طرح مسأله
خواندم که چند تن از اعضای طالبان زندانی درپاکستان، آزاد شدند، پرسش ها
وتبصره هایی را که این خبر آفرید، برایم یادآور آن نیز بود که یادداشت هایی
را پیرامون موضوع زندانیان هموطن در ایران وپاکستان دارم. یادداشت ها از
سال ۱۳۸۶ اند. در پای خبری که در آن سال ۱۰۰ تن پاکستانی از افغانستان و
۲۰۰ تن افغانستانی از پاکستان آزاد شدند. برای آنکه اطلاع بیشتر از موضوع
در دست آید، در فیسبوک نیز نیاز خویش را مطرح نمودم. در پیوند با آن
یادداشت هایی نیز به چشم میخورد که چند بار مقامات ایرانی نیز تعدادی از
زندانیان افغانستانی در ایران را دربرابر آزادی زندانیان ایرانی از
افغانستان آزاد نموده اند. پیش از آزادی آن زندانیان، در این باره تعهدی
نیز به عمل آمده و مسؤولیت تبادل زندانیان را وزارت های عد لیۀ دو کشور
عهده دار بوده ا ند.
با توجه به این واقعیت که تعداد نامعلومی ازمهاجرین کشور ما در هر دوکشور
زندانی بوده اند، وبا اتکا به گزارش های هموطنان و بازتابی که گاهگاهی این
موضوع درسانه ها داشته است، چنین استنباط میشوشد که طی سالیان متمادی
زندانیان در این دوکشو رقم اندکی را تشکیل نداده، احتمال میرود که هزاران
تن محبوس باشند.
هنگامی که تعداد آزاد شده گان زندانیان ایرانی و پاکستانی را از افغانستان
در مقایسه با احتمال تعداد زیاد افغانستانی در زندانهای دوکشور یاد شده
درنظر آوریم، خویش را با چند پرسش مواجه می بینیم.
بطورمثال:
-
تعداد دقیق زندانیان افغانستانی در این دوکشور چند است؟
حدود سه سال پیش طی گزارشی کوتاه اشاره شده بود که مقامات افغان از ۵۰۰۰
زندانی در ایران صحبت نموده اند. در حالی رقم تخمینی تعداد زندانیان در
پاکستان معلوم نیست. واگر معلوم است، باید منبع وجزئیات آن مشخص شود.
-
آزادی زندانیان ایرانی را بیشتر میتوان از روی جدی گرفتن مقامات ایرانی
برای آزادی شهروندان اش پذیرفت. به رغم اینکه دلیل ویا هویت زندانی شده
آشکار نشده است. در این راستا نیاز داریم بدانیم که آنها زندانیان جنایی
بودند ویا سیاسی؟
-
در رابطه با پاکستان و زندانیان اش درافغانستان، تصور این است که بخش قابل
ملاحظۀ آنها، همدستان طالبان بودند که پس از بیرون راندن طالبان، طالب غریب
وفقیر را رها نموده سردسته ها و بلند پایه ها با وسایل ممکن زودتر فرار
نمودند.
-
پاکستان چندبارافرادی وابسته به گروه طالبان افغانستان را آزاد کرده است.
واین آزادی همواره پیوند یافته با این ادعا که پاکستان به منظور نشاندادن
حسن نیت در زمینۀ تأمین صلح آنها را ازاد نموده است. دلایلی که مسخره به
نظر می آیند. این گپ میتواند پذیرفته شود که مقامات حکومتی افغانستان سعی
داشته اند که زندانیان طالب را از پاکستان رها شوند. اما پرسشی بازهم موجود
است که چرا پاکستان آنها را زندانی نموده است؟.
-
در واقع آزادی افرادی از طالبان بحثی را می گشاید که به انگیزه و نیازهای
تقویۀ جبهۀ حکومت اشرف غنی وحکومت پیشین برمی گردد. آنهم شامل حال طالبانی
می شود که از امتیازات مادی، سیاسی وامنیتی در افغانستان بهره مند می شوند.
حکومت کرزی و غنی نیز ادعا خواهند کرد که دستاوردی در زمینۀ صلح داریم.
همان غلطی را رنگ وروغن میدهند که با آمدن حکمتیار نشان دادند.
زندانیان همه طالب نیستند
هموطنی حکایت می نمود که در هیچ شهر وزندانی در پاکستان نیست که کم
ویابیش زندانی افغانستانی نباشد. زندانی های بوده اند که در زندانهای لاهور
و راولپندی جان داده اند. اما معلوم نیست که در کجا وچگونه دفن شده اند.
هرگاه زندانی غمخواری از خانواده، آشنایان ویا خویشاوندان داشته، توانسته
است با دادن رشوت، دوسیۀ خویش را به نفع آزادی برساند ورنه هیچ کسی اعتنایی
به مهاجر زندانی وبیکس وبیوطن ندارد.
زندانیان همه آدمکش نیستند
گزارش های برخی خانواده ها حاکی از آن است که طی بیش از چند دهه در اکثر
شهرهای ایران، تعدادی از هموطنان ما در زندان ها به سر می برند. اکثریت
عظیم آنها را مردمان مهاجر فقیر ونادار تشکیل داده است. هنگامی که به آنها
نیازی وجود داشته تا کارهای شاق را انجام دهند، مزد اندک بخور ونمیر به دست
آورند ویا به کارتعمیرانی در مناطقی بروند که پس از جنگ عراق وایران نیاز
به بازسازی ها بود، سختگیری های بسیار در برابر آنها در آنجا اعمال نشده
است. اما همین که پای بهره برداری های غلط و شعارهای تبلیغاتی "افغانی"
ستیزانه در میان آمده است، تعدادی را به این "جرم" زندانی نموده اند که در
قتلی سهیم است، یااجازه نامه ویا اقامت نامه ندارند ویا . . .
بدون هرنوع تردیدی میتوان پذیرفت که با توجه به روزگار اسفبار وطاقت سوز،
نیاز مهاجر به زنده گی درایران و در مقابل ایجاد موانع ومحدودیت های تبعیض
آمیز از طرف جمهوری اسلامی ایران، تعدادی از مهاجرین دست به کارهای زده اند
تا نانی بیابند و زنده بمانند. ویا اینکه در خلال انتقال مواد مخدره به نفع
قاچاقچیان، زندانی شده اند. سرقت وراهگیری وهر نوع احتمال را هم اگر بر آن
بیفزاییم، ذهن ما را متوجه زمینه های اجتماعی، اقتصادی و روزگار اسفبار
مهاجرهموطن ما در ایران معطوف می نماید.
پس برای پیدا شدن راه حل، اندیشیدن به سرنوشت غمبار انسانهایی که در
زندانهای جمهوری اسلامی ایران درکمال غربت وبیچاره گی مدتها را سپری نموده،
بازخواستگری نداشته اند، حکومت افغانستان ونهاد مسؤول امور مهاجرین دست به
کارجدی تر شود.
***
بنا برآن از مقامات مسؤول، از نهاد های مسؤول مانند نهاد هایی که در پیوند
با حقوق بشر ادعای کار دارند، از نهادهای مدنی توقع می رود به بی سرنوشتی
این کتلۀ وسیعی از مظلومان وانسانهایی که باید روی زنده گی ازاد و بهتر را
ببینند، توجه نمایند.
|