کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

جاویدفرهاد

    

 
جُستاری در باره‌ی پیشینه‌ی زبان پارسی
 در شبه قاره

 

 

 

زبان پارسی، هشت قرن پیش از امروز به شبه قاره‌ی‌ هند رفته، و هفت‌صد سال زبان رسمی در آنجا ‌بوده است.

 افزون بر داشتن پیشینه‌های روابط فرهنگی از دوره ی اشکانیان و ساسانیان، سلطان محمود غزنوی، در انتقال و گسترش این زبان در شبه قاره، نقش ارزنده یی داشته است.

نقش شاهان مغول در رشد زبان پارسی:

پادشاهان گورکانی مغول به ویژه « اکبرشاه»، «شاه جهان» و "اورنگ‌زیب‌، تلاش های مستمر و سودمندی را در رواج، پرورش و توسعه‌ی زبان فارسی در شبه قاره‌ی هند انجام داده اند.

با سنگ نبشته هایی که به زبان پارسی بر دیوارهای باستانی و آرامگاه‌ خانواده‌های شاهان گورکانی در هند به چشم می‌خورد، می‌توان هم به پیشینه ی پربار این زبان و هم به نقش مهم آنان در گسترش زبان پارسی پی برد؛ چنانچه بر لوحه سنگ آرامگاه نور جهان و جهانگیر درج است:

« بر مزارِ ما غریبان، نی چراغی نی گُلی

نی پرِ  پروانه سوزد، نی سراید بلبلی »

همچنان بر آرامگاه جهان آرا( دختر شاه جهان ) نیز این بیت به پارسی حک شده است:

« به غیرِ سبزه نپوشد کسی مزارِ مرا

که قبر پوش غریبان، همین گیاه بس است »

تألیف فرهنگ های پارسی:

از قرن یازدهم تا دوازدهم هجری - خورشیدی ( یعنی پوره یک قرن )، هفت‌ده فرهنگ واژه‌گان پارسی در هند مانند: «فرهنگ ابراهیمی» و « فرهنگ آنندراج » گردآوری و نگاشته شده است.

نقش صوفیان مسلمان و سخن‌وران پارسی‌گو در توسعه زبان پارسی:

صوفیان مسلمان مانند: محمد هجٌویری، خواجه مٌعین الدین چشتی، شیخ بهاالدین زکریای مولتانی، سید علی همدانی و سخنورانی مثل: بیدل، صایب، امیر خسرو دهلوی و سایر استادان دبستان هندی، تأثیر به سزایی در پرورش و پردازش زبان پارسی در شبه قاره داشته اند.

افزون بر این، نخستین روزنامه‌ی پارسی، پیش از این که در خراسان منتشر شود، توسط پارسی گویان هندی در هند چاپ و پخش شده است.

واژه‌های مشمولِ زبان پارسی در زبان اردو، به گونه‌ی نمونه در چند بیت:

"محبت" "ایک" سی هو تهی هی "هزار"و سی نهی

"روشنی" چاند سی هوتهی هی "ستار"و سی نهی

که بی گمان واژه‌های «محبت»، «ایک» ( که همان یک است)، «هزار»، «روشنی» و «ستاره» همه از واژه‌گان رایج در زبان فارسی اند.

نمونه‌ی دیگر:

کِیسی "سکون" و پاوو تجهی دیکهنی که "باد"

اُب کیا "غزل" سناوو تجهی دیکهنی که "باد"

«سکون» ( که به معنای آرامش است )، «باد» (که همان بعد است) و «غزل» نیز واژه‌های کاربُردی در زبان فارسی استند.

دو نمونه‌ی دیگر که تنها با آوردن قوس ناخنک به دور واژه‏گان آن‌ها، موارد کاربردی واژه‌گان فارسی در شعر اردو را نشان می دهم:

کویی « دوست » وهی، نه « رقیب » و هی

تیرا « شهر » و کِتنا « عجیب » و هی

***

هی اور بهی «دنیا» می « سخنور» بُهت اُچهی

کهتا هی که « غالب » کا هی « انداز بیا (بیان)» اور.

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل    ۲۹۱     سال  سیـــــــــزدهم           سرطان    ۱۳۹۶         هجری  خورشیدی           اول جولای  ۲۰۱۷