلی های باز را احاطه نموده اند و هم چنان حضور هیکل های گلی.
از آن جایی که برتری های هده، اول تر از همه به غنای ستوپه هایش تعلق دارد. اما، این را نباید فراموش نمود که این کار در جریان دگرگونی های آرام آرام و قابل توجه که در زنده گی دراز مدت و قرن های طولانی در آموزشگاه های بودایی هده، صورت گرفته است. ستوپه های بسیار کهن و باستانی را اگر با ستوپه های غنی، دارای ستون ها و آراستهٔ بعدی مقایسه نماییم، آنان دارای شکل های کوتاه و برهنه بوده اند.
ستوپه های جدید، به جای داشتن زیربنای واحد، که شکل مربع را در ستوپه های کهن داشته اند، بر پیزاره های زیادی که یکی بر روی دیگر، سرازیر شده، ساخته شده اند.

تصویر ها:
اول، موزیم گیمی، تالار افغانستان، ۲۰۰۱.
دوم، دو ستوپه ترمیم شده از ساحهٔ تپهٔ کلان ـ این پروژه بر اساس ابتکار ز. طرزی، روی دست گرفته شد.
 

این را می توان در نوار های جدار که گنبد ها را ارتفاع داده و بلند برده اند، دید. در ساختار های جدید، به جای این که در ساختمان های کهن که یک نوار دیده می شد، در این جا ما شاهد حضور چندید نوار هستیم که در برخی مورد از شدت زیادی، حالت چند گانگی و ضلعی را به خود گرفته اند. به این گونه دیده می شود که معماران هده، ستوپه هایی را بیش تر برتر می دانستند که با پیکره های زیادتر و بناهای افزون تر، آراستگی می یافتند. وقتی که به پیزاره توجه کنیم، به ساده گی دیده می توانیم که فضای باز میان ستون های تزینی مانند ستون های کورنتی بعدی، با پیکره هایی از ربویت بودایی ـ به ویژه بواد و بوداهیساتاوا ـ که جایی ایستاده و جای دیگر نشسته اند و در بخش هایی به وسیلهٔ اهداگران، بخششگران، راهبان و دیگر و دیگر … آراسته شده اند. در بخش های بالایی، فضا هایی از معماری یا بنایی مانند: رواق شانه دار، رواق های سه قوسی، رواق های ذوذنقه سه گوشه به شکل بلور که به حیث یک چوکات در قالبگیری نمایش شکل های بودا و دیگر راهبان کار گرفته می شده اند، پر گردیده اند. این جا و آن جا، صحنه هایی از زنده گی بودا به شکل شمایل ـ مانند جدایی بزرگ سیدهارتا ( این جا به سمت راست دیده می شود ) که اکنون در موزیم گیمی وجود دارد ـ و ٫٫صحنهٔ تقدیم یک مشت خاک،، در ستوپهٔ شماره بیست در تپهٔ شتر و دیگر و دیگر …
من پیش از آن که به ارایهٔ پیکر ها و هنر در هده، بپردازم، می خواهم شیوه های ساختمانی و معماری ستوپه ها را در هده مورد بحث قرار بدهم. این را باید یادآور شد که قدیم ترین ستوپه ها از سنگ سلیت ساخته شده اند. بعد دوران انتقالی را دیده می توانیم که ستوپه ها از سنگ شیست، نوع پرچال و سنگ آهک یا سنگ چونه، کار گرفته می شد. در آخر، نوترین ستوپه به صورت کامل از سنگ آهک و سنگریگی ساخته شده است. ما متوجه شده ایم که از سنگ سلیت برای پوشش سرِدر یا نمای بیرونی یادگار ها، جایی که بخش های دیگر به ویژه مرکز بنا، از ریگ، سنگچل و گل ساخته می شدند، کار گرفته می شده است.

 



پیکره های ستوکی هده

سر بودا، بزرگ ترین نماد مکتب هده

بودا، در حال درس و نشسته بر گل نیلوفر
آبی.


من به زودی شما را با معبد های معروف بودایی هده که من آن ها را چون: تپهٔ شتر و تپهٔ کلان، کاوش نموده ام، آشنا خواهم ساخت. اما، اجازه بدهید تا اول از همه از کاوش هایی سخن بزنم که به وسیلهٔ باستانشناسان فرانسه یی، صورت گرفته است.
باستانشناسان فرانسه یی چون : ا. گودار و به ویژه ژ. بارتو که او توانست به دنیای دانش، یک مکتب هنری شگفت انگیزی را در هنر هیکلسازی ستوکی، معرفی نماید، قابل یادآوری اند. بارتو، این کار را با یاری کشف یازده مجمتع نیایشگاه بودایی همراه با ۱۳۰۰ تا ۱۵۰۰، اثر دیگر، انجام داد.

در همان زمان ستوک های دیگر یکه کشف گردیدند، نیم تنه های کم ارتفاعی از شیوهٔ گندهارایی می باشند. در این اثر ها، ما یک ابتکار نوی دیده می توانیم که نیم تنه ها در سنگ نرم ریگی، حک شده اند.
 

پیکره هایی از ورقه سنگ شیست.

 

بخش بالایی از سنگ آهک، کسانی را نشان می دهد که یک مشت خاک تقدیم می کنند. بخش پایینی: اولین موعظه در پارک بنارس وراناسی .


کاوش های فرانسه یی هم چنان به هیکل های نادری از گل، دست یافتند که شامل نمایش تازه در موزیم گیمی، واقع پاریس می باشند.
 

 


پیکره های گلی هده

هده، نقاشی های روی دیوار در موزیم گیمی

 


تازه گی و ویژه گی در این کشف ها، که میان سال های ۱۹۲۲ تا ۱۹۲۸، صورت گرفت، این بود که از دید کیفیت و خاص بودن همان هیکلسازی ستوکی هده را در بر داشتند. این امر را می توان هم از دید فنی و هم سکه سازی دید. این ها در ردهٔ اصلی ترین و دقیق ترین اثر های هنری باستان قرار می گیرند. از سوی دیگر از دید زیبایی شناسی، این شمایل ها از هنر هلنی، الهام گرفته اند. این امر سبب بحث دامه داری را میان باستانشانسان و مورخان وقت قرار گرفت. نکتهٔ اساس جر و گفت و گو ها پُردامنه، مسالهٔ ریشهٔ هنر یونان که زنده ماند و در هنر هده، بازتاب یافته است، می باشد. آن چی بسیار جالب هست، این امر می باشد که این کیفیت هنری به صورت کامل، به سکه سازی بودایی بازتاب یافته است. از این رو ستوک های هده، در حقیقت امر، یک هنر بودایی و بدون شک، یک شاخه یی از هنر بودایی ـ یونانی می باشند.

کاوش های افغان در تپهٔ شتر و تپهٔ توپ کلان

تپهٔ شتر
تپهٔ شتر در ۳۵۰ متری شمال دهکدهٔ کنونی، پایین تر از سطح مرتفع هده، قرار دارد. تهداب های معبد های بودایی باستان، کمی در بالای مجموعهٔ یک ساختار جیولوژیکی که همانندی نزدیکی با تپه های مجاور دارد و به وسیلهٔ زمین های کشتی و زراعتی، از آن جدا شده، بنا یافته اند. این عمارت ها و بنا های تپهٔ شتر، با کار گیری از ماده های تعمیراتیی که از همان تپه به دست آمده، ساخته شده اند. این ها شامل، ریگ، گل و سنگ جغله یی می گردند. البته ماده های دیگر ساختمانی از وادی ننگرها ( جلال آباد ) که هده در بخش جنوب شرقی اش قرار دارد، به دست آمده اند. این ها در برگیرندهٔ سنگ سلت، سنگ آهک، گل رُس برای ساختن پیکره ها، چوب، سنگ گچ، سنگ مرمر برای ستوک و دیگر و دیگر … می باشند.

هده، تپهٔ شتر: حفریات و کاوش ها از ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۸

 


پلان سطح تپهٔ شتر، بسیار پیچیده است و به یک مجتمع بزرگ می ماند. این امر، نتیجهٔ بزرگسازی و از میان برد ساختمان ها دیر و صومعه های بودایی می باشد که در جریان چند قرن، زنده گی در این جایگاه ها بودایی، صورت گرفته است.
ٓ
با وجود ظاهر پیچیدهٔ معبد بودایی تپهٔ شتر، این ساختمان به دو بخش عمومی و خصوصی تقسیم شده است که به شیوهٔ معبد های بودایی گندهارا، ساخته شده است: بخش خصوصی شماره ۱، که می توان آن را حویلی یا احاطه خواند. این جا به وسیله نیایشگاه راهبان، محاصره شده است. بخش عمومی که حویلی دارای ستوپه یی است، به وسیلهٔ پرستشگاه ها و رواق ها احاطه شده اند که در آن حدود چل ستوپهٔ دیگر، به گونه یی آراسته شده ان، تا ستوپهٔ بزرگ M را در میان بگیرند. حویلی دارای معبد راهبان شماره ۱، به سوی شمال، در بخش احاطهٔ ۴۳، بزرگ تر شده است. هم چنان این معبد به سوی شمال شرق حجره های ۵۲ تا ۵۷ نیز گسترش یافته است. دیگر منزل های و جای های راهبان دربر گیرندهٔ حجره های ۳۲ و ۳۹، می باشند. بعد از خاکریزی ها و خاکبرداری ها، چند تا حویلی مانند حولی شماره ۶۰ و ۶۱، کشف گردیده اند. این حولی های بزرگ محتوا با برنده ها ستوندار می باشند. تهداب ها و پایه ها با سنگ هایی مانند سنگچل ساخته شده اند در حالی که دیوار ها با خاک و یا کاه، پسخه و خشت های خام جور شده اند. برای تالار های گوشه دار یا دهلیز های تلاش شده است تا از تاق های پوشیده و یا سردابه بهره بگیرند. در غیر آن برای تالار ها، از ستون های بریده، بر اساس یک پلان مربع، بهره گرفته می شده است. از سوی دیگر برای ساختن سر دروازه ها و ستون ها از چوب استفاده می نمودند.

ستوپه ها در هده
تپهٔ شتر
در مورد ستوپه های شتر در هده، ما در بررسی ها و کاوش های خود به همان نتیجه هایی دست یافتیم که باستانشناسان فرانسه یی نایل شده بودند. با آن هم، بررسی های ما بیش تر دقیق، منظم، متودی تر و دانشی تر هست. ما، با مقایسهٔ ژ. بارتو، موفق شدیم تا تاریخ های دقیق ستوپه های را به دست بیاوریم. بخش زیاد ستوپه های تپهٔ شتر در هده، شماره ۱ تا ۳۳، با یک نظم ترجیحی و برتری جویانه در دَورادَور ستوپهٔ بزرگ M، ساخته شده اند. ستوپه های ۳۴ و ۳۵، هر کدام در نمازخانه یی واقع در غرب و شمال شرق حویلی قرار دارند. ستوپهٔ شماره ۳۶، دور از حیاط و حویلی، به سوی شرق در یک نمازخانه یی با یک پلان مربع قرار دارد. ستوپه های شماره ۳۷ و ۳۸، درزیارتگاه مستطیل که متمایل به سوی جنوب حیاط است، نزدیک ستوپهٔ بزرگ M، قرار دارند. در این جا بدون این که به تفصیل بپردازیم، ما می توانیم که دو ستوپه، با نقشه های دایره یی، یعنی شماره ۳۹، که در ستایشگاه شماره EXXIV، در شمالشرق ستوپه شماره ۴۰، در داخل یک عبادتگاه و زیارتگاه که به سوی شرق، دور از دیگر عمارت ها و تا اندازهٔ زیاد در میان مزرعه ها، قرار دارد، مشاهده نماییم. ستوپه های شتر، به وسیلهٔ چت نو مدرن نگهداری می شده است. هم چنان در این جا، راه یی برای دیدار سیاحان و جهانگردان، کشیده شده است.

ما گفته می توانیم که بررسی تپهٔ شتر به ما این امکان را میسر ساخت به این مشاهده ها دست بیابیم:
قدیم ترین آن ها با سنگ سلت و تریشه های شیت ساخته شده بودند. این ها به شکل خشن و کلفت ساخته شده و تنها یک پیشنما داشته که آن هم به شکل مربع بود و تنها یک تا گنبد را نگه می داشته است. در آغاز دیوار این تاقنما با هیچ آرایشی تزیین نیافته است. آن را به وسیلهٔ یک قلم رنگ آهکی سپید، که در برابر آب و هوا مقاومت داشته

 است، پوش نموده اند. تاق هایی که برای چوکات قالبگیری چهره ها مورد استفاده قرار می گرفتند، نشانه هایی دارند.
بعد چنین به نظر می آید که ستوپه های از هردو تریشه های شیست و کنده های سنگ آهک ساخته می شده اند. شکل به همان گونه قدیم باقی مانده، اما، در برخی مورد ها دیوار های رواق ها با چهره هایی که پرستش می شده اند، تزیین یافته اند. چهره ها به وسیله ستوک هایی از سنگ آهک نرم با رنگ سپید و عاج هیکلسازی شده اند.

بخش مسلط ستون های تزینی و تاقنما ها از همان شکل به اصطلاح کورنتی Cornithian، پیروی نموده اند. در این جا یک تصویر والا و پُٰر احساس بودا، توانسته تا زیبایی دقیقی را ارایه بدارد. دیوار های سکو تقسیم شده اند و این امر امکان آن را فراهم می سازد که میان ستون های تزینی، بلندی هایی شکل داده شوند که در بسیار مورد ها تصویر های تمام خانوادگانی که هدیه ها، بخشش ها و اعانه ها را ارایه می دارند، جای داده شوند. با وجود زمان بعدی این ستوپه ها ( سدهٔ سوم تا پنجم عیسایی ) بخششگران همه لباس های سبک کوشانی، آن گونه که در زیر درِ استوپه های شماره ۱۷ و ۲۶، دیده می شوند، به تن دارند.


در هده و هم چنان تپهٔ شتر، می توان متوجه شد که میان سده های شش و هشت عیسایی، یک نوع دگرگونی تدریجی و آهسته آهسته، در شکل های رخ داده و هم چنان به تعداد ستوپه های ساخته شده، افزایش به عمل آمده اند. در این جا به جای یک سکو، حال می توان تعداد زیادی از این نوع کمربند های استوانه یی که روی هم آراسته شده اند، ببینیم. را دید. افزودن اشکال مهندسی در جدار استوپه ها جای بیش تر را برای تمثیل مجسمه و هیکل سازی تهیه می داشتند که البته باعث بلندی ارتفاع ستوپه ها و کاستن قطر گنبدی ها می شدند. بر علاوه از افزایش مرتبه های استوانه یی، بعضی علایم مهندسی دیگر مانند مرتبه چند ضلعی و یا ستاره یی که در ستوپه های تپهٔ توپ کلان دیده شد در تمام هده ظهور نمودند.
به خاطر افزایش تعداد و اندازهٔ ستوپه ها و هم چنان گسترش تزیین های پیکره دار، تولید ستوک ها در هده، به نماد و شکل ویژه یی بدل شده است که می توان آن را پدیده یی با کیفیت بالای هنری خواند.
تعداد زیاد از این نمونه های همانند و ویژه، در جریان کاوش ها در ستوپه های شماره ۳۷ و ۳۸، تپهٔ شتر دیده شده اند. در این جا ستوک ها از همان ماده های یگانه یی ساخته شده اند. در این میان تنها استثنا، همان هایی بند که در بخش بالایی قلم زده شده اند. با آن که سرعت تولید در تپهٔ شتر، به روشنی دیده می شود، اما، برتری هده از دید فنی و زیبایی شناسی بر مکتب های همعصرش در کابل ـ کاپیسا، مس عینک، غزنی، بامیان و دیگر و دیگر…به شدت آشکار هست و در جایگاه خویش قرار دارد.
این را باید افزود که با آن که در ستوک های اشکال تزینی افزوده شده است، برخی ستوپه هایی در تپهٔ شتر، با پیکره هایی از سنگ آهکی، آن گونه که در ستوپهٔ شمارهٔ ۶،۱۹ و ۲۷، دیده شده، همراه بوده اند. موزیم کابل، موزیم انگلستان و گیمی در پاریس، در مجموعه های خویش نقش های برجستهٔ زیبایی را که از سنگ آهک ساخته شده اند و نمایانگر هنر هده می باشند، دارا می باشند.

دو تصویر از پیکره بودا

 



در پایان در مورد تزیین و آراستگی های ستوک ستوپه های تپهٔ شتر، باید یادآور شد که در این امر کم تر از گچ بهر برداری شده است. رواق های محوطه شده و ستوپه هایی که در درون ساخته می شده اند، یا به گفته دیگر، از عنصر های دیگر نگهداری می شده اند، به کمک ستوک هایی که از گچ ساخته می شده اند تا گل، نقش می یافتند. در تپهٔ شتر، نمونه های زیاد می توان یافت. این ها را به روشنی در ستوپهٔ دایره یی شماره ۳۹ در داخل زیارتگاه EXXIV، دیده می توانیم.


هده، تپهٔ شتر : تزیین ستوپهٔ شماره ۳۹ ، با گل و ستوک


حاشیهٔ تزیینی از گِل



شهرت تپهٔ شتر در نتیجه شیوهٔ کاوش های و حفاری، نجات، نگهداری، ترمیم و باز سازی ما می باشد که البته به کیفیت گلِسازی خودش نیز تعلق دارد. همه این ها نمایانگر پُر ارزش مکتب معماری و بنایی هده و هم چنان ممکن گندهارا، می باشد. ما معبد بودایی تپهٔ شتر را با بیش از چل ستوپه اش در بیش از شصت رواق که هیکل های گلی و ستوکی را حفظ نموده اند، کاوش و حفاری نموده ایم. برخی از این ها بدون شک از جمله شاهکار های یونانی ـ بودایی به شمار می روند. تنها بیست و چار رواق و رف، حویلی و احاطه، ستوپهٔ M، را محاصره نموده بودند. در این میان ما بایدد از پیکره هایی که به صورت نسبی خوب نگهداری شده اند، یادآوری نماییم. این ها در رواق های شماره شش، نه، یازده، سیزده، هفده، نزده و بیست قرار دارند. در این مورد می توان به تفصیل سخن گفت، ولی به خاطر کمی وقت، بایست به دو پیکره که هدیه گران و اعانهن دهنده گان کوشانی را در بر می گیرند، بیش تر پرداخت. این پیکره ها که به اندازهٔ واقعی انسان می باشند، در رواق یازدهم یافت شده اند که در بالای یک استخوانبندی چوبی متحدک ساخته شده و بعد به دیوار با میخ های چوبی ساده نصب شده اند:

پیکره تمام قد از یک هدیه دهنده کوشانی

 

این پیکرهٔ سه بُعدی نمایانگر دیدار بودا سکیامونی با ناگا کالیکا، می باشد. در این جا مهارت فنی به صورت واقعی به اوجش رسیده است. ناگا یا ماری که به زانو افتاده است در وسط رواق به صورت تجریدی دیده می شود. او به شکل گرد و مجزا، بدون این که به دیوار چسپیده باشد، ساخته شده است.
در سه سوی حویلی یا محوطهٔ شماره ۶۰، متوجه می شویم که چند رواق دیگر، دارای پیکر های تزیینی می باشند. اول، رواق EXN، که بر دیوار شمالی چسپیده است، نشان می دهد که بودا، بر تختی که با دو مار به هم پیچیده، آراسته می باشد، نشسته است. نمونهٔ دوم، در دیوار شمال شرقی در زیارتگاه EXXIV، قرار دارد. در رواق EXXIVb، بودا بر تختی از گل نیلوفر آبی که به وسیلهٔ بخش پیشتنهٔ سه فیل و سه شیر، نگهداری می شود، نشسته است. این شیوهٔ نشست که بودا، بر تخت گل نیلوفر آبی، در حالی که فیلان او را نگه می دارند، بیانگر معجزهٔ بزرگ سراواستی Sravasti، می باشد. این را باید گفته که از دید هنری به طرز بیان شیوهٔ هنری گندهارا مربوط است.


در آخر، این جا رواق های گروه سوم می باشند. این ها در جریان کاوش های حویلی و احاطهٔ زیستگاه راهبان شماره یک ( ویهارای بزرگ) کشف شدند. این رواق های VI - V5 ، در بخش دیوار شمال شرقی احاطه، قرار دارند. در این جا رواق های VI,V2,V3، را که من آن ها را ترمیم و دوباره سازی نموده ام، دیده می توانید. این بخش ها به خوبی نگهداری شده بودند.

به باورم این سه رواق دارای چنان شیوه هیکلسازی دارند که بدون شک شاهکار های هنر یونانی ـ بودایی به شمار می روند. در نتیجهٔ تدبیر ما در خط رزمآرایی، استرتیژیک و دورنگری و نتیجههای به دست امده در پیوند با محتوی معماری مربوط، ما توان آن را یافتیم که تاریخ آن ها را که به سدهٔ دوم عیسایی می رسد، نشانی نماییم. به عبارت دیگر، این زمان معاصر با فرمانروایی کنشکای کبیر، شاه کوشان می باشد. هم چنان این درست زمانی هست که آن را می توان دوران بهره گیری از سنگ شیست، در گندهارا خواند. این را باید یادآور شوم که آن چی در این تصویر های می نگرید، نتیجهٔ سه سال مرمتکاری می باشد.
 

 

هده، تپهٔ شتر، رواق شماره VI

بودا نشسته در حال تدریس و آموزش در میانه رواق VI و یک دید نزدیگ از بدهیستارا سمت چپ همان رواق

 


بعد به خوبی روشن هست که تکه یی روی پای هایش افتاده است. این که به صورت افقی پیچیده شده و نمای به شدت ساده و طبیعی را برای پلیت هایش می دهد. دو بودهیستاوا، در پیشروی رواق به دو سوی بودا، قرار دارند. از این میان پیکرهٔ چپ، بسیار عالی نگهداری شده بود.
پیکر آخر، با گردنبندی بسیار زیبا و سنگین که دارای گوهر های پُربها می باشد، آراسته شده است. او هم چنان لنگیی که با سکه ها و نشان هایی تزیین یافته است، و با مهارت زیاد گره زده شده و شفش به مانند پکه یی می باشد، بر سر دارد. در گوشهٔ شمال شرقی، پیکره یی از یک خدای جوان با چهره یی که زیبایی و کشش زنانه دارد، قرار گرفته است. بر بالای شرش، زلف های تابدار زیبایی که شکل چکی را دارد، دیده می شود. به دست چپش گردن کوزهٔ کوچک آب را گرفته است، در حالی که دست راستش را که انگشت هایش خمیده اند، به سوی پستانش آورده است. این چهرهٔ برهما می باشد. چهرهٔ یک اهداگر جوان زن، به طرق راست بودا قرار دارد که ظرف یادگاریی را که به شدت با سنگ های قیمتی آراسته شده است، به دست دارد. یک دسته موی به شکل پیچان، از روی هر دو گوشش بر شانه هایش افتاده اند. لباس سنگین و موقرش، خط های برجسته و فرو رفتهٔ وجودش را نشان می دهد. تنها سری، با بروت های کوتاه، بقایای یک اعانه ده مرد را که در چپ بودا ایستاده است، نشان می دهد.

 


 


در مرکز رواق V2، بودایی که آموزش می دهد، قرار دارد. او بر تختی نشسته که بر روی تکیه گاهی قرار دارد که با برگ ها پوشانیده شده است. دو بوداهستاوا و دو چهرهٔ اهداگر که لباس های کوشانیان را پوشیده اند، در برابرش به سوی دیوار ایستاده اند. از این چار چهره، تنها پای های شان که دست نخورده بوده، باقی مانده اند. در این جا چیز های دیگر به شمول توته های تیت و پراگنده یی، مانند کوزهٔ آب، که بواهستاوایی به نام مایتریا را نشان می دهد. هم چنان، یک سر بزرگ گلِی که به جای چشم هایش دانه های یاقوت نصب شده اند، به دست آمده است که به یکی از دو بوداهستاوا، تعلق دارد. در کنج دورتر، دو چهرهٔ بسیار جالب و استثنایی قرار دارند: به راست بودا و اول از همه وجراپانی را به شکل هرکولیس دیده می توانیم.

 


در رابطه به هرکولیس، این تیکی در چارچوب شمایلسازی بودایی در تپهٔ شتر، نمی تواند نمادی از خدایان یونانی باشد. در حقیقت امر او یک راهبه مربوط به هاریتی Hariti، است که در باور های بودایی، به ویژه شمال شرق هند، مورد نیایش قرار می گرفته است. هاریتی در واقعیت امر یک ظالم زن بود که کودکان را می خورد، اما، به وسیلهٔ بودا دگرگون گردید و به نگهبان کودکان و شفا دهندهٔ بیماری کودکان، بدل شد. رواق V2، علاوه بر پیکره های یاد شده، دارای سر های متعدد بودهیستاوا، به شمول اندیرا و راهب های براهمن، می باشد.



رواق V3 در سمت شرق رواق V2، قرار دارد. در هر دو رواق، تصویر بزرگ بودایی که در حال آموزش و تدریس هست به شکل حلقه یی در مرکز حک شده است.
رواق V3، پیش از ترمیم دیده می شود

 

در این تصویر بودا به وسیلهٔ رهبانان و نیایشگران احاطه شده است. به سوی راست، دو راهب با چهره های لاغر و نزار در حالی که احساس تندی از آنان ساطع می شود، حضور دارند. اگر به صورت عمومی سخن بزنیم، چهره های راهبان در این رواق هرگز با هم شباهت ندارند، اما، تصویر واقعی گروه ها و تیپ های متفاوت را به نمایش می گذارند. در عقب راهبان، نزدیک دیوار عقبی، یک وجراپانی از گونه دیگری که با وجراپانی رواق V2، ایستاده است. این وجراپانی چهرهٔ یک مردمیانه سالی را که بدون ریش می باشد، دارد. موی های درازش که به زلف های عالی زنان می ماند، به شکل پیچان و لک به روی شانه هایش افتاده است و با چهره اش که دارای احساس یک مرد نیرومند می باشد، در تضاد آشکاراست. در این جا هنر یونانی ـ بودایی از دید سکه نگاری و شمایلسازی، به صورت بسیار آزاد وجرپانی را به نمایش می گذارد. من، سرِ این وجراپانی را با اسکندر بزرگ که اکنون در اتاق سکه ها و نشان های کتابخانهٔ ملی پاریس نگهداری می شود، مقایسه نموده ام.


س از ترمیم. چنین به نظر می آید که اسکندر ،V رواق 3، V شیوه و طرز حضورش را به وجراپانی در رواق   2بخشیده است. این همان اسکندر بزرگ هست که بهوجراپنی، ٫٫ آنی مقدس ،، بدل شده است.

 

نقاشی های روی دیوار


آگاهی های ما در مورد نقاشی های روی دیوار در هده به ۱۹۲۸، می رسد. در این زمان ژ. بارتو، یک چوکات ستوک نقاشی شده را که اکنون در موزیم گیمی نگهداری می شود، به دست آورد. البته ترمیم این اثر بیست سال پیش آغاز یافت. من نمی خواهم در مورد این اثر سخن بزنم و به تر می دانم تا در مورد نقاشی های مهم و راستینی بحث نمایم که موفق به کشف آن ها در تپهٔ شتر در بخش مغارهٔ الف، Grotto A، شده ام.
به راستی این مغارهٔ زیر زمینی، زیر عمارت جنوب غربی تپهٔ شتر، کنده شده بود. به این جا می توان از احاطهٔ شماره ۶۴، وارد شد.
یک راه دیگر هما بالا شدن از چند پته زینه می باشد. این مغارهٔ زیبا، به شکل مستطیل است و از شمال به جنوب نه متر و شصت س.م. درازی دارد. عرض آن دو متر و ۸۵ س.م. و دو متر و بیت س.م. بلندی دارد. سقف این مغاره به شکل کمانی می باشد. اساسی ترین ترکیب در این جا که رو به مدخل مغاره قرار دارند، همان یک اسکلیت ایستادهٔ انسان است که به روی یک متن سیاه جلوه می کند.

اولین مغاره یی در شمال غرب هند یافت شده است که در آن مراسم مراقبه، - A هده، تپهٔ شتر، مغارهٔ
میانجیگری و یا تفکر، نشان داده می شود.

 

در هر دوسو، پیروان بودا قرار دارند: سمت چپ، ساریپوترا Sariputra، و در سمت راست، ماودگالیایانا Maudgalyayana، که هر دو زیر درختی بر روی بستر گُل نشسته اند. آنان لباس راهبی با رنگ نصواری گمرنگ که به وسیلهٔ خط هایی به رنگ خاکستری روشن احاطه شده اند، به تن دارند. آنان با اشاره دست ها، مودرا، تدریس ـ چرخدان عرادهٔ قانون ـ را اجرا می دارند. نام هایشان به زبان برهمی در دیواری که از سر شان دور نیست، نقش یافته اند. در درازی دیوار کناری، چهره های چند پیرو دیگر بودا، نقش یافته اند: چار تای آن ها در چپ دیوار شمال غربی، دیده می شوند. چار تای دیگر، بر دیوار راست نقش یافته اند. دو تا دست نخورده مانده اند و دو تای آخری صدمه دیده اند و یا به صورت کامل، از میان برده شده اند. آنان به حال تفکر یا میدیتیشن نشسته اند و ایما و نشانه دیانامودرا ـ تمرکز کامل ـ را بیان می دارند. از شانه های شان شعله های آتش فوران می نمایند. این کار ممکن ناشی از دعای ساریپوترا و ماودوگلایایانا باشد که بر اساس اصل های آموزش بودا، مور مراقبه یا تفکر در بارهٔ ٫٫ زنده گی،، یاجریان تولد تا پوسیده گی جسد، جریان یافته است.
ما توان آن را یافتیم که نام هایشان را به خاطری که به روی دیوار دیگر، بالای سر های شان نوشته اند، دریابیم. زمانی که وارد مغاره می شویم، نام پیروان از چپ به سوی راست چنین می خوانیم:
اوپالی شمارهٔ یک، آننده شمارهٔ دو، ماهیترایانپوترا شمارهٔ سوم، کسیاپا شماره چارمٔ، و در دیوار عقبی، آن گونه که گفتیم، پیروان بزرگ به نام ساریپوترا شمارهٔ پنجم، مادوگالایایانا شمارهٔ ششم، قرار دارند. بر دیوار راست، سوبهوتی شمارهٔ هفت و انیرودها شمارهٔ هشت قرار دارند.



هم چنان گروتو الف، در تپهٔ شتر نقش جایگاه ویژه یی را برای مراسم مراقبه برای راهبان با درجه عالی به دوش می کشید.
پس از کشف نوشته یی بر روس سفال، ما دریافتیم که نام اصلی تپهٔ شتر، گریدهراکوتا Gridhrakuta بوده که برای یادآوری قلهٔ ولچر در کوه راجاگریها Rajagriha نهاده شده است.




از روی نوشته هایی که در ظرف باقی مانده اند، می
توانیم بگوییم که این معبد بودایی تپهٔ شتر، به راهبان
تعلق داشته ،Saravastivdin نیایش ساروستیوادین
است.
 


کاوش های تپهٔ توپ کلان

 



ساحهٔ تپهٔ توپ کلان، از روی حضور ستوپهٔ بزرگ GS به ساده گی قابل شناخت هست. این محل در منطقهٔ باستانشناسی ( ساختمان سازی در آن ممنوع شده است ) در ۲۰۰ متری غرب دهکدهٔ کنونی هده، چنان چی در تصویر ۱۹۷۸، نشان داده شده است، قرار دارد. عکاسیی که از هوا در سال ۲۰۰۵، صورت گرفته است، گسترش این ده را نشان می دهد و به این گونه به صورت کامل دیده می شود که ساحهٔ تپهٔ توپ کلان تخریب شده و یکی از ستوپه های بزرگ هده، با خاک یکسان شده است. این ستوپهٔ بزرگ نام های گونه گون داشته است: توپ کلان، برج کلان، توپ کافریها و بیش تر از همه برج کافریه.
 


ساحهٔ کاوشی و حفاری تپهٔ توپ کلان، نی به خاطر بزرگی اش، بل به سبب دست یافتن به بازماندههای نو به شکل ستوگ گلی، که برای ما به صورت روشن معلوم بود، انتخاب گردیده است. دلیل دیگر این بود ک حفاری و کاوش در تپهٔ شتر جریان داشت.
من احساس نمودم که به صورت مطلق ضرورت هست تا کاوش نو صورت بگیرد تا به آگاهی بیش تری در مورد معماری بسیار پیچیده اش که در جریان قرن ها ادامه داشته است و به صورت روشن آگاهی نو و جدید دانشی و علمی را در مورد دو مرحلهٔ بسیار مهم هده چون: آغاز ساخت معبد های بودایی و مرحلهٔ دوم که بدون شک به دوران پس از یفتلیان می رسد و به علت آتشسوزی، به زودی به پایان می یابد، به دست می دهد. در این امر، نی تنها مسالهٔ ساخت تپهٔ شتر در میان بود، بل در معبد های دیگر بودایی هم نقش مهمی داشت. از این رو، ما به دو دلیل کاوش را در تپهٔ توپ کلان، روی دست گرفتیم. اول از همه برای شناخت بیش تر ستوپهٔ بزرگ توپ کلان یا GS، بود. به اثر کار جدی چ. ماسون که در تصویر کشیده شده یی بیان نموده است، از همه مهم تر بود زیرا این جا یگانه ویرانهٔ یک ستوپه در منطقه است که دارای شکل استوانه یی می باشد. در حالی که دیگر ستوپه ها به شکل مخروط هموار بوده اند. از سوی دیگر ماسون برای تصویر کشی این ستوپه زحمت زیادی کشیده است. او با دقت تمام مسیر دگرگون شوندهٔ ستوپه را ثبت نمود است. مشکل اساسی این بوده هست که آستر و پوش سنگی این ستوپه به صورت کامل، از میان رفته بود.( ماسون، ۱۸۴۱: PI.VIII.Top N.10 در دهده)



هده، تپهٔ توپ کلان : ستوپهٔ بزرگ GS

کاوش ها و حفریات چ. ماسون، سدهٔ نزدهم. : A,B,C

 

از سوی دیگر، کشف سکه های یفتلیان همراه با دیگر چیز های بازمانده، برای ما این انگیزه را به وجود آورد که دست به یک سلسله کاوش های و حفریات زیر رهبری من زده شود. بنابر دلیل های سیاسی، ما تنها موفق شدیم تا دو دوره کاوش در سال های ۱۹۷۸، ۱۹۷۸/۷۹، دست بزنیم.
تپهٔ توپ کلان به جایی ساخته شده بود که سطح مرتفع آن در بخش شمال ـ جنوب به شدت گسترده بود و یک سطح طبیعی ناهمواری را می سازد، در حالی که این سطح باید هموار می بود، بعد این سطح به سوی شمال شرق می لغزد. این ناهمواری که میان دهکدهٔ کنونی هده به سوی شرق، معبد بودایی تپهٔ کافریه به سوی شمال غرب و تپهٔ کلان به سوی جنوب، قرار دارد، ساحهٔ بزرگی را در بر می گیرد که حدود ۱۵ هکتار زمین می شود. در این جا، مجتمع معبد بودایی با شکوهی قرار دارد که ستوپهٔ GS، از میان شان قد بلند نموده است. در کنار این ستوپهٔ بزرگ، ساختمان حاشیه یی یا الحاقی، در فاصلهٔ ۵۰ متری قرار دارد.
بخش اساسی این معبد بودایی، در دورادور ستوپهٔ بزرگ GS، قرار داشته و نزدیک به یک هکتار زمین را در بر می گیرد.

هده، ساحهٔ تپهٔ توپ کلان : به وسیلهٔ زمریالی طرزی حفاری شده است


ویرانه در مرکز ساحهٔ توپ کلان، به صورت مستقیم در دورادور GS، قرار دارد که از جنوب غرب تا شمال شرق در ساحه های جداگانه یی تقسیم شده است:
- ساحهٔ P1- GS، در وسط احاطه و یا حویلی. این جا با هفت ساختمان یا عمارت بسته شده است که کم و بیش شکل مربع را دارد و به وسیلهٔ دیواری احاطه شده است.
ـ ساحهٔ P2 - با اصل، در شمال شرق پیوسته است. ساختمان مربع شکل دارد. (ویاهارا)
ـ ساحه P3 - کمی دور تر به سوی شمال شرق در همان بخشی که قسمت های پیشین قرار داشتند و در سه سوی حویلی و یا احاطه ساخته شده بودند، جای دارد. بخش جنوب شرق به وسیلهٔ ساکنان دهکده، به شدت صدمه دیده است.

زمینی که ساحهٔ بزرگ مجتمع ساختمانی بر آن قرار دارد وبر آن تپهٔ توپ کلان ساخته شده است، به ظاهر هموار می نماید، اما در واقعیت به سوی شمال شرق شیبی دارد. چنین به نظر می رسد که سطحی که این سه بخش P1,P2,P3 ساخته شده اند، به وسیله توده های بزرگ زمین خاکپری شده است. من دیگر نمی خواهم ساحهٔ P2، یعنی حویلیی مربوط به راهبان را که آگاهیی زیادی را به ما در مورد زنده گی معبدی بودایی، ارایه داده است و هم چنان ساحهٔ P3، که در آن پیکرهٔ بودا در آن به حالت پارینیروانا Parinirvana، به پشت تکیه نموده است، بیش تر توضیح بدهم.
از جانب دیگر، می خواهم بر بخش عمومی معبد بودایی ساحه P1، تاکید بیش تر بورزم. این ساحه یک حویلی و محوطهٔ بسیار بزرگ هست که ۵۰ متر در ۵۰ متر به شکل یک مربع بزرگ و وسعت دارد و به وسیله هفت زیارتگاه ( شایتیا Caitya) که از روی نقشهٔ متقارن و متناسب ساخته شده اند، احاطه شده است. این مدخل آن ها هم چنان تخت ها هم چنان تخت ها به حیث جایگاه پیکره های بودا به وسیله سقف برندهٔ ۶۸ ستونی نگهداری می شوند. روی این تخت های گلی همچو مسند های کرسی مانند پیکره های گلی بودا که قامت شان سه متر بلندی داشت جای می گرفتند. در رواق هایی که دارای پیکره های گلی اند، صحنه هایی از زنده گی بوداسکیامونی تصویر شده اند. اما، این رواق ها اول به وسیلهٔ ٫٫ آتش آخری ،، ویران شده و سپس مورد چور و چپاول مردم همسایه قرار گرفته اند. در یکی از این رواق های در گوشهٔ شمالی محوطه، نمادی از صحنهٔ پیروزی سکیامونی را بر اردوی مارا، دیده می توانیم. ما دو تا از هفت تا نمازخانه را به صورت کامل کاوش نمودیم.( CH.V و CH.I ).

 





در مرکز هر زیارتگاه و عبادتگاه، ما موفق به دریافت یک ستوپه شدیم. کرسیی که در درازی زیر دیوار های ادامه دارد، توانسته تا یازده پیکرهٔ گلی ایستادهٔ بودا را نگه دارد. در هر دیوار سه مجسمه گذاشته شده بودند. اما در دیوار مدخل تنها دو پیکره گذاشته شده بودند. ما، موفق به کشف سر هایی شدیم که به پیکرهٔ بودای بزرگ تعلق داشتند. این جا دو نمونه از سرهایی اند که در شایتیای شماره پنج، یافت شده اند.

دو سر بزرگ گلی بودا. محل کشف CH.I


هر یک از سر ها تنها در حدود هشتاد س.م. بلندی دارند.( این امر نشان می دهد که بلندای هر یک از پیکره های پنج متر بوده اند.)
ستوپه های مرکزی این شایتیا ها با هم همانند اند. آنان با مهارت دقیق بنایی ساخته شده او از توده های سنگ آهک و تریشه های سنگ سلیت شیست گونه، کنده شده اند.


شکل این ستوپه مخروطی بوده و دارای لایه های می باشد. کاوش در ستوپهٔ بزرگ GS، برای ما دورهٔ دوم و مهم هده را به نمایش گذارد. در این دوره، هنر ستوک که در جریان سده ها در ارثیهٔ یونانی ـ بودایی به اوج خود رسیده بود، با ترکیب بیان جدید دیدگاه های روحانی، توان آن را یافت تا این ارزش های هنری و مذهبی را به مکتب های منطقه یی همسایه چون: کابل، کاپیسا، مس عینگ، غزنی، فندقسات، بامیان و فراتر از آن ها تا آسیای مرکزی چین ( تومچق، کیزل و دیگر و دیگر…) برساند.


 

 

هده را می توان مرکز بزرگ و با شکوه دینی دید. در آن اثر های مراسم تقدیس بودای سکیامونی وجود دارند و خود به مرکز باشکوه هنری دست یافته است. با اندوه که جلو ویرانی آن گرفته شده نتوانست. این ها، بار ها مورد تاخت و تاز، تاراج و چپاول قرار گرفته اند. آن چی هم زیر زمین باقی مانده بود، به خاطر رشد بی رویهٔ شهری، برای همیشه از میان برده شده است. این مساله در جریان ده سال اخیر روشن گردید. حکومت افغانستان، با وجود حضور قانون برای نگهداری ساحه های باستانشناسی اثر های تاریخی و هنری، توان مقابله با این گونه مصیبت ها را ندارد. این که چرا قانون عملی نمی شود، خود یک راز هست. تاریخ به ترین داور در این زمینه می باشد.


متن اولی از پروفیسر زمریالی طرزی به زبان فرانسه یی.
برگردان، ترجمه و ویراستاری از فرانسه یی به انگلیسی: نادیه طرزی.
همه تصویر ها به اجازه ز. طرزی در این جا نشر شده اند. این برابر با قانون حق تالیف اند. این ها را نمی توان بدون اجازه، باز نشر نمود. ۲۰۱۳، نشانه جهانی کاپی رایت.
گزارش از زبان انگلیسی به پارسی:
صدیق رهپو طرزی
آراستگر تصویر ها در متن پارسی: آمو طرزی
گت تینگن، جرمنی
۲۹ ماه اپریل ۲۰۱۸ع.

 

Bild könnte enthalten: 3 Personen, Personen, die lachen, Personen, die stehen, Anzug und im Freien

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل ۳۱۴         سال  چهــــــــــــــــــاردهم                   جوزا/ سرطان ۱۳۹۷          هجری  خورشیدی        شانزدهم جون    ۲۰۱۸