وقتی ترا مینویسم
واژه ها به نرمی
پی ی هم می آیند
دستهایم با بوی عشق
عشق بی تاریخ
با بوی سبزه ی آسمان خدا
رستگار می شوند
وقتی ترا می نویسم
روز زیباست
صدا زیباست
سکوت زیباست
وقتی ترا می نویسم
شام،ستاره ها نزیدک میشوند
بر آبگیر رود خانه ی ما
درخت هاخمیازه می کشند
و زود به فریاد می آیند
فریادی به ارتفاع قامت تو
وقتی ترا می نویسم
کاسه ی پر از شیر ماه را
میان تو وخودم
چگونه تقسیم کنم!
زیور نعیمی |