گفتی بها ر می رسد اینجا، خدا کند
وا می شود دریچه ی رؤیا ، خداکند
وقتی خبر رسید که می آید آن عزیز
نوروز خنده زد که: « چه زیبا! خداکند»
این مژده چون به گوش نسیم سحر رسید
آویخت روی نرده ی گلها :«خدا کند»
باد آمد و کشید چلیپا به روی خاک
بنوشت در کنار چلیپا: «خداکند»
گفتند سنگسار پرستو مجاز نیست
فریاد زد پرنده که: « هورا! خداکند»
***
آیا بهار می رسد از بیشه های دور؟
من باورم نمی شود؛ اما خدا کند
|