باز می شوند دروازه های این شعر
به سمت آمدنت باز می شوند
دروازه های نیامدنت را
با قفل سنگی تنهایی ام بسته ام
تو باز میگردی
حادثه یی که ماندگارترین شعر جهان خواهد شد
خواب دیده بودم آمدنت را
دخترانهترین خوابم
دروغ نمیگوید
تمام پنجره های این شعر
به هوای تو باز می شوند
که
بر گونه هایم میوزد
بوسه هایی ست که از من نربوده ای
|