کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

کاوه شفق آهنگ

    

 
خالی از نگاه

 

 

سایه ات هنوز
در کوچه های شهر راه می رود
فریاد می کشد
مشت بر دیوار می کوبد
هیچ صدایی در هیچ جایی بیدار نیست

عابران،
با گوشهای سنگین
و سینه های سنگی
می گذرند از کنارت
لَم می دهند پای دیوار های بلندِ هیچ
و لیس می کشند
تنِ خسته ی ثانیه ها را

عابران،
هر گز از شهر بیرون نمی روند
زیر باران تر نمی شوند
گل عشق را از گلبته نمی دزدند
در بهار دیوانه نمی شوند
هیچ عادتی را در هیچ روزی قضا نمی کنند
و در هیچ سینه یی نمی تپد
قلبی برای گذر از خطوط ممنوع

عابران،
با چشمانِ خالی از نگاه
و دل های تهی از وسوسه
روز را آرام آرام می جوند
شبها شهنامه می خوانند
و خواب می بینند زنده گی را در افسانه های رستم

سایه ات هنوز
مشت بر دیوار می کوبد
و هیچ صدایی
در هیچ جایی
بیدار نیست

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل ۳۱۲          سال  چهــــــــــــــــــاردهم                    ثور/جوزا ۱۳۹۷          هجری  خورشیدی         شانزدهم  مَی    ۲۰۱۸