من ترا میخواهم
تو مرا میخوانی
این چه احساسی است
که من خسته به تکرار ترا میخواهم
وزمان مشت غضب بر دل من می کوبد
واه چه پیوندی است
دل تو با دل من
آتش گرم نگاهت
لرزه موج صدایت
غضب چشم سیاهت...
تو نگاهم کردی
لب از لب نگشودی
سخن تلخ نگفتی
تو نگاهم کردی
تو فقط باز به تکرار نگاهم کردی
بین ما فاصله بود
سخن از رفتن بود
مثل بیگانه نگاهمکردی
نگهه ای سرد و خموش
آسمان ابری بود
دل من می بارید.
اه ازین گریه تلخ
که دلم از غَضبش می پاشید
نادیه امین شرف |