مرگ صاحبدلی جهانی را دلیل کلفت است
شمع چون خاموش گردد، داغ محفل می شود
شرم حُسن از طینتِ عاشق، تماشا کردنی ست
روی او تا برعرق زد، خاک من گل می شود
نشۀ آسودگی درساغریآس است وبس
راحت جاوید دارد هرکه بیدل می شود
(از بیدل به
انتخاب بیدل ص 374 )
باتاسف فراوان اگاهی
یافتم که دوست عزیزما یکی ازبیدل گرایان نامور افغانستان عبدالعزیز
مهجور از دنیای چار باید ریست ناچار باید زیست ... با دنیای زیست ابدی
باتمام هنرپروری وبیدلی که داشت پیوست. انا الله وانا الیه راجعون
مرحوم مهجوررا
در
سالهای که هنوز جوان استواري قامتی بود
(۱۳۵۶)
و ما خدمت قندی آغا
درمحافل بیدل خوانی اش
میرسیدیم دیدارمیکردیم ، مردی خوش اندام خوش لباس و دارای
سجایای
خوب انسان شناسی و بیدل شناسی بود .بعداز ویرانی کابل توسط اجیران خارجی ها
آخرین ملاقات من باایشان در دیارغربت (پشتونخوا ) اتفاق افتاد
وازفعالیت های اش
برایم
که درآن زمان با دفتر خانه نو وزندگی
نو کارمی کردم، در شهر های مختلف آن دیار معلومات داد. وتنها قصه زار
ویرانی وبی فرهنگی که دربرابرکابل و محافل پرُ خلوص بیدل خوانی کابل برپا
بود با درد و آه یاد می کرد. آن دردی که تا کنون نیز به درمانگاه اش نرسیده
است وکابل تا کنون میسوزد ...
من درنیمه دهه نود ازدایره شرآورترین نظام مجاهدین
وکابلی کُشان که کشور را به ماتم سرای قدرت تبدیل کرده بود، بدعوت پوهننتون
نهرو عازم آن دیار شدم ، به کشوری که هنوزهم زبان فارسی و ادبیات آن از
رونق عصر طلایی خود باز نه مانده بود ویاران شکرشکن فارسی هنوربرشمع
محفلهای ادبی گردهم میامدند ، به کشوری که درباره زندگی تمام شهسواران ادب
فارسی لکچرها و سیمینار ها تدویر می یابید و سخرانی ها ارایه می شد اما
نه درباره شهسوار بزرگ زبان فارسی میرزا عبدالقادر بیدل، بعدازکمی نفس
کشیدن ها تلاش بخرچ دادیم که دری بسوی جهان پرُ معنی بیدل و بیدل شناسی
درهمان فضای بد کشورخودمان که ننگ دین ودنیا بود درین دیاربگشایم وهدف ازین
بحث تنها این بود تا آنچه که در افغانستان ازسده ها بدینسو در باره بیدل
وبیدل شناسی انجام شده است به آگاهی دانشمندان هندی برسانیم . درین راستا
اگرگامی از پوهنتونها و دانشگاه ها بالاثرتوجه اینجانب برداشته شد، درعین
زمان دست های بیضایی وخلوص نیتی های شماری از دوستان که درآن زمان
درهندوستان به گونه رسمی وغیر رسمی بسرمی بردند چون نقاش معروف جناب کهزاد
، خطاط ومورخ هفت قلمی کشور پوپلزایی، پوهاند شهرستانی مسعود خلیلی ، آقای
فضل الرحمان فاضل ، احمد پروانی ، داکتر لعل زاد ، فضل کریم وردک ، داکتر
طالبی ، داکتر کبرا مایار ، پوهنمل رحیمه و ده های دیگر بخاطر رشد و معرفی
فرهنگ وادبیات افغانی قابل یاد آوری بوده است. بالاثر توجه این یاران جنبش
فراموش شده بیدل شناسی نیزدرهند آهسته آهسته روبه ترقی گرفت وشماری
ازاستادان و دانشجویان هندی تشویق گردیدند که تا ازین دریچۀ ظاهرآ بسته
صدای های شانرا بلندکنند و درین باره ایشان نیزبنویسند وبگویند... اولین
سمیناربین المللی که به پیشنهاد بنده دراواخر دهه نود ازطرف بخش فارسی
درجامعه ملیه هندوستان روی دست گرفته شد واقعآ کاری بود که بعدازیک وقفه
طولانی توجه دانشمندان هندی ، ایرانی، ازبکی و تاجکی و ترکی وازسراسر دنیا
را بخود جلب نمود. درهمین سمینار مرحوم مغفور دوست عزیزما و بیدل شناس
خوب کشور جناب مهجور با شماری زیادی از دانشمندان کشور چون روان فرهادی ،
عبدالغفور آرزو ، جناب حنیف بلخی هنرمندان بیدل سراآقار الطاف حسین
پسرمرحوم استاد سرآهنگ و شریف غزل حضور باهم رسانیدند واین جشن شکوهمند
بیدل را با اشتراک شان شکوهمند تجلیل کردند. درنشست های همین سمینار بود که
من ارادت وتوجه بیدل شناسی جناب عزیز مهجور را درباره بیدل شناسی این
میراث ماندگار برا ی افغانها را ازنزدیک محسوس کردم . ایشان بدون شک یکی از
وارثین راستین بیدل خوانی افغانستان بود که به صدها شنونده وعلاقمندهندی
وغربی درباره میراث افغانی خود که همان بیدل خوانی درافغانستان بود معلومات
مفصلی ارایه کرد که بدون شک مورد توجه اشتراک کنندگان سمینارقرارگرفت جناب
مهجور به نمایندگان کشور های فارسی زبان وانمود کرد که افغانها برای بیدل
و بیدل شناسی بهتروبیشتر از آنها با خلوص و روحیه فداکارانه معنوی درطی
دوقرن گذشته پیگیرانه کار کرده اند.
دوستی و شناخت اینجانب با این ابر مرد وبیدل دوست
کشورازهمین جا آغاز یافت ایشان سهم خود را به مثابه پلُ میان دانشمندان
هندی و افغانی چه درهند و چه درافغانستان بخوبی درک وانجام داد وشماری
زیادی از دانشمندان درهردوکشور ازمحضرایشان مستفید گردیدند وبیدل شناسان
وبیدل دوستان دوکشور هند و افغانستان را تا آخرین روزهای بیماری اش دروصل
نگهداشت، درین روزها که سیمینار بیدل و میراث وی ازطرف دولت هند در
شهرچندیگر پنجاب در شرف تدویراست نام ایشان درصدرلست بیدل شناسان قرارداشت
که با تاسف فراوان تقدیر به داد و اشتراک اش جواب مثبت نداد ، به هندوستان
تشریف آورد ولی درحال بیماری که درنهایت درشهردهلی آنکه سالها شهرپرُ طنین
پرُ طراوت شعر بیدل بود جان را به جانان جان آفرین سپرد وما با درد دریغ
نتوانستیم درسمینار امسال بیدل از فیض وحضور شان بهرمند گردیم :
قوت پرواز درآسایش بال وپراست
هرقدرخاموش باشی ، ناله کامل می شود
درباره معرفی کارهای ادبی مرحوم مهجور ومیراث بیدل خوانی وی تلاش های درهند
صورت گرفته است درفلم مستند که در سال 2003 ازطرف وزارت خارجه هند درباره
دوستی هند وافغانستان بالاثر تلاش ژورنالست معروف هندوستان جناب انسر
قدوایی وپوهنمل رحیمه استاد تاریخ پوهنتون تعلیم وتربیه درکا بل و دهلی
صحنه برداری شده است یک قسمت آن وقف معرفی کارهای مرحوم مهجور ودوستان بیدل
دوست شان درکابل گردیده است .
مرحوم مهجور بعدازتدویراولین سیمینار بیدل درجامعه ملیه ده هابار دیگر نیز
به هندوستان آمد ودرباره بیدل خوانی و کارهای بیدل شناسی که وی انجام داده
بود لکچرهای مسلسل ارایه داشت. مرحوم مهجور مردی مهربان و بدون شک بیدل گرا
وبیدل دوست بی بدیلی بود که جهت عملی بیدل شناختی را توآم با ارادت معنوی
این مبحث را نه تنها به افغانستان وهندوستان بلکه به جهان معرفی داشت.
مهجور مردی خوش صبحتی بود از قصه های جانانه اش در دوران مهاجرت ومعرفی
بیدل خوانی در آن محیط پرُ ازتشنج وتعصب برای ما می گفت ، ایشان بیدل را با
قلب پرُخلوص وارادت عارف با کرامات معرفی می کرد ومی گفت که درس های
جاویدان بیدل همیشه وی را تسکین وتسلی روحی می دهد ازینرو زندگی اش باین
میراث بی مانند معنوی زبان شیرین دری هندوستانی گره داده است:
کیست غیر ازجلوه تا فهمیدن زبان حیرتم
مدعا محواست اگر آیینه سایل می شود
به روح پرُ صفا اش بهشت برین و به فامیل محترم ایشان
ازبارگاه خداوند منان وبخشاینده صبرجمیل استدعا دارم .
کس اسیر انقلاب نا رسایی ها مباد
دست قدرت چون تهی شد، پای درگل می شود
روح اش شاد
پروفیسور عبدالخالق رشید استاد مرکزمطالعات فارسی وپشتو
پوهنتون جواهر لال نهرو - دهلی جدید
|