در گذرگاه های تاریخ ، مردان و زنان بسیاری بوده اند که در سفر زندگی و یا
هم در سفر مرگ - که این دو سفر جدا از هم نیستند و همواره در پهلوی هم چنان
دو خط موازی پایان ناپذیر ادامه دارند – فرسنگ ها راه را طی می کنند ،
راهها و دریا ها را می بُرند ، صحرا ها و کوهها را در می نوردند تا به
ابدیتی بپیوندند که فراسوی آن ناپیداست و ماندگاری ازل و ابدش می خوانند !
" هست طومار دل من به درازای ابد"
" از ازل تا به ابد ، قصه عشق من و توست "
انسان ها و همه هستی پیوسته در این درازای ازل و ابدیت ، سفر می کنند و در
کاروان های جان و آمال خویش ، متاع های رنگارنگی را به ارمغان می برند .
عده یی مالی اندوخته اند ، گروهی قدرت و منصبی افراخته اند ، برخی نیکی و
خیری بر دوش می کشند ، شاعر و صاحب قلم و صاحب علمی هم با کاروانی از حُله
و حریری از سخن از این صحرا می گذرند و گاه هم صدای پر هیبت خدای گونه یی
از عارفی در این گنبد می پیچد که می گوید :
ما از ناکجا آباد آمده ایم
و به ناکجا آبادی در سفریم !
چنین است که سفر ازلی و ابدی انسان به گونه گون نحوی و شکلی پیش می رود و
ادامه می یابد و جایگاه قضاوتش هم آسان نیست !
و اما جایگاه عزیز ما و ارجمند ما و مرد دانشمند و متعهد خانواده ما ، شاد
روان پروفیسور دوکتور علی آقا نحیف که اساتید و دانشگاهیان هموطن او را می
شناسند ، مردی از قبیله دانش و علم و معرفت است . سروری از عاشقان آموزش و
تربیت فرزندان خاک و کشورش است که جانانه و دلسوزانه تا پای جان در پای شمع
معرفت سوخت تا این چراغ راهگشا را هدیه یی کند بر نوباوه گان و جوانان
کشورش و فرزندان آن آب و خاکی که او از میانه شان برخاسته بود و برای لحظه
یی هم آن ها را به فراموشی نسپرد و از یاد نبرد .
دوکتور نحیف عمری را در راه آموزش و تحصیلات عالی و تدریس در دانشگاه های
کابل – فاکولته ساینس – و آلمان – دانشگاه بن – گذراند و فیض چراغ جانش را
در معرفت آرایی این دانشگاه ها دریغ نکرد .
او زمانی که استاد فاکولته ساینس کابل بود ، عضو هیت علمی پوهنتون و ریاست
باغ وحش کابل را نیز به عهده داشت . وی در رشد و شگوفایی باغ وحش کابل ،
خستگی ناپذیر کار نمود . در دوره ریاست او بود که حیوانات کمیاب از نقاط
مختلف جهان و نیز پرندگانی که نسل شان در حال انقراض بود ، به مجموعه های
متنوع باغ وحش کابل افزوده شد .
دوکتور نحیف سعی نمود که این باغ را که در حال سقوط و نابودی بود ، به اوج
تنوع و به یکی از جاذبه های گردشگری و نیز جهت حفاظت بهتر و مناسب تر از
گونه های زیستی ارتقا دهد .
او آنچه را آموخت و اندیشید و تجربه کرد و یا خود به دستآورد ها و کشفیات
علمی اش اضافه کرد همه را در خدمت بشریت قرار داد و از اروپا تا آسیا دانش
آموزان رشته دانش او ، از این دستآورد ها بهره برده اند و می برند .
دوکتور علی آقا نحیف تا آخرین دمی که شمع وجود او پرتو می افشاند به علم و
معرفت می اندیشید و اینکه چگونه این دانش را به دسترس نسل های نو و بخصوص
نسل برخاسته از جوانان کشورش برساند . از همین سبب بود که با کوشش بسیار ،
در طی اقامتش در آلمان ، نوشته ها و دستمایه های علمی خود را به صورت کتاب
های مدون ، تدوین کرد و با چندین بار سفر به شهر زادگاهش هرات ، این کتاب
ها را به دانشگاههای افغانستان و از جمله به پوهنتون هرات باستان برای
شاگردان فاکولته ساینس هدیه کرد بدون اینکه کوچکترین چشمداشتی از این همه
تلاش و تکاپویش داشته باشد .
از آن جایی که جنگ های ضد استعماری و جنگ های داخلی همه نهاد های علمی و
دانشگاهی و تحصیلی را به نابودی کشانیده بود ، وی چند سال قبل به همیاری و
همدلی اهل علم و دانش هرات ، به فکر احیای مجدد فاکولته ساینس هرات شد .
او معتقد بود که زیربنای تحول و ترقی در جامعه افغانستان ، معارف و دانش
است و بدون آگاهی های لازم ، عصر تجدد و مدرنیته در افغانستان قامت خود را
استوار کرده نمی تواند .
با کاروان ابدیتی که پروفیسور دوکتور علی آقا نحیف سفر می کند ، ارمغان
هایش و سوغاتی هایش ، حُله های بافته شده از جان و تنیده از روان و دانش
مردی است که جز عشق به انسانیت و آدم های دورانش چیز دیگری وجود نداشت .
با کاروان ابدیتی که دوکتور علی آقا نحیف سفر می کند ، از ناکجا آباد
ویرانی در مشرق زمین برخاسته است که افغانستانش می خوانند .
با این کاروان او به سفر جاودانی خود ادامه خواهد داد و از ناکجا آباد های
فلسفی بسیاری درخواهد گذشت .
اما باور دارم که او از ذهن تاریخ دردمند عصر و زمانه ما فراموش نخواهد شد
چرا که او عشق بزرگی به انسان ها داشت و عشق بزرگی از دانش و آگاهی را به
شاگردانش در پوهنتون کابل و هرات هدیه کرد .
" ثبت است بر جریده عالم دوام ما "
به نظر من ، این نبشته مختصربرای معرفی دستآورد ها و تجارب علمی پروفیسور
استاد علی آقا نحیف کافی نیست ، لازم است که در زمینه کشفیات او در "
پرازیتولوژی " و دریافت های علمی آن شاد روان ، اساتید صاحب نظر سخن بگویند
و بنویسند .
روانش شاد و خاطره اش گرامی باد !
|