کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

دکتر ملک ستیز

    

 
تاج ‌محل، نمادی از بزرگ‌ترین عاشق جهان «شاه جهان»

 

 


وقتی به سرزمین پهناور، تاریخی و فرهنگی هندوستان می‌روی عظمت زبان فارسی را در هر گام، در هر نگاه و در هر نفس احساس می‌کنی. بهترین بنا های این سرزمین با شعر پارسی آذین شده‌اند. رودکی، ناصر خسرو، بیدل، مولانا، سعدی، حافظ، نظامی و …برایت بهترین غزلیات ‌شان‌را به سرایش می‌گیرند. لعل ‌قلعه دهلی و آگرا، قطب‌منار دهلی، مسجد جامع، تاج محل و ده‌ها گنجینهء تاریخی دیگر با زبان پارسی سخن‌ می‌گویند.
یکی از این بنا ها «تاج محل» است. این ساختمان، یکی از هفت عجایب معماری دنیاست که با سنگ مرمرین سپید و میناتوری‌های بی‌نظیر آراسته شده است. این ساختمان نمادی از نوستالژی یک عشق است که توسط شاه‌جهان پنجمین شاه دودمان گورکانی در سال ۱۶۳۲ میلادی بنا نهاده شده است. شاه‌جهان در آغاز سال ۱۶۳۲ به جنگی می‌شتابد و هم‌سرش ارجمند بانو که فارسی زبان بوده است را باخود می‌برد. در آن‌روز ها ارجمند بانو باردار بوده و در هنگام ولادت به شدت بیمار می‌شود و مرگ سراغش را می‌گیرد. شاه‌جهان که ناگهان بزرگ‌ترین عشقش را در حالت مرگ می‌یابد گریه‌کنان می‌پرسد چه کاری کنم که غم نبودت را تحمل توانم. ارجمند بانو با نوای نالان وصیت می‌کند. ای شاه جهان، عشق یگانهء من، به‌زودی از کنارت رونده هستم. مرا در جوار دریای «جمنا» به‌دل خاک سپار و برآن قصر سپید مرمرین و باشکوهی بنا کن تا جهان به عشق من نسبت به‌تو حیران شود. بگذار عشق من افسانه‌یی سرزمین‌های انسان‌ها در نسل‌های گوناگون شود. من آخرین فرشته ام را برایت هدیه می‌کنم. نامش را گوهر بیگم بگذار. بر دو سوی این بنا تخت‌بامی بنا کن که یک سو بر دریا جمنا و سوی دیگر به باغ گوارا مشرف باشد. بگذار همه بدانند که چقدر دلم برای عشق تو کوچک بوده است. من عاشق قلبت بوده‌ام. این عشق بزرگ‌تر از تاج و تخت تو بود. صبح‌ها بر تخت‌بام باغچه و شب‌ها بر تخت‌بام دریا، بنشین و نفس‌های عمیق مرا احساس کن. وی با این کلام به ابدیت می‌رود. وی از جنگ برمی‌گردد و جنازه عشقش را در جوار دریای جمنا، در ۲۰۰ کیلومتری شهر دهلی و دهکدهء گوارای آگره به خاک می‌سپارد. شاه جهان که مرد جنگ‌جو و پرآوازهء است در دوماه همه تارهای موهایش به سان برف سپید می‌شوند. وی از بیست کشور جهان معماران برجسته را می‌طلبد و بر گور یگانه عشق خود قصر بی‌نظیری را بنا می‌گذارد و اسمش را «تاج محل» خطاب می‌کند. شاه جهان تاج محل را به روح همسرش هدیه می‌کند. وی سفارش می‌کند که پس از مرگش، جسد او را در کنار اجمند بانو، زن رویایی و عشق جاودانی‌اش در تاج محل به‌خاک بسپارند. او در سال ۱۶۴۷ ساختمان را تمام می‌کند. تاج محل به یکی از با عظمت‌ترین معماری جهان مبدل می‌شود. اما دیری نمی‌گذرد که پسرش اورنگ‌زیب، فرزند همان همسر دوست‌داشتنی اش در سال ۱۶۵۸ شاه جهان را از قدرت بر می‌افگند و در سیاه چاهی در لعل‌ قلعه آگرا که نزدیک به تاج محل است می‌اندازد. سپس این پسر نامرد، شاه‌جهان را در لعل قلعه تجرید می‌کند. شاه جهان صبح‌ها از بام‌های ستبر لعل‌قلعه به تاج‌محل نگاه می‌کند و به بانوی عشقش از نامردی‌های پسرش شکوه می‌کند و روزهای‌ برگشت را در کنار بانوی نازنینش به شمارش می‌گیرد تا این‌که شاه در سن ۷۴ ساله‌گی به عشق محبوبش می‌پیوندد. شاه‌جهان را در کنار ارجمند بانو، این عشق ارجمند و افسانه‌‌یی و زیبایی به خاک می‌سپارند.
شاهان که معمولا کنیزان و زنانی فراوانی داشته اند، کم‌تر به زنان خود عشق می‌ورزیده‌اند. اما شاه‌جهان چنان عشقی به همسرش اهدا کرد که تمام بشریت را حیران ساخت. هر گردش‌گری که به هند می‌رود از این بنای زیبا دیدن می‌کند و به «عشق» درود می‌فرستد. امروز این نما از زیباترین نماهای جهان است. زیبایی این نما تنها در ظرافت میناتوری و یا عظمت معماری آن نیست. این بنا، نمادی از یک شکوهمندی، جلال و بزرگی عشق است. عشق به هم‌سر، کسی‌که سر بر بالینت می‌گذارد و هم و غم زنده‌گی را می‌کشد. شاه جهان بزرگ‌ترین پیامی که به همهء مردان جهان گذاشته است این است. « مردانه‌گی و عظمت یک مرد در عشق به هم‌سرش نهفته است». چیزی که در کشور ما بر عکس آن را می‌بینند. یعنی هرقدری که مردها نسبت به زنان‌شان خشن‌ هستند، مردانه‌گی شان‌را به رخ می‌کشند. در حالی‌که مردان، با این‌کار کلان‌ترین ضعف خود را به نمایش می‌گذارند. این مردان مفهوم عشق را نمی‌دانند. عشقی که بزرگ‌ترین امپراتور جهان، یعنی شاه جهان را به زانو درآورد.

 

Bild könnte enthalten: 1 Person, lächelnd, steht, Schuhe und im Freien

ملک ستیز، ۳۰ دسامبر ۲۰۱۷ دهلی

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۳۰۳  سال  سیـــــــــزدهم                    جــــدی   ۱۳۹۶                       هجری  خورشیدی    اول جنـــــــــــــــــــوری ۲۰۱۸