کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

نصیرمهرین

    

 
کابل ناتهـ چهارده ساله می‌شود

 

 

 
آن‌روزهای که کابل ناتهـ انتشار یافت، هنوز رقم تارنماها اندک بود. از فیسبوک هم خبری نداشتیم. یعنی هرکس در تلفون و خانه و درهرمکانی که بود، توان آنرا نداشت که پنجۀ دست روی صفحۀ تلفون بگذارد و گپ خویش را اصلاح شده ویا با گرد وغبار اشتباهات و زشت خویی ها انتشار بدهد. شاید من هنوز هم از جملۀ پسمانده ها باشم که تلفون دستی ندارم. واین پسمانده گی گناه من نیست. ناشی از وضع پنجه های دست راست من است که مانند چند هزارانسان دیگر در قارۀ اروپا، دامن‌گیرم شده است.
اما با آنهم، حد اقل در این چهارده سال یک پنجۀ فعال را روی حروف کمپیوتر نهاده و نشرات کابل ناتهـ را همراهی نموده ام. گاهگاهی هم که مشغول بازنگری منابع ومأخذهای کتابی شده ام، عذر موجه را برای ایشور داس عزیز رسانیده ام. و این ایشورداس گرامی، در این سیزده سال سپری شده از حیات کابل ناتهـ، بار زحمت بسیاری را بردوش خویش نهاده است. در پهلوی غم‌خواری کابل ناتهـ، کار برای دریافت نان وآب وتأدیۀ کرایۀ خانه، مسؤولیت شورای انجمن هندو ها وسيکهـ ها را در آلمان نیز عهده دار می‌باشد. به نظرمن این بُعد از مشغولیت های خویش را کمتر بازتاب داده است. دریافت آن شاید بتواند ما را با دنیای درمندانه و غمبار هندوها و سیکهـ های هموطن آشنا نماید. گذشته ها وخاطرات بیشماری از آشنایی و ارتباط در مکتب، دانشگاه، جای کار با آنها را به یادما بیاورد.
وقتی از دردها واندوه های آنان می گویم، تنها به گونۀ مثال سرنوشت اعضای خانواده یی را در نظر آوریم که بنابر ژرف تر شدن و وسعت یافتن کینه توزی ومردم آزاری هندوها وسکهـ ها ،افغانستان را با چشمان اشک آلود ترک گفته روانۀ هند شده اند. در هند آنها را "افغانی" می‌شناسند. دین وآئین مشترک شان طرف توجه قرار نمی گیرد. سرگردان وحیران روز وشب را سپری می نمایند. با دشواری های بسیار یک تن از جوانان را می‌فرستند آلمان. زیرا آنها هم شنیده اند که بانومرکل صدراعظم آلمان حدود سه سال پیش، باری روی خوشی به رسیدن مهاجر نشان داد. آن جوان هنگامی که در آلمان میرسد و پناهنده گی میدهد، پذیرفته نمی‌شود. زیرا موضوع هندو آزاری که وجدان انسان‌ها را باید بیازارد، در جوامع اروپایی طرف توجه حکومت‌ها و احزاب سیاسی نیست. همانگونه مصیبت تروریسم در افغانستان برای این‌کشورها مسألۀ نیست. دلیلش هم این است که از توجه به آن نفعی نصیب نمی شوند. برایشان بهتر است که نیازهای سیاسی خویش را در نظر بگیرند. گذشته از آن در افغانستانی که امریکایی ها و اروپایی ها لشکر دارند و تحصیلکرده گان دارندۀ پاسپورت خویش را در قدرت نشانده اند، صحبت از بی عدالتی و جفاورزی ننگین روزمره، کسرشأن ایشان است. پس این تصمیم را جدی می گیرند که آن جوان هندو سکهـ دوباره فرستاده شود به افغانستان. در همانجایی که متعصبین و جاهلان حتا مکان آتشسپاری ها را آتش میزنند. واگر فریاد ملایمی را سر داده اند ویا با مشکلات بسیار، باری موفق شده اند آن حیله گر و مکار فساد گستر، حامدکرزی را ببینند و دردهای طاقت سوزخویش را شرح دهند، جملاتی شنیده اند حاکی از دفع الوقت.
ایشور داس گرامی، اگر با دردهای پیشینه زیسته است، با همچو رنجهای کم مانند هنوز هم دست وگریبان است.
با آنهمه مصروف بودن با رنجهای دل آزار، از افغانستان می گوید. دردها و آرزوهای را انتشار میدهد که در نبشته های سیاسی، اد بی، در شعر وتصویر از همه نقاط وطن وی بازتاب دارند.
من ضمن ادای احترام به چنین زحمات وشادباش گفتن انسان نستوه، آرزو دارم هموطنان ما به حال و و وضعیت هندوها و سیکهـ های کشور نیز توجه نمایند. توجه به این چهارده سال زحمات کابل ناتهـ میتواند، انگیزۀ باشد که آرزومندی های انسانی هندوها وسیکهـ های کشور را دریابیم و دردهای آنها را از درد های سایر مردم افغانستان که در معرض آسیب رسانی ها تبهکرانه قرار گرفته اند، جدا نکنیم.
با ابراز بهترین شادباش ها برای دوست عزیز ایشورداس وخانوادۀ وی .
 

از همراهی سیزده ساله جناب استاد نصیر مهرین، یک کهکشان سپاس. منو کابل ناتهـ همیش شرمنده‌ی لطف ایشان بوده ایم. همدلی و محبت شان را فرجامی مباد. با حرمت بسیار . ایشور داس

 

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل ۳۰۷              سال  چهــــــــــــــــــاردهم                    حوت   ۱۳۹۶                       هجری  خورشیدی   اول مارچ ۲۰۱۸