"خانم اول کشور"، همسرمحمداشرف غنی
است .نام اصلی ودیرینه اش رولاغنی میباشد. پس از اینکه اشرف غنی رئیس جمهور
تعیین شد، نام بی بی گل را بر او نهاد. شاید آرزو داشت پس از رسانیدن اش به
چنان مقامی، لقبی برای همسر برگزیند. در افغانستان به ویژه در دهات، رسمی
هنوز هم ادامه یافته، چنان است که پس از رسیدن زن در خانۀ شوهر، نام دیگری
بر او می نهند. از آنرو، تازه عروس را مدتی با دو نام یاد میکنند. خانوادۀ
زن همچنان مدتی نام پیشین را برزبان می آورند که به تدریج نام نو جانشین آن
میشود، اما در خانۀ شوهر تنها نام نو او را برزبان می آورند.
احتمال دارد اشرف غنی در منزل جدید یا ارگ متأثر از چنان ذهنیت ورسم و رواج
چنین کرده باشد. همچنان روی دیگر منظور، بازی با ذهنیت مردم است. وبه
احتمال قوی که این دومی طرف توجه او بوده است. یعنی، همسرم که رولا غنی نام
داشت، رولایش را پس کردم و بی بی گل را بر او نهادم. وخودم نیز که اشرف غنی
احمدزی بودم، بدون از دست قوم و علایق به آن، محمد اشرف شدم.
یادما باشد که در تغییر نام، توافق وحتا شاید پیشنهاد خود رولا غنی را برای
تغییر نام در نظر آوریم. زیرا وی آن زن مظلوم دهاتی نیست که بدون نظر
وتوافق او هنگامی که در خانۀ شوهر سلطۀ دیگری فرمانروایی را آغاز میکند، به
سوی تغییرنام او نیز دست می برند. برخلاف، رولا غنی، تشبثاتی در امورسیاسی
نیز دارد. افغانستان شناس است. حتا از هنگامی که در بیروت به حلب وجذب غنی
پرداخته بود، احتمال اطلاع او از افغانستان پذیرفتنی است.
اگر اندکی پای رافراتر از آن حدودی بگذاریم که بیهقی مؤرخ برای تشبث در
امور"حرم" لازم نمی بیند، این احتمال هم است که فرزندان امریکانشستۀ غنی-
"بی بی گل" هنگام شنیدن از چنین نامی، برای صدا زدن مادر خویش به سوی مزاح
ها ومطایبه ها نیز روی آورده ونام نو اش را یاد کنند.
شاید کمتر هموطنان ما آگاه باشند که این رولاغنی بود که در امریکا مدتها
پیش از آوردن گلب الدین حکمتیار به کابل، طی یک سخنرانی، از گلب الدین چهرۀ
پیرمرد و مورچۀ بیگناهی را تصویر نمود که برمیگردد وبقیه عمر را در وطن
خویش سپری میکند. این "بی بی گل" در واقع از جزئیات برنامۀ بازگشت حکمتیار
آگاهی داشت. اگر برای چنان منظوری پول کار داشت، از دزدی های امنیت ملی
برایش بدهند.
اما شاید پس از افشأ وضعیت عبدالرشید دوستم وحصر او در منزل، در پیوند با
چاق سازی ادعای ایشچی بود که برای رولا غنی یادآوری شده باشد که اسرار را
زود فاش مکن.
به هرحال، بی بی گل، دارندۀ کدام وظیفۀ رسمی ومشخص نیست. پول ماهواری که
شوهرش به دست می آورد، همچنان مصارفی را که ارگ دارد، نشان میدهد که وی از
با آبی و بی نانی شب و روز را سپری نمیکند. افزون بر آن، رولا غنی پس از
ختم تحصیل در بیروت تا قدم نهادن در ارگ به عنوان "خانم اول" کار کرده است.
برای خودش فرمایشات خدا بیامرزهایی را نپذیرفته بود که میگفتند وهمین اکنون
نیز میگویند: زن وزیر داخلۀ خانه!
پس رولاغنی معاش بازنشستگی ویا تقاعد نیز دریافت میدارد.
سخن کوتاه: چرا برای او در یکسال بیش از 23 ملیون افغانی پرداخته میشود؟
این ادعا"که دفتر خانم اول کشور یکی از واحد های جانبی ریاست ادارۀ امور
ریاست جمهوری . . ." ومستخق چنین پولی است، جفای آشکار و توجیۀ دزدی رسمی
در ارگ است. حتا اگر وظایف وزرات دربار را این ریاست "ادارۀ امور" انجام
دهد، حق ندارد برای قصه گویان خانم اول پول بپردازد. وظایف وزارت خانه ها،
مؤسسات مختلف معلوم است، در حالی که وظیفۀ خانم اول در جایی تصریح مشده
است.
این موضوع را در برابر روزگار اسفباری مردمی در نظر آوریم
که نان خشک برای خوردن ندارند.
زنانی را در نظر آوریم که از صبح تا شام دست به گدایی دارند. خانواده هایی
را به یادبیاوریم که نمی توانند نسخۀ دوای کودکان بیمار خویش را تهیه
نمایند.
کودکانی را به یادبیاوریم که در روی زمین می نشینند ودرس میخوانند.
و . . . روزگار تلخی که مردم جامعه دارند.
ایا همین مورد اختصاص پول در کنار تعیین نام جدید، که صد البته از توافق
قبلی رولانا غنی وشخص اشرف غنی ناشی شده است، نشان نمیدهد که افغانستان
رئیس جمهوردزد، خانم اول دزد، وزیر دزد و . . . دزد دارد.
بس کنید جفاورزان!
دزدی مکتب های خیالی و دزدی در وزارت خانه، در کنار صدها رفتار فسادآلود از
افغانستان چنان چهرۀ مشهور در سطح جهان رسم کرده است، آیا این دزدی رسمی در
ارگ از طرف خانم اول، یکی از مظاهر آن فسادها نیست.
دست بازخواست مردم نه تنها امروز در گیبان شما است، بلکه در تاریخ گریبان
تان را رها نخواهد کرد.
راه پیشنهادی این است که دفتر خانم اول بسته شود. اگر کار وباری پیشه کرده
است، منبع پولی آنرا خود وبا تلاشهای شخصی از منابع دیگر به دست بیاورد. آن
بیش از سی تن که با وی می نشینند و غذا میخورند ومی خندند، بروند کاری سراغ
کنند.
اگر قرار است با فساد وبه ویژه فساد مالی مبارزه شود، آغاز آن میتواند از
ارگ نشینان باشد. اما وقتی در آنجا خویشخواری و دزدی ها رسمیت می یابد،
تشخیص دزدان کابل بانک باید همچنان در فراموشخانه به سر ببرد.
|