گزارش ۶ ماهه اخیر وزارت دفاع ایالات متحد امریکا (پنتاگون) در مورد
افغانستان به کانگرس آن کشور حاکی از یک تصویر « پیشرفت کار» در استراتژی
جدید رئیس جمهور ترامپ است. از این گزارش یک هوای خوش بینی می تراود. این
گزارش ۱۰۰ صفحه ئی روی تصمیم ایالات متحد امریکا برای چماق زدن طالبان به
منظور وادارساختن شان به تسلیم شدن وراندن شان به میز مذاکره تاکید می شود.
ارزیابی پنتاگون از نقش قدرتهای مختلف منطقوی، اگرچه یک بخش غیر محرم گزارش
را تشکیل می دهد، اما زمینه ای را برای اندیشیدن فراهم می سازد. در آغاز از
هرگونه انتقاد علنی از نقش پاکستان خودداری می شود. اشاراتی به پناهگاه های
طالبان در پاکستان وجود دارد، اما ادعائی وجود ندارد که طالبان حمایت به
دست می آورند. به طور غیر مستقیم ارجاعی به « برخی گروه های افراط گرا
مانند طالبان و شبکه حقانی صورت می گیرد که در پاکستان آزادی حرکت دارند.»
ازجانب دیگر این گزارش همچنان اعتراف می نماید که عملیات اردوی پاکستان «
برخی پناهگاه های جنگجویان را به هم زده است.»
دوم اینکه، پنتاگون تاکید می کند که ارتباطات بین رهبران اردوی امریکا و
پاکستان « برای موفقیت منافع دوجانبه ما در منطقه بسیار مهم باقی می ماند.»
اما برای حرکت به جلو در همکاریهای منطقوی « ما باید شاهد تغییرات اساسی در
طرز برخورد پاکستان با پناهگاه های محفوظ تروریستها باشیم.» ایالات متحد
امریکا می خواهد « یک سلسله ابزارها را برای توسعه همکاری با پاکستان در
مناطقی به کار گیرد که منافع ما باهم تقارب می کنند و در ساحاتی که این
منافع درحال دور شدن ازهم اند، اقدامات یک جانبه به عمل آورد.» به طور سوال
برانگیزی این بخش اخیر در ارتباط با «اقدامات یک جانبه» بدون توضیح باقی
مانده است.
نکته جالب آنکه در این گزارش اعتراف می شود که پناهگاه هائی در خاک
افغانستان برای آن گروه های تروریستی وجود دارد که در پاکستان خشونت به
وجود می آورند و در اینجا یک نوع توازن را مراعات می کند و دقیقاً از تقسیم
اتهام خودداری می نماید.دانستن این امر دشوار است. آیا این بدان معناست که
پنتاگون می خواهد وانمود کند که حکومت افغانستان برخی سیاستها را دنبال می
کند که ایالات متحد امریکا بر آن کنترول ندارد؟ یا اینکه می خواهد نشان
بدهد که عناصر سرکشی در درون ساختار دولت افغانستان وجود دارند؟
در بین کنشگران منطقوی، پنتاگون بسیار زیاد در مورد نقش روسیه مراقب است.
در گزارش گفته می شود که نیات روسیه نشان داده است که خصمانه می باشند و
هدف آن تضعیف نفوذ ایالات متحد امریکا در منطقه از طریق « تعامل با طالبان
و افزایش فشار بر همسایگان در آسیای مرکزی است که مانع حمایت از تلاشهای
ایالات متحد امریکا و ناتو برای باثبات گردانیدن افغانستان می باشد.» اما
در این گزارش اتهامی وجود ندارد که روسیه با تهیه اسلحه به طالبان کمک می
کند.
در واقعیت امکانات اینکه ایالات متحد امریکا و روسیه در تلاشهای جنگی در
افغانستان همکاری کنند، بسیار دور است. سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه در
هفته گذشته افشا نمود که ایالات متحد امریکا به منظور آنکه روسیه را به طور
چشمگیری به مثابه یک شریک حذف کند، بر اردوی افغانستان فشار می آورد که
مسلسل کلاشینکوف را ترک کند که برای استعمال آن آموزش دیده است.گزارش
پنتاگون حاکی از آنست که مناسبات افغانستان و روسیه به دلیل «اعتراف مسکو
دائر بر ارتباط گیری با طالبان و حمایت از تقاضای طالبان» برای بیرون رفتن
ایالات متحد امریکا و ناتو دچار تنش است.
اما در مقایسه با روسیه، پنتاگون وقتی که پای چین را به میان می کشد با
احتیاط و سختگیری قضاوت می کند. تعجب در آنست که این گزارش می گوید:« علاقه
مندی در سطح پائین اما فزاینده نظامی، اقتصادی و سیاسی چین در افغانستان
منبعث از نگرانیها در مورد امنیت داخلی چین ... و آرزومندی چین برای حفاظت
از سرمایه گذاری اقتصادی منطقوی اش می باشد.» حضور چین بی آزار تلقی می
شود. شمولیت چین در گروه مشورتی چهار جانبه علامت داده شده است و اشارتی
است به قدرت نفوذ چین بر سیاستهای پاکستان.
چنین به نظر می رسد که ایالات متحد امریکا در نظر دارد که در صورت بروز
فشار در مناسباتش با پاکستان شاید ضرورتی به شبکه توزیع شمالی از طریق
آسیای میانه پیدا شود.
بخش ایران با ریزه کاریهای زیادی بیان شده است. در گزارش گفته می شود که :«
ایران و ایالات متحد امریکا در افغانستان «برخی علایق مشترک دارند»، تهران
درکل می خواهد که در افغانستان، به خصوص در غرب افغانستان« نفوذ و حضور
ایالات متحد امریکا محدود گردد»، اما«می توان طرقی را جستجو کرد تا علایق
ایران را به سود حمایت از اهداف ایالات متحد امریکا و افغانستان در ساحات
مبارزه با مواد مخدر، توسعه اقتصادی و ضد تروریسم مورد استفاده قرار دهد.»
گزارش در این مورد تفاهم نشان می دهد که «هدف نهائی ایران یک افغانستان با
ثبات است که جماعات شیعه در آن در امن باشند.از منافع اقتصادی اش حفاظت
گردد و حضور نظامی ایالات متحد امریکا کاهش یابد.»
این به طور غافلگیرانه ای یک ارزیابی مثبت در مرحله ای است که ترامپ سخنان
ضد ایرانی اش را شدت بخشیده است و نیکی هیلی به شدت ایران را مورد انتقاد
قرار می دهد. این لفاظی برای آنست که از اسرائیل و عربستان سعودی استمالت
کند، در حالیکه پنتاگون که سیاستهای جاری را در صحنه رهبری می کند، نمی
تواند ازاذعان به این امر بازماند که ایران می تواند یک عامل ثبات در
افغانستان باشد.
البته چیز بسیار دلچسپ در مورد هند، تقاضاهای ایالات متحد امریکا از دهلی
برای کمک های بیشتر به افغانستان است. اما این به کمکهای « اقتصادی، طبی و
حمایتهای مدنی» محدود می گردد. در این جای تعجبی نیست.
|