احمد شاه مسعود!
دلم برایت می سوزد
که هر ساله در هیجدهم سنبله
جارچیان بازار مکارۀ سیاست
نامت را به حراج می گذارند
و کور دلان تاریخ
بر کاجستان کارنامه هایت
آتش می افرزوند
و هزار ویک بار دیگر در چشمه سار شهادت تو
زهر می ریزند
گویی دیگر هیچ خورشیدی از پشت تپه های بلند خراسان
طلوع نمی کند
دلم برایت می سوزد
شاید دیگر هیچگاهی نمی دانی
که یاران نیمه راه
در مرگ تو خندیدند
و رسیدند به آبی و نانی
که زهرشان باد!!!
پرتو نادری |