کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

رازق فانی

    

 
در دادگاهِ پیامبر

 

 

یکی نامرد نصرانی،
زنی را نزد عیسی بُرد،
و در محضر شهادت داد،
که این زن پاکدامن نیست!
زن از شرم گنه،
چون آهوی زخمی هراسان بود،
و مروارید اشکش،
از خجالت روی مژگان بود،
***
مسیحا،
از تأثر
همچو گردابی به خود پیچید،
و توام با سکوتی سوی یاران دید،
ز چشم همرهانش،
ناگهان برق غضب جوشید،
یکی آهسته،
اما با ادب،
پرسید:
که ای روح مقدس!
از چه خاموشی؟
چرا از جرم این پتیاره،
اینسان دیده می پوشی؟
سزای اینچنین جرمی
مگر بر تو مبرهن نیست؟
***
ولی فرزند مریم،
همچنان با شاخۀ خشکی که بر کف داشت،
نقشی بر زمین میزد،
و با پای تفکر،
گام در راهِ یقین می زد،
که ناگه،
خشمگین مردی دیگر،
زان جمع به پیش آمد،
که ای عیسی!
چه میخواهی؟
سزایش سنگباران است،
چراغِ عفتِ مریم،
درون سینۀ این دیو روشن نیست،
و این بدکاره را راهی،
بجز در زیر سنگِ شرع مردن نیست،
***
مسیحا از پی اندیشه ای کوتاه،
سکوت تلخ را بشکست،
و چون روشن چراغی،
درمیان دوستان بنشست،
و گفت:
آری!
چنین کاری،
جزایش سنگساران است،
ولیکن،
سنگِ اول را،
به سوی این زن آلوده در عصیان،
کسی باید بیاندازد،
که خود عاری ز عصیانست،
و دامانش،
رها از چنگ شیطان است،
و میپرسم :
چنین مردی، مگر در جمع یاران است؟
***
مسیحا،
حرف خودرا گفت و سر را در گریبان کرد.
و همراهان خودرا
زان قضاوت ها پشیمان کرد،
***
که را جرأت؟
که نزد پاکجانان،
جان خودرا،
پاک از لوثِ خطا بیند،
که را زهره،
که خودرا پاک،
نزد انبیا بیند،
***
پس از لختی،
کزان بیحرمتی،
یاران خجل گشتند،
و از محضر برون رفتند،
**
مسیحا ماند و آن زن ماند،
و عیسی با زبان نرم،
آن محجوبه را فهماند،
و با اندرز های پاک،
بذر عفت و نیکی،
به دشت خاطرش افشاند،
و آن زن،
با هوای تازه ای،
بیرون ز محضر شد،
و تصویری نوی،
از شرع،
در ذهنش مصور شد،
که از خون بنی آدم،
چراغِ شرع روشن نیست،
و راه شرع،
تنها راهِ کشتن نیست،
***
ترا!
ای ادعا پردازِ آیین مسلمانی!
نمیگویم مسیحا شو!
که ایمان پیمبر،
در دل و جان تو و من نیست،
ولی سر درگریبان کن!
که دیو نفس خودخواهِ تو هم گاهی،
فسادآلوده تر از نفس این زن نیست؟
و از داغِ هزاران جرم پنهانی،
بگو!
ای مرد!!
ترا آلوده دامن نیست؟؟؟؟
فرانکفورت، بهار 1376 خورشیدی
 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل ۳۰۹             سال  چهــــــــــــــــــاردهم                    حمل ۱۳۹۷          هجری  خورشیدی           اول اپریل     ۲۰۱۸