هنگامیکه نگارش و روش
تحقیق را در دانشگاه البیرونی و دانشگاه خورشید تدریس میکردم، متوجه شدم
که درک ما از نگارش بهخصوص از نگارش علمی، از تحقیق و روش تحقیق چندان
بهروز و مدرن نیست؛ تفکیک درستی از نگارش و نگارش علمی نداریم؛ چگونگی
استفاده از زبان را در مقاله علمی و تحقیق نمیدانیم؛ در شیوه ماخذدهی و
منبعنویسی مشکل داریم؛ به روشهای تحقیق چنانکه لازم است، آشنایی نداریم؛
و... .
واقعیت این بود که در جریان تدریس به این کاستیها در خود متوجه شدم؛ بعد
این کاستیها را از خود به جامعه دانشگاهی تعمیم دادم؛ دلیل تعمیم دادن این
بود که من از جمله این افراد بودم، بهنوعی همه کمایش در چنین وضعیتی قرار
داشتیم. بنابه این درک بر آن شدم تا جدیتر به منابعیکه درباره نگارش،
تحقیق و روش تحقیق وجود داشت و در دسترس بود، سر بزنم و تا حدی این منابع
را مطالعه کنم.
در نتیجه مطالعه این منابع یادداشتهای را برداشتم و این یادداشتها را
برای تدریس تدوین کردم. در جریان تدریس و مطالعه کتابهای نگارش و روش
تحقیق به این وادار شدم تا نگاهی داشته باشم به وضعیت تحقیق در مجلههای
گویا علمی دانشگاهها و موسسههای تحقیقاتی مانند اکادمی علوم و درکل به
فرایندیکه در کشور به آن تحقیق گفته میشود و زیر نام تحقیق مقاله،
پایاننامه و رساله برای ترفیع علمی نوشته میشود و مجلههای گویا علمی نیز
چاپ و نشر میشود.
بنابه گذارانگاهیکه داشتم متوجه شدم چنانکه هر امری در این کشور دستخوش
فساد است، تحقیق نیز دچار فساد است، از تحقیق، ماهیت تحقیق، نقش و اهمیت
تحقیق خیلی دوریم؛ اصولا تحقیق و رویکرد تحقیقی در دانشگاهها و در موسسات
تحقیقی کشور ما مغفول واقع شده است.
بنابراین دو یادداشت انتقادی درباره آفت و فساد در تحقیق بنام «آفتزدگی
پایاننامهنویسی، تحقیق و روش تحقیق در افغانستان» و «آفت مقالهنویسی در
افغانستان» نوشتم که در روزنامه «8 صبح» نشر شد. وزارت تحصیلات عالی به
مقاله نخست، پاسخ نوشت که آن پاسخ نیز در 8 صبح نشر شد. وزارت در ضمنِ
تاییدِ فساد در تحقیق گفته بود که درحال بررسی وضعیت تحقیق در دانشگاههای
کشور است؛ شاید این بررسی صورت نگرفت!
به این نظر استم تنها وزارت تحصیلات عالی نمیتواند فرایند تحقیق را آن
چنان که لازم است، از نظر ماهیت علمی، بهروز، مدرن و روشمند بسازد، باید
درکل نظام فرهنگی، آموزشی و علمی رویکردش به تحقیق علمی و روشمند شود تا
تحقیق از فساد و آفت نجات یابد که فرایند تحقیق، علمی، روشمند و بهروز
شود.
باید روش و روحیه تحقیقی و علمی در نصاب وزارت معارف رعایت شود؛ روش علمی
در مقالهنویسی در مجلههای علمی به صورت جدی اجرا شود؛ نهادهای تحقیقی
ماهیت علم، تحقیق و روش تحقیق را طبق دریافتها و روشهای علمی مدرن، معرفی
کنند؛ وزارت تحصیلات عالی تدریس نگارش و روش تحقیق را در رشتههای تحصیلی
جدی بگیرد؛ پایاننامهنویسی دوره لیسانس را مورد تجدید نظر و بررسی قرار
بدهد؛ و در پایاننامهنویسی ماستری، دکتری و در رسالهنویسی استادان برای
ترفیع علمی، روش تحقیق و ماهیت علمی تحقیق را تطبیق واجرا کند. با چنین
هماهنگی کلی شاید بتوان وضعیت آفتبار تحقیق را تغییر داد و بهتر کرد؛ در
غیر آن تحقیق اهمیت علمی، روشمند و مدرن پیدا نخواهد کرد!
مساله و مشکل اساسی ما در تحقیق این است که چندان درکی درست و علمی از
ماهیت و چیستی علم نداریم، تا هنوز بین بیطرفی نگاه علمی و سلیقه و عاطفه
مذهبی و قومی خود تفکیک قایل نیستیم، به رویدادها و موضوعها نگاه بیرونی
که نگاه علمی است، نداریم؛ کوشش و تلاش ما این است که در بیان موضوعها و
رویدادها سلیقه و عاطفه خود را اعمال کنیم.
این رویکرد و طرز دید به علم و تحقیق مانع تحقق روش علمی و تحقیقی در شناخت
موضوعها و رویدادها میشود. بنابراین آنچه را که ما بنام تحقیق و علم عرضه
میکنیم، در واقع خلاف ماهیت و چیستی علم، تحقیق و روش علمی تحقیق است.
درحالیکه بحث علم محدود و مشخص است: تجربهپذیری، که با آزمون و خطا
بهپیش میرود.
هرآنچهکه تجربهپذیر نیست، قابل آزمون نیست، درستی و نادرستی (خطا) آن
نمیتواند مشخص شود، از عرصه تجربی علم و تحقیق بیرون است. تجربهپذیری در
علم و تحقیق نیازمند روش است؛ فرق نمیکند که تحقیق کمی یا کیفی است.
درهرصورت باید روش علمی در تحقیق مشخص باشد تا با استفاده از آن روش بتوان
نتیجه تحقیق را مورد آزمایش قرار داد که درستی و نادرستی آن بتواند اثبات
شود.
موقع مطالعه درباره چیستی علم و تحقیق متوجه شدم، ماهیت علم و تحقیق وابسته
به روش یا چند روش مشخص و محدود است که با استفاده از این روشها میتواینم
از موضوعها و رویدادها شناخت علمی و تحقیقی ارایه کنیم؛ در غیر آن ممکن
نیست که از موضوع و رویدادی شناخت علمی و تحقیقی ارایه کرد.
منظور از روش یا روشهای مشخص این است که علوم از ساینسی تا اجتماعی، از
روشهای علمی نسبتا متفاوت برای شناخت استفاده میکنند. بنابه تفاوت
روشهای علمی و تحقیقی است که رشتههای علمی ازهم تفاوت میکنند. مطالعه و
بررسی کیمیا روشی نسبتا علمی مخصوص به خود را دارد و از ریاضی روش خود را؛
همینطور در علوم اجتماعی مطالعه و بررسی جامعهشناسی روشی نسبتا مخصوص
بهخود، تاریخ و ادبیات روشی نسبتا مخصوص بهخود را دارند.
روشهای علمی تحقیق محدود و مشخص است. در روشهای علمی تحقیق نمیتوان ادعا
کرد که روشی جدیدِ علمی را ارایه کردهام. مطرحکردن روشی جدید علمی برای
تحقیق به سادگی صورت نمیگیرد؛ از زمان ارسطو تا دوره معاصر چند روش محدود
علمی مطرح شده است که در تحقیق علمی قابل استفاده بوده است. بنابراین در
نوشتن کتابهای نگارش و روش تحقیق، کشف و اختراع موردی جدید چندان مطرح
نیست، بلکه مهم معرفی روش نگارش و روش تحقیق است در تدوین و ارایهایکه
جنبه کاربردی و آموزشی داشته باشد تا خوانندهها روش را یاد بگیرند و
بتوانند از روش استفاده کنند.
بنابه این برداشت، کتابهای نگارش و روش تحقیق را میتوان گونهای از
نوشتههای علمی-ترویجی دانست؛ یعنی آمیزهای از گردآوری و ترجمه استند که
به مسالهای پاسخ نمیدهند، بلکه هدف در این گونه نوشتهها آموزشی است،
برای اینکه دانشهای مشخص درباره روش علمی تحقیق نهادینه شوند تا سطح
آگاهی خوانندهها درباره تحقیق و روش تحقیق تقویت شود. در این صورت اگر
نوآوریی در نوشتن کتابهای روش نگارش و روش تحقیق وجود داشته باشد در
چگونگی تدوین، ارایه و بیان موضوع است با این هدف که چقدر نویسنده توانسته
است موضوع را کاربردی مطرح کند تا موجب یادگیری آسانترِ خوانندهها شود.
این کتاب گردآوری، اقتباس و تلفیق است؛ کوشش برای نوآوری در تدوین،
دستهبندی، ارایه و شیوه بیان آن صورت گرفته است. بنابه درکِ سطح دانش و
اطلاعات خوانندهها، از موضوعها و مفاهیم مطرح در نگارش و تحقیق تعریف
ارایه شده است، بعد به جنبه کاربردی و عملی این مفاهیم و موضوعها با
نمونهدهی پرداخته شده است؛ تلاش صورت گرفته تا شیوه نوشتاری و زبان معمول
فارسی در افغانستان در نگارش و نمونهدهیها رعایت شود که بتواند مورد
استفاده بهتر خوانندهها قرار گیرد. کتابنامهای در پایان، برای خوانندهها
معرفی شده است که خوانندهها برای مطالعه بیشتر به این کتابها مراجعه
کنند؛ در ضمن این کتابها در حقیقت، سرچشمه و منبع این جزوه نیز است.
|