کابل ناتهـ، Kabulnath


Bildergebnis für ‫کریمه شبرنگ‬‎
 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

کریمه شبرنگ

    

 
وسوسه

 

 

آفتاب این جاهمیشه تنهاست
ومن بغلم را بی کسی پر می‌کنم
خسته‌گی زمین را از گا م‌هاي بی معنا تنها من می‌دانم
هییچ کس نمی‌خواهد بداند
باغچه براي چه زنده است
ما هی چرا آغوش آب را پر می‌کند ؟
وچشم‌هاي من پر می‌شود
از لختی سینه کسی
ازیاد بردي گیسوانم را که سایه ساري خوب سینه ات بودند
من ازیاد نبرده ام
آسایش راکه از تنت فواره می‌کرد
در نهایت هستی من
نگاهت که در عمق هر نفسم از شاخه‌گیلاسی آویزان می‌شد
وقتی من وتومی آمدیم
باغ سرشار از رفتن وپنهان شدن بود
ازیاد نبرده ام
وسوسه‌ي دستانت را
درتپش بی انتهاي دستانم
که خواب چمن را به نشیمن گاه
خدامی برد!
1388 -3-21
 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۳۰۶   سال  سیـــــــــزدهم                    دلــــو/حوت   ۱۳۹۶                       هجری  خورشیدی   شانزدهم  فبوری  ۲۰۱۸