چمدانات را بستی
هواپیما را در آغوش گرفتی
تا خودت را آزاد کنی
هواپیما پرید
چمدان دهن باز کرد
تو هنوز در بندی
یادت میآید؟
که گفته بودم جنگ نام دیگر زندگیست
حالا ببین
ابولا آفریقا را گرفتهست
داعش خاورمیانه را
و آنجا هم که تو رفتهای
دیکتاتوری در کاخ گزینههایش را مرور میکند
از من اگر میشنوی
دوباره به خانه بیا
برگرد!
حتا بدون چمدان
حتا بدون هواپیما
دنیا از همینجا کنترل میشود
تو
میخواستم بگویم ماه
تو پیدا شدی
میخواستم بگویم دریا
تو پیدا
میخواستم بگویم وطن
تو
تو آمدی که ماه سیبی دهد
مثل گونههات
به ساحل بریزد دریا
از شوقات
و مصداق پیدا کند وطن
در آغوشت
تو پیدا شدی
که گم شوم
بین اینهمه تو
مصطفا صمدی
|