کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

 

    

 
گلیم‌باف رمانی خواندنی از تقی واحدی

 

 


 
دوستی خواندن این رمان را توصیه کرده بود و من امسال آن را از نمایشگاه کتاب به دست آوردم.
روایتی در ۱۱۲ صفحه از یک روز زندگی دختری گلیم‌باف که در شرف ازدواجی ناخواسته است و باید گلیم طویانه‌اش را هر چه زودتر تمام کند . داستان در مناطق شمالی و در زمان جنگ با شوروی اتفاق می‌افتد .

نویسنده با ظرافت خاصی به احساسات درونی زنی پرداخته که در جامعه‌ای مرد محور هر لحظه در کشمکشی ناخواسته با سنت و مذهب قرار می‌گیرد .
در داستان با صحنه‌هایی از قبیل برخورد خشونت‌آمیز از جانب شخصیت های مرد و یا اشک و آه و ناله از جانب شخصیت های زن روبرو نیستیم اما حسی قوی از تحمیل ، تحقیر و تبعیض در سرتاسر کتاب جاریست.
از طرفی با ریتم آرام و نسبتا یکنواختی روبرو هستیم که نشان‌دهنده این موضوع هست که رنج و استیصال برای یک زن در این جامعه چقدر عادی و معمولی‌ست.
در واقع اتفاقات اصلی زیر پوست داستان شکل می‌گیرد ، درون احساسات یک زن .
زنی که ترجیح می‌دهد با خودش حرف بزند تا با دیگران ، دیگرانی که همه‌ی تصمیمات زندگی او را می‌گیرند . زنی که مدام با خودسانسوری و حس گناه ناشی از باورهای آزاردهنده اما نهادینه شده در وجودش درگیر است.

خواندن این کتاب را توصیه می‌کنم نه به این دلیل که جایزه‌ی مشترک بهترین رمان دهه‌ی افغانستان را از آن خود نموده بلکه به خاطر تجربه حسی متفاوت از درک رنج زن‌های فراموش شده‌ در این سرزمین .

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل ۳۱۲          سال  چهــــــــــــــــــاردهم                    ثور/جوزا ۱۳۹۷          هجری  خورشیدی         شانزدهم  مَی    ۲۰۱۸