کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

دکتر ملک ستیز، پژوهشگر امور بینالملل

    

 
جنگ نیابتی (Proxy War) چیست؟

 

 

زمانی ‌که جنگ‌جویان بر بنیاد منافع دیگران با منافع دولت شما می‌جنگند، جنگ نیابتی نامیده می‌شود. در این جنگ، فکر جنگ را سیاست‌گذاران جنگ تعیین می‌کنند و با بازی‌گران جنگ قراردادِ نبرد می‌بندند. سیاست‌گذاران جنگ، منابع، استراتژی و تاکتیک جنگ را بر بازی‌گرانی که مزدوران جنگ هستند فراهم می‌کنند. بازی‌گران مجریان جنگ هستند. بازی‌گران ارزش‌ها، اراده‌ی مردمی و منافع کلی را در برابر منابعی ‌که به دست می‌آورند معامله می‌کنند. لایه‌ی سومی جنگنده‌گان جنگ هستند. جنگنده‌گان کسانی‌ هستند که از فقر، نادانی و بی‌سرنوشتی به دام مزدوران جنگ می‌افتند و در خدمت جنگ تحمیلی و نیابتی قرار می‌گیرند. این گروه سربازان جنگ نیابتی هستند.
ما در جنگ افغانستان سه نوع جنگ نیابتی داریم:

 

۱. جنگ فکری:
این جنگ را تندروان اسلامی که سرچشمه‌ی آن پاکستان است راه‌اندازی می‌کنند. این جنگ را ایدیالوگ‌های خاورمیانه که در پی گسترش سلفیزم و وهابیزم هستند، حمایت می‌کنند. بازی‌گران این جنگ شیخ‌نشینان عرب هستند که حتا با لایه‌های مافیایی غرب و اسراییل هم‌پیمان هستند. بازی‌گران این جنگ دیوبندی‌های پاکستانی هستند که اسلام افراطی را پخش می‌کنند. طرف دیگر این جنگ را ولایت فقیه ایران رهبری می‌کند و سربازان خود را از شیعه‌های افغانستان برمی‌گزیند؛

۲. جنگ استخباراتی:
این جنگ را آی‌اس‌آی رهبری می‌کند. آی‌اس‌آی منافع و امنیت ملی پاکستان را در افغانستان تمثیل می‌کند. هر قدری‌که توجه غرب نسبت به پاکستان به حاشیه می‌رود به همان پیمانه جنگ پاکستان در افغانستان گسترش می‌یابد. بازی‌گران این جنگ را دو گروه می‌سازد. گروه نخست مزدوران آی‌آس‌آی در قدرت و حاکمیت سیاسی افغانستان و گروه دیگر مزدوران پاکستان در جبهه‌ی جنگ. به‌سان طالبان، داعش و سایر گروه‌های دیگر در میدان آزاد جنگ در پاکستان. جنگ استخباراتی با جنگ فکری پیوند نزدیکی دارد؛

۳. جنگ تمدن با عقب‌گرایی:
این جنگ را راولپندی‌های افغانستانی حمایت می‌کنند که در لایه‌های مختلف سیاست و قدرت افغانستان جا گرفته‌اند. بازی‌گران این جنگ را ملاهای عقب‌گرای پاکستان و افغانستان می‌سازد. این ملاها، تربیون‌های مساجد را به گروگان گرفته‌اند و با ارایه تفسیر افراط‌گرایانه تلاش می‌کنند تحولات را برای ایجاد یک دولت ملی و معاصر در افغانستان که بر پایه‌ی دموکراسی، حقوق بشر و جامعه‌ی مدنی متکی است، مانع شوند.
هر سه جنگ با هم در پیوند گسست‌ناپذیری قرار گرفته‌اند.

راه حل:
ما در شناخت این سه جنگ درمانده‌ایم. ما نیاز جدی به شناخت لایه‌های جنگ داریم. ما نیاز به نهاد حرفه‌ای و منابع وافر برای استخبارات داریم. با استخباراتی که مزدوران هر سه لایه جنگ در آن رخنه کرده‌اند، نمی‌شود در این جنگ برنده شد. باید عملیات‌های جبران‌کننده در برابر هر عملی که از سوی حامیان هر سه لایه جنگ راه اندازی می‌شود، طرح شود.
بسیج فکری در برابر عقب‌گرایی می‌تواند راه‌های گسترش عوامل این جنگ‌ها را محدود سازد. روشن‌گری به معنای روشن‌ساختن ضمیر اجتماعی در برابر جنگ و توحش معنا می‌دهد. باید از تجارب کوریای جنوبی، مالیزیا، اندونیزیا و اروپا برای روشن‌گری آموخت و خود را از چنبره فکر تندروانه و تفسیرهای ارتجاعی نجات داد.

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۳۰۵   سال  سیـــــــــزدهم                    دلــــو   ۱۳۹۶                       هجری  خورشیدی    اول فبوری  ۲۰۱۸