کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

واسع بهادری ناشر وئبلاگ خوشه

    

 

    دردها و رنج های میهن
                     کتابی که واقعاً دردنامه است

 

 

نام کتاب: دردها و رنجهای میهن در 266 صفحه
موضوع: چند مناجاتیه واشعار مختلف میهن
شاعر: جناب داکتر اسدالله حیدری
محل چاپ: سدنی- آسترالیا.
ناشر: چاپخانۀ دنیا
تاریخ چاپ: اکتوبر 2017
جناب داکتر اسدالله حیدری، از جملۀ استادان نیکنام و زحمتکش پولتخنیک و فاکولتۀ انجنیری، اکنون پای درسن هشتاد سالگی نهاده است. از چندین سال به اینطرف در شهرسدنی آسترالیا در مهاجرت به سر می برد. وقتی سیر حیات او را می نگریم، حیاتی که با درس وکتاب وتدریس گره خودره است، اما با توجه به اوضاع غمبار وطن ناگزیر شده است که در دور دستها از وطن وتحقق آرزوهای آموزشگاری به سرببرد، تعداد دیگری از آموزگاران واستادان عزیز وطن را به یاد می آورد. خوشبختانه محترم حیدری، مانند تعداد معدود دیگر،این امتیاز را دارد که دردها، رنجها و آروزهای خویش را با شعر مطرح میکند. به این ترتیب فریادگر و همصدای آن یاران وهم مسلکان وهم وطنانی میشود که فریاد های شان در گلو مینالد.
این احساس شریفانه را از همان ابتدای کتاب میتوان یافت. وقتی مینویسد:
"اهــــداء به شهدای مظلوم افغانستان عزیز و والدین مرحومم" چهرۀ صدها هزار شهید مظلوم را پیش نظر می آورد و احساس انسانی بیان مینماید که شهیدان را فراموش نکرده است. وقتی با یاد وطن به سر می برد، می بیند که رنجها ودردهای وطن بیشمار اند. به این ترتیب از آن دردها حکایت صمیمانه می نماید.
از آنجایی که انسان مومن است، طبق روال شاعران مومن ومخلص، با خداوند به راز نیاز می پردازد و دست دعا وطلب بهبود خواهی برای خویش و مردم مظلوم را بلند می دارد. چون از مؤمنانی نیست که دین وایمان را فدای جای ومقام نموده ومردم را آزار داده اند، با صفا وصمیمت پاکی خویش با آنها خط فاصل میکشد.

آنگاه که روی به وطن دارد و هجران دل اش را می آزارد می سراید:

در شعر هجران وطن

زهجرانت وطن، گشته دلم تنگ
شب و روزم به یادت شد هم آهنگ
وصالت گر نگردد قسمت من
برم این آرزو را تا لحد سنگ

*

گردم فدای نام تو ای عزو شان من
این میهن عزیز من افغانستان من
مرغ شکسته بال وپرم، درجلاب تو
خاکم بسر اگر نشوی آشیان من
*
چون از جمله شاعرانی نیست که از درد ها بگوید، اما با درد آوران کاری نداشته باشد، اشعار سیاسی، سرزنش آمیز وانتقادی را می آورد:

در شعر ضرورت عاجل:

برای ارگ ضرور باشد عاجل
مشاورهای شیطانی شمایل
به سگ جنگی ومرغ و شادی بازی
بدارند تجربه، کافی وکامل . . .

قصد اینجانب نیست که تمام اشعار وصفحات را که همه خواندی وجذاب اند، دراینجا بیاورم. آرزو این است که خواننده گان محترم کتاب جناب داکتر حیدری را بخوانند و با درد های وطن از راه اشعار وی نیز آشنا شوند.
برای جناب محترم پوهنوال صاحب داکتر اسدالله حیدری موفقیت های مزید تمنا دارم.

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۳۰۶   سال  سیـــــــــزدهم                    دلــــو/حوت   ۱۳۹۶                       هجری  خورشیدی   شانزدهم  فبوری  ۲۰۱۸