جوانی بنام آلفردو شتیل که در یکی از محله های حومه ی شهر روم درایتالیا
زندگی میکرد مغازه یی را به حیث سرگرمی و درامد براه انداخت و چون روزگارش
چندان رونق نگرفت کار فروش مشروب سگ چاپ ( منظور از سگ چاپ، مشروب الکهولی
ای است که برای اولین بار بوسیله ی دستگاه ماشینی تهیه میشد و دورادور
بوتل پر از مشروب را، کاغذی چسپانده بودند که در روی آن عکسی از یک سگ بزرگ
بنظر میرسید.) را نیز به آن افزود و هر بوتل شراب را دو لیره به فروش
رساند.
البته هزینه
هر بوتل ۱،۸ لیره بود و در ابتدا وی از فروش هر بوتل صرف ۰،۲ لیره به دست
می آورد ولی بعد از آنکه کارش رونق گرفت ، درزیرزمینی خانه اش دستگاهی از
ماشین تولید (شراب سگ چاپ )را نصب و به نحوی بهتر به فعالیت آغاز کرد. هنوز
زمان زیادی سپری نشده بود که فروشش روزانه به ۲۰۰ بوتل رسید و بیش از ۴۰
لیره در روز عاید کرد. در همین زمان شایعه یی در خصوص مشروب های (سگ چاپ)
منتشر و دولت مقتدر بنیو موسیلینی ، قانونی را تصویب و از اثر آن خرید و
فروش این نوع شراب را قدغن اعلان نمود و فردای آن پولیس ها به دکان وارد و
همه ی مشروبات الکولی اش ضبط گردید و آلفردو که بقالی را شراب فروشی ساخته
بود همه چیز را از دست داد. پس از این هر روز با غم و اندوه به پارک جوار
خانه اش پناه میبرد و به این می اندیشید که چگونه خودش و مادرش زندگی را به
پیش ببرند؟ یک روز یکی از مشتری هایش او را در پارک دید و گفت: آلفردو اگر
به من یک بوتل شراب سگ چاپ تهیه کنی من به ده لیره میخرم. چون آلفردو در
خانه چند بوتل ذخیره داشت دوان دوان یکی به او آورد و گفت: به دوستانت هم
اطلاع بده برایشان تهیه میکنم.
مختصر کار فروش و خرید از همین پارک به گونه ی قاچاق آغاز و سپس از محل های
دیگر ادامه پیدا کرده ، در هفته اول ده بوتل و در هفته دوم و سوم بیش از سی
بوتل و هر یک را به ده لیره فروش نمود. معامله به آنجا کشید که برای خود یک
خانه ، به مادرش یک آپارتمان و خدمتگاری برایش نیز استخدام کرد و چون بیشتر
پولدار شد با دختر زیبا رویی بنام ویتوریا نامزد و برای او گردنبند طلا
خرید و دوستان زیادی هم پیدا کرد. پول و ثروت او ، به جایی رسید که دستگاه
پولیس را مشکوک ساخت و رییس پولیس یکی را موطف ساخت که او را زیر نظر داشته
باشد ولی آن پولیس اطمینان داد کاری خلاف قانون نمیکند. چندی بعد رییس به
دیگری وظیفه داد و او هم آنچه اولی گفته بود تایید نمود ، در حالیکه فساد
در دستگاه به حدی پیشرفته بود که هردو پولیس روزانه ۵ لیره حق السکوت اخذ
مینمودند. پس از مدتی رییس پولیس در منزل دعوتی داشت به یکی از همکارانش
وظیفه سپرد تا برایش مشروب (سگ چاپ) پیدا نماید و همکارش که با آلفردو
ارتباط داشت وسیله شد رییس هم از سوی آلفردو خریده شود. چون مافیا هر روز
در حال رشد بود موسیلینی اختیارات بیشتری به سازمان جاسوسی دولتی داد و این
رویکرد مافیا را بیشتر یکپارچه ساخت و فعالیت شان را دوچندان نمودند.
حالا که آلفردو به پختگی
شایانی رسیده بود در میان مقامات فاشستی از قضاء تا رییس اطلاعات موسیلینی
همه را جذب و با ایشان در هر زمینه یی وارد داد و ستد بود. آلفردو با این
هم بسنده نکرده با متفقین متحد شده زمینه ی سقوط موسیلینی را فراهم و در
حکومت پسین حتا در تعین وزرا هم نقش داشت. برخی از سیاستمداران سعی نمودند
واقعیت ها را آشکار سازند ولی هر کدام پس از دیگری نابود شدند
آنزمان مردم تصور
میکردند ، مافیا در فقدان قانون است که رشد میکند ، در حالیکه جریان
دقیقن برعکس بوده است. در حقیقت قوانین اضافی، ناقص، خودسر، نامناسب و عدم
تطبیق آن، عامل اصلی فساد در جامعه بوده است. چطوریکه
امروز در وطن ما هم جریان دارد. |