آشفته و عجیب، قلم یکرقم شده
وضع عروض و قافیه هم یکرقم شده
صدقِسم، آسمان و زمین، چرخ میخورد
دور سرم؛ سرم، چه بگم: یکرقم شده
بسیار بیرقم شدهام کنده از شما
تا باورم به قول و قسم، یکرقم شده
صبرم همیشه بستر طغیان و ذهن من:
هفتاد سال، کرده ورم، یکرقم شده
ای خارپشت، پرچمِ این شعر منگ باش
آن شیر «صلح کل»ِ عَلَم، یکرقم شده
چندین رقم غرور و نقار و هوا و حرف...
احوال من هزار رقم، یکرقم شده
رشک من است عَفعَفِ طبعیِ تولهها
طبعِ صدای سادگیام، یکرقم شده
تو یک رقم شدی؛ غزل و راوی و روی:
در گیر با ستوه و ستم، یک رقم شده
وقتی که «یکرقم» شدی از شهر، کوچ کن
احوال من، نه بیش نه کم، «یکرقم» شده
حمل ۱۳۹۷ |