صنم عنبرین شاعر و یکی از فعالان مدنی افغان
در آلمان می گوید، زنان پناهجوی کشورش در آلمان با مشکلات عمده ای دست
وپنجه نرم می کنند. خانم عنبرین که به زنان افغان در زمینههای حقوقی و
آموزش زبان کمک میکند، به این باور است که، گذار از ساختارهای سنتی و کهنه
شماری از زنان مهاجر افغان را با خشونتهای خانوادگی و تبعیض مواجه کرده
است. تجارب و فعالیتهای خانم عنبرین را در گفتگویش با مهاجر نیوز بخوانید.
مهاجر نیوز: شما چه زمانی به آلمان مهاجرت کردید و نخستین تجربه های تان
چگونه بودند؟
عنبرین: من در سال ۱۹۹۸ داخل کشور آلمان شدم. هفده ساله بودم که شروع زندگی
را به نوع دیگری در غربت غریب تجربه کردم. در واقع با دور شدن از سرزمینم،
به تکه ابری ماندم که هر پارهاش در اندوه تاریک خود میبارید. در آن زمان
نمیدانستم سرنخ زندگی را در غربت از کجا بگیرم وچگونه شروع کنم برای
ماندن، بودن و جستجوی هویت گمشدهام.
در آغاز، دور شدن از زادگاه کم از جان دادن نیست. آوارگی، بی پناهی،
بیگانگی با زبان و فرهنگ، دور ماندن از دوستان و عزیزان، نداشتن اطمینان
خاطر برای اقامت دایمی، همه اش درد سر است و طاقت فرسا.
صنم عنبرین، شاعر و فعال مدنی
مهاجر نیوز: به عنوان یک زن مهاجر چگونه خود را با جامعه آلمان سازگار
ساختید و چگونه موفق شدید تا روی پا های خود بایستید؟
مهاجرت برای من دنیایی بود که با رنج و درد آغاز شد. با توجه به اینکه
شورهایی در سر و سندهای خوبی در دست داشتم، یگانه آرزویم در نخست این بود
که شامل یکی از دانشگاههای شهر فرانکفورت شوم. در آن زمان امکانات ادامه
تحصل برای یک پناهجو ساده نبود و سختی های فراوان نیز داشت.
در سال های اول، شدیدن درگیر مسایل مربوط به اقامت، یاد گیری زبان و ورود
به دانشگاه شدم، اما موضوعات مربوط به اقامت مرا دچار شرایط بیامکانی می
کرد. همین بود که دلتنگی های شدید و دور ماندن از آرزوها باعث عمیق تر شدن
ارتباط عاشقانه ام با زبان مادریام شد.
سرایش شعر مانند زیستن در سرزمین مادری مینمود و آنقدر در من ریشه بست که
دیگر هرگز نمیتوانم ریشهی اصلیام را انکار کنم. از طرفی هم باید برای
تثبیت خودم در محیط غربت، کار میکردم تا حروف غربت را در دل و دماغم حل
کنم و مانند یک فرد فعال در جامعه قد بلند کنم.
اکنون پس از سی سال و اندی زیستنم در غربت، خوشحالم که آن همه مشکلات زندگی
را پشت سر گذاشتهام، زبان کشور دوم را بلد شده ام و دیگر مساله اشتغال،
مسکن و مسایل اقامت خوابم را برهم نمیزنند.
مشکلات مهاجرت واقعا خاطرات نا آرام کنندهیی به بار میآورند که شاید تنها
کسانی که زیستن در غربت را تجربه کرده اند، بدانند چه میگویم.
صنم عنبرین با سایر بانوان مهاجر افغان در آلمان
مهاجر نیوز: کمی در مورد کارکرد های تان با زنان مهاجر افغان در آلمان
بگوید؟
عنبرین: من با درکی که از مشکلات یک پناهجو داشتم، با سرازیر شدن موج
مهاجرت های اخیر، خواستم برای زنان پناهجویی که از افغانستان آمده اند کار
کنم.
هر چند شرایط پناهجویان در بعضی موارد دشوار تر از سالهای گذشته و در
بعضی موارد سهل تر از آن دور ماست، اما آنچه خوشحال کننده است تلاش و کوشش
زنان پناهجو است که برای راه یافتن به یک زندگی بهتر، به فرا گیری زبان
میکوشند و با لازمههای زندگی غربی خودشان را آشنا می سازند.
من در این مدت دوسال که مشغول کار با بانوان آمده از سرزمینم هستم و افتخار
آموزگار زبان و رهنمای حقوقیشان در موارد کاریابی، ادامهی درس و تلاش
برای راهیابی شان به یک فردای بهتر را دارم، شاهد بودهام که تلاش زنان
افغانستان برای شرکت در امور اجتماعی و به دست آوردن امکانات فراگیری دانش
و رهایی از قیود ظالمانه در رگانشان همیشه جا داشته است.
فرستنده عکس: صنم عنبرین
مهاجر نیوز: چه چیزهایی در
جریان کار در زمینه آموزش زبان و ارائه مشوره های حقوقی به پناهجویان زن
بیشتر توجه تان را جلب کرده است؟
صبرو بردباری و همکاری زنان افغان در تحمل مصایب حیرتانگیز است. بعضی از
زنان پناهجو که از روستاهای دور دست افغانستان، از جاهایی که مکتب رفتن
برای زنان منع بوده است، بدینجا آمده اند و میخواهند همدوش زنان فعال گام
بردارند و با کوشش و کشش خاص برای خواندن و نوشتن زبان میکوشند.
چندی قبل در حالی که داشتم برنامه درس نو را برای شاگردان تنظیم میکردم،
یکی از بانوان که شصت و یک سال عمر دارد، به سویم آمد و با خوشحالی عجیبی
گفت: «دیروز به خواهرم که در افغانستان زندگی میکند زنگ زدم و گفتم اولین
بار است که میتوانم اسم، اسم خانواده و تاریخ تولدم را خودم بنویسم آن هم
به زبان آلمانی.»
و یا زنی میآید و می گوید: «دیروز نزد داکتر رفتم و تا همسرم خواست تکلیفم
را به داکتر بگوید، داکتر گفت بگذار خودش میگوید و من حس کردم من هم مانند
شوهرم یک انسانم و داکتر هیچ تفاوتی بین من و شوهرم نمیبیند.»
و یا دیگری میآید و میگوید: «معلم صاحب میدانید چه؟ امروز خودم توانستم
به تنهایی از ماشین اتومات تکت قطار بخرم.»
این ها شاید دل خوشی های کوچکی باشند، اما نمایانگر این واقعیت اند که اگر
محیط را برای زن در افغانستان چنان تنگ و تار نمیساختند، حالا آرزوهای
زلال وساده ی هر مادر شصت و چند ساله شاید رنگ و رخی دیگری داشت. شاید تمام
زنان سرزمینم از نوشتن نام شان از همان دوران کودکی میتوانستند لذت ببرند
و تلاش زنان برای حضور و شرکت در فعالیت های اجتماعی، رنگی بهتر از امروز
میداشت.
زنان آلمانی و مهاجر در جریان یک گردهمایی
مهاجر نیوز: مشکلات عمده
زنان پناهجوی افغان در آلمان از نظر شما چیست؟
عنبرین: آرزو هر بانو در قدم اول فراگیری زبان است. زنان بر علاوه ندانستن
زبان با مشکلات زیاد روبرو اند و زندگی یک زن پناهنده به مراتب دشوار تر از
یک مرد پناهنده است. زنانی که به دلیل محرومیتها و تبعیض های سرزمین خود
اغلب دسترسی کمی به آموزش داشته اند یا اصلا نتوانسته اند آموزش ببینند.
زندگی خیلی از زنان در همینجا هم از تبعیض و خشونت خالی نیست. رها شدن از
ساختار سنتی کهنه و عبور کردن از آن مشکل دیگریست که زنان با آن درگیر
اند. وضعیت ناهنجار در کمپ ها، آسیب های روحی و روانی بجا مانده از راههای
دشوار مهاجرت، از دشواریهای دیگری اند که زنان مهاجر افغان در آلمان با
آنها مواجه اند. خیلی از زنان افغان از نقاط دوردست و محیطهای کاملا بسته
و مرد سالار به اینجا آمده اند که خشونت خانوادگی اینجا هم دامنگیر شان
میشود. برای بیرون رفت از تمامی این مشکلات در گام نخست آموزش و پرورش،
شناسایی بانوان با حقوق شان در محیط و جامعه، راههای مسالمت آمیز حل مسایل
فردی، خانوادگی و اجتماعی، محرومیت زدایی، توانمند سازی زنان و وابستهگی
زدایی آنان میباشد.
|