با تو طلوع کردهام، بی تو تمام میشوم
من قمرم به دور تو، ورنه چو شام میشوم
جوهر هست من تویی، ذات الست من تویی
بادهی مست من تویی، بهر تو جام میشوم
پر شدم از شراب تو ،تا که شدم خراب تو
کافر بیکتاب تو، منکر نام میشوم
رام کسی نگشتهام، جام کسی نگشتهام
لیک میان دستتو، گربهی رام میشوم
با تو سر سران شوم، تا به کجا روان شوم
بیتو به تاج کاغذی،«اسمی» و «نام» میشوم
کریمه طهوری ویدا
لاس انجلس-۱۹۸۵ |