در اکتبر ۲۰۰۵ ، نبشته یی
را با عنوان پرسش آمیز" این دموکراسی ره به کجا می برد؟" انتشار دادم. با
آنکه چهارسال از عمر حضور قوای خارجی در افغانستان و فرستادن اقای حامد
کرزی سپری شده بود، ظرفیت و کیفیت حکومت ونهادهای مختلف دولتی نیز در تقابل
با دموکراسی و نیازهای اساسی مردم وضاحت داشت وبرای من تردیدی نمانده بود
که برداشتهای خویش را با عاریت از این مصرع "شب رفت وسحر نشد، شب آمد" در
کتابی نیز به نشر بسپارم، اما با آنهم گویی چشم به راه زمان بیشتربودن،
هنوز حضور اشت. اکنون که حدود ۱۳ سال از آن هنگام سپری شده است، نتایج "این
دموکراسی" سخن می گویند. با تمام کمک رسانی اش برای ما که بربنیاد نتایج
ومستند تر ابراز نظر نمائیم. در آشنایی با این نتایج شاید جای تردید برای
آنانی که ریگ های مختلف در کفش ندارند، نباشد:
- این "دموکراسی"، حضور قوای بیگانه را با تمام جوانب سلطه و نفوذ آن تداوم
بخشیده است. از همین رو سخن آخر وتصمیم نهایی بر عهدۀ آنها وبه ویژه ایالات
متحدۀ امریکا است.
- مشتی نادار وتشنۀ زر وزور، خود فروش، دزد سالار، زراندوز، بلی گوی و
پیشقراول سمت وسو دادن ادارۀ امور افغانستان شدند.
- جناح بندی ها و و زدو بندهای بی پایان، از رابطه میان آنها و کارکردهای
هرکدام، شیوه و رفتار مافیایی را با ساختار مورد نیازش شکل داد.
- غمخواری اندوه های تراکم نمودۀ مردم، نیازهای مردمی که سالها طعم تلخ رنج
وستم های گوناگون را چشیده بودند، محلی از اعراب نیافت.
- گرایش ها وتمایلات موجود ودیرینۀ قومی، زبانی، مذهبی در جامعه، به یکی از
ابزار مهم تبدیل شد و به شکل بی سابقه اش در معرض استفاده قرار گرفت.افراد
وگروه هایی که بیشتر این تمایلات را با رفتار تبعیض آمیز و برتری جویی دامن
زدند، این آزادی و دست دراز را در بستر" دموکراسی" خویش یافتند که پیهم در
قدرت بمانند و قوم سالاری برتری جویانه را در پیش گیرند ونه استعداد سالاری
را.
- رفتارهای توطئه آمیز، دروغگویی به مردم، تقلب در انتخابات، پنهان نمودن
واقعیت ها کار همیشگی شد.
- این "دموکراسی" وشکل یافتن، گروه های تبهکار درقدرت، بر بنیاد علایق قومی
وقبیله یی با طالبان، جنایت ضد بشری، انسانکشی ها روزمره و در کل خطر
تروریسم طالبانی را به فراموشخانه سپرد. رویکش چنان علایق و اعمال ضد
انسانی، "صلح خواهی" این "دموکراسی" بود.
- این"دموکراسی" تنها با ملیارد ها دالرغرب، فربه نشده است، بلکه پولهای
علنی وپنهانی جمهوری اسلامی ایران وعربستان سعودی و پاکستان را نیز در جیب
سران مافیایی اش ریخته است.
- به معارف و فرهنگ توجه نمود! با فرهنگ ترین ومتخصص ترین چهره ها را در
کار گماشت! نهتنها در زمین که در خیال وآسمان هم مکتب تأسی نمود. اما هم را
باد و باران برد!
- این "دموکراسی" وصلح" خواهی اش، نمونۀ گلب الدین حکمتیار را پیش کشید.
جنایتکاری که از این"موکراسی" و دالر وخرج دسترخوان، حامیان آن بهره مند
است وهر روز با یاوه سرایی، نمک شناسی! خویش را ابراز میدارد.
- این" دموکراسی" چهره های با انرژی، و بزرگ شده در بسترخونریزی، جهل و
تروریست پروی، مانند فرزندان حکمتیار وحکمتیارها را، برای "پارلمان
افغانستان" پرورش داده است تا بر نسلی بتازند که علیه، جهل، خود فروشی،
تبعیض، مردم آزاری وخونریزی موضع گرفته وقامت افراشته اند. . .
- یکجانبه و بدبینانه تلقی نشود، باید از دستاوردهایش نیز گفت:
این"دموکراسی" نشریات و رسانه های مختلف، خبرنگاران وخبر رسان بیشمار را
نیزدید، از آنرو، به تأسیس شعبۀ ضد خبرنگاران پرد اخت وخون ریزی
"دموکراتیک" اش ادامه یافته است.
این"دموکراسی" سزاوار شناختن بسیار است. . . .
|