کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

نصیر مهرین

    

 
درحاشیۀ چاپ دوم
"درکشورخداداد افغانستان، سفرنامۀ افسر اتریشی"

 

 

 


مؤلف: ایمیل ریبیچکا Emil Rybitschka
نام کتاب: در کشور خداداد افغانستان .مهمانان امیر. سفرنامۀ افسر اتریشی در سالهای 1915-1920
برگردان: رتبیل شامل آهنگ و سید روح الله یاسر
چاپ دوم. ناشر انتشارات بنیاد اندیشه. کابل
تاریخ نشر: 1396(2017)
 

 

 

 

هنگامی که چاپ نخست کتاب "درکشورخداداد افغانستان، سفرنامۀ افسر اتریشی" را ورق گردانی ومطالعه نمودم، این دوستایش نیز پیامد آن بود:
نخست، فراوردۀ افسر روزگار دیده یی را به تحسین گرفتم که چند دهه می شود سر در زیرنقاب خاک دارد.
تحسین دیگر از تۀ دل برای دوعزیز، رتبیل شامل آهنگ و سید روح الله یاسر، که دست به کارخیر ونکویی یازیده کتاب را از زبان آلمانی به فارسی برگردانیده اند.
Emil Rybitschka افسر اتریشی آنچه در سفر نامۀخویش آورده است، در بسا موارد، علاقمندان شناخت یابی ومعرفت بیشتر به ویژه با افغانستان سالهای 1915- 1919 را کمک می نماید. برای استناد این نظر، نمی خواهم نکاتی را از متن کتاب باز بیاورم که خواننده خود آنها را می یابد. همچنان که مترجمان ارجمند در مقدمۀ خویش به پاره یی از ویژه گی های کتاب اشاره نموده اند.
اما چند نکته یی که سزاوار یادآوری اند. محتویات کتابی که در پیش روی نهاده شده است، بیشتر از دو منبع متشکل اند :
1- چشم دیدهای مؤلف در خلال مسافرت ها و یا درحال استقرار بیشتردر کابل .
2- ابرازنظر وی پیرامون پیشینه های افغانستان ورویدادهای تاریخی با استفاده منابعی که بیشترنا معلوم اند ودربعضی موارد اشتباه آمیز.

1- یادداشت ها ونامه هایی را که از خلال سفربازآورده است، در اوضاع واحوال آن زمانه وحتا جزئیات دیده گی های راه ها و سفرهای او کمک می رساند. در همین راستا است که نگاه های افسرفراری، مواردی کنجکاوی دلخواستۀ، هیوان تسنگ( 629 میلادی) . . . ابن بطوطه وبرخی دیگر از زائران و سفرنامه نامه نویسان را به یادمی آورد.
اما مؤلف این کتاب، روزگارنامه های سفری را فراهم آورده است، که پیشتردر چشم اندازنداشت. وی هنگامی که وارد افغانستان شد، زبان فارسی را نمی دانست. پس اتکأ او دیده گیهایش است. واندک اندک از مترجمان مطالبی را شنیده وبعد تر به یادداشت های خویش افزوده است. اما هنگامی که با اشتیاق وعلاقه زبان فارسی را فرا گرفته، به دامنۀ اطلاع یابی اش افزوده شده است. این بخش از سخنان او در بسا برگهای سفرنامه، بسیار جالب اند. حتا مواردی را مطالعه می نمائیم که با جزئیات و برای نخستین بارگفته شده اند ویا این که گواه دیگری برگفته های اند که پیشتر خوانده ایم. مانند یادآوری از اختلافات داخلی حرمسرا یا تضادهای درون دربار امارت امیر حبیب الله خان.


مدتی که افزون بر فراگیری زبان فارسی، پیوند های وی با نخبگان آن زمانه تأمین می شود و با شخصیت هایی مانند سردارنصرالله خان وسردار امان الله خان، جنرال محمود سامی، محمد نادرخان و . . . آشنایی می یابد، از صحبت های مستقیم آنها بهره می گیرد و وقوع رویداد ها را خود می نگرد، سفرنامه اش، روایت برگهای مهم تاریخ آن هنگام می شود. اگر جزئیات قتل وبه ویژه انتقال میت امیر حبیب الله خان از شکار گاه کله گوش به جلال آباد، درجلد چهارم کتاب سراج التواریخ کاتب بزرگوار فیض محمد، شرح می یابد، مؤلف این کتاب، که در آن هنگام در کابل بود، به شرح جریانات کابل پرداخته که برگ تکمیلی به پیامد قتل امیر می بخشد.

 

 

 

 

سفرنامۀ وی همچنان گواه دیگری است از سیاست بازی های امیر حبیب الله خان در هنگام جنگ جهانی اول. آن جنگ وسیاست بازی امیر حبیب الله و چندی نیازهای امیرامان الله زنده گی و سفر نامۀ وی را با حوادث شگفتی در هم آمیخت.
امیرحبیب الله خان که قصد کسب استقلال و برافروختن آتش جنگ با هند بریتانه یی را در سرنداشت، از تمایلات افراد طرفدارجنگ و هم از منظور هیأت ترکی- آلمانی که وارد کابل شده بود، به خوبی مطلع بود. پس هیأت نامبرده و در پیوند با آنها افسران اتریشی را که تمایل مشترگ ضد بریتانیه یی داشتند، به گونه یی دراسارت نگهداری نمود. یادداشت هایی را که مؤلف کتاب در این زمینه آورده دقیق اند. بنگریم :
" برای امیر مشوره های هیأت آلمانی مبنی بر به دست آوردن استقلال کشورش از اهمیت زیادی برخوردار نبود. او قصد داشت که با سیاست هایش از انگلیس ها باج بگیرد. هدف امیر از دیدار با هیأت آلمانی این بود که تا انگلیس ها را نگران بسازد."
*
درچارچوب ارائۀ خاطرات از افسران آلمانی وفراریان جنگی اتریشی که از روسیه به افغانستان پناه آورده بودند، یاد ازانگیزه های مصلحتی مسلمان شدن، چند تن از اتباع اروپایی درکابل به دلچسپی موضوع می افزاید.
مزیت دیگرسفرنامۀ"ایمیل ربیچکا"دراین است که سفرنامه نویس با داشتن کمره،عکسهای منحصر به فرد را برجای نهاده است. با وجودی که عکس های بسیاری درمیان راه از دست او رفته اند، اما آنچه نزد وی ماند، در معرفی تصویری چهره ها، لباس ها، کاروانسراها . . . گویا و رسا اند.


درکنارچنین حُسنی، معایب اندکی نیزتبارز دارند. وقتی در حاشیۀ موضوعی به پیشینه های تاریخ روی می آورد، بارها لغزش های از اشتباهات او را نمایان می بینیم. چنین است تحریف آتش زدن شهرغزنه ازطرف سلطان علأ الدین غوری که مؤلف آن را به پای سلطان حسین بایقرأ آورده است. در چنین موارد محتمل به نظر می آید که وی از سخنان افرادی یادداشت برداشته که اطلاع دقیق از تاریخ آن مقاطع نداشته اند، ویا اینکه خود هنگام ترتیب خاطرات دچار اشتباهی شده است.
چنین احتمالی هنگامی تقویه می شود که وی از حرکتی که محمد اخترجان، به منظور قتل امیرامان الله خان سامان داده بود، یاد میکند. مؤلف نه تنها نامی از اخترجان نمی برد، بلکه از شخصی به اسم علی جان یاد می کند که واقعیت ندارد.
همچنان است توضیح اشتباه آمیزمؤلف پیرامون مرگ غیر طبیعی زمامداران افغانستان، که فقط امیرعبدالرحمان را به گونۀ استثنایی می آورد. ویا آوردن نام سردارمحمد آصف خان فرزند سردار یحیی خان، در جای نام یعقوب خان.
پیرامون اشتباهات مؤلف هنگام اشاره به پیشینه های تاریخ افغانستان، این هم شایان یادآوری است که در خلال بیش از چهار سال زنده گی پر ماجرا درکابل و یا در سفر، فرصت وامکان مطالعات لازم را نیز نداشته است. واگر هنگام نگارش سفرنامه وانتشار آن درسال 1925، به مأخذ های مراجعه نموده است، آن منابع دقیق نبوده اند.
افسری که به رغم دیدن نیکویی ها، مهماننوازی ها و رفتارهای تحسین آمیز، آن احساسات ملی و اروپایی را که تعدادی با بزرگ بینی خویش تبارز می دهند، پوست اندازی نکرده بود. هنگامی که در طی سفرنامۀ خویش، از گوسفندی وحشی می نویسد، چنین احساس تبسم انگیز دست می دهد. این احساس او را می آوریم :


" یکی از خوشی های من در آن روز ها این بود که می خواستم یک گوسفند وحشی را که برای آقای فراگو (مجسمه ساز) به حیث مدل آورده شده بود، رام سازم. من باور داشتم که که این گوسفند وحشی می تواند به خوبی بین افراد اروپایی وافغان ها فرق بگذارد. او با افغان ها میانۀ خوبی نداشت وبا طناب های کتانی آنها در کش وگیر بود. اما برخلاف، با ما برخورد متفاوت داشت. سرخود را درکنار ما می گذاشت واجازه می داد تا او را نوازش کنیم. این گوسفند از همه بیشتر خوش داشت تا شاخ هایش را بگیریم وبا او بجنگیم."


با همۀ این کمبودها و اشتباهات، باید یادآوری شود که چشمدید های وی که محور سفرنامه را تشکیل می دهند، چنان جالب و دارندۀ نکات حایزاهمیت در بازشناسی آن دوره از تاریخ افغانستان اند که چنین اشتباهات به هیچ وجه از اهمیت آنها نمی کاهد. وسرانجام این واقعیت را نیز درنظر آوریم که مؤلف افسرفراری بود که به منظور بازگشت به میهن خویش اتریش، راه افغانستان را در پیش گرفته بود، نه برای تحقیق ومطالعات در احوال مردم افغانستان.


باری از دوعزیز، رتبیل شامل آهنگ و روح الله یاسر باید سپاسگزار بود که چنین اثری را آنهم از الفبای چاپی پیشیه برگردان نموده اند. آنانی که کتاب های با چاپ های قدیمی را دیده اند، گواهی می دهند که بار زحمت هنگام ترجمه بیشتر است. وجای بسا خوشی است که چاپ نخست این کتاب با استقبال گرم مواجه شد. آرزو می رود چاپ دوم این سفرنامه در اختیارخواننده گان بیشتری قرار بگیرد.
نصیرمهرین
هامبورگ. سپتامبر 2017 خورشیدی
 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۲۹۷    سال  سیـــــــــزدهم         میــــــزان   ۱۳۹۶         هجری  خورشیدی         اول اکتوبر  ۲۰۱۷