کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

ترجمه و تخلیص :غوث جانبار

    

 
(اسرار دیپلوماسی، بخش از کتاب)
تاریخ روابط افغانستان و ایالات متحدۀ امریکا (۱۹۱۹-۱۹۵۵)

 

 

 

کشور کوهستانها (افغانستان) برای امریکائیها کاملاْ مجهول باقی مانده بود. بر بنیاد معلومات دست داشته پس از سفر و اقامت (جوسیا هارلان) طی سالهایی ۱۸۲۷- ۱۸۳۹ از حضور بعدی امریکائیها در افغانستان در سال ۱۹۱۰ یاد آوری شده است.
امریکایی بعدی در افغانستان، در سال ۱۹۱۱ حضور یافت. شخص مذکور که انجینیری قرار دادی بود و (ا. جیوویت) نام داشت برای دو سال کار به افغانستان آمده بود ولی هفت سال آنجا باقی ماند.
(ا. جیوویت) به زبانهایی افغانی تکلم میکرد، با همکاران افغانی خود روابط نهایت دوستانه داشت و علاقمند فرهنگ افغانی بود. در عین حال در یاداشت های (ا. جیوویت) عمدتاَ از دشواری های فزیکی در افغانستان، از موانع بیوروکراتیک و تشویش های معنوی و شکست امید ها یادآوری میشد. (۳۲)
زوج امریکایی به نام (پاولاد) در کتاب خویش مینویسد که که انتشار خاطرات (ا. جیوویت) تصویر منفی را پیرامون افغانستان در اذهان امریکائیهاها در مورد تداعی میکرد. (۳۳)
در اخیر قرن نزده و شروع سدۀ بیستم، الی ۱۹۱۹ حضور خارجی ها در افغانستان از نادرات بشمار میرفت. علت آن تعصب افغانها در برابر خارجیها نبود. انگلیسها سرحدات افغانستان را زیر کنترول خویش داشته و از سفر خارجی ها به این کشور جلوگیری میکردند. برای ورود تبعه ی خارجی به افغانستان باید امیر افغانستان فرمان مخصوصی صادر میکرد که در آن دولت افغانستان مسؤولیت های معینی را از قبیل : همراهی مسلحانۀ خارجی، رفع هرگونه ضروریات، منجمله محل اقامت خارجی را بدوش میگرفت. چون بدست آوردن همچون یک فرمانی، آنهم در خارج از کشور بسیار دشوار بود، انگلیسها آنرا بهانه ( بهانۀ که خود ایجاد کرده بودند) قرار داده، دست به شایعه پراگنی علیه افغانستان میزدند و به خارجی ها تلقین می نمودند که افغانستان کشوریست دور از تمدن.
در شروع جنگ اول جهانی ( و قبل از آن ) در ایالات متحدۀ امریکا چیزی در بارۀ افغانستان نمی دانستند. معلومات اندکی که در مورد افغانستان در مطبوعات امریکا درز میکرد دوستانه نبوده و تصویر نادرست را در ذهن خواننده در مورد افغانها خلق میکرد.
نشریۀ با اعتبار و معتبر امریکایی " نشنل جیوگرافیک " اولین مقاله اش را در مورد افغانستان در سال ۱۹۰۹ به نشر رساند. نویسندۀ مقاله (ایلسوورت هانتینگتون) حتی سری هم به افغانستان نزده بود. او از جانب روسیه به سرحدات افغانستان نزدیک شده و چند مرتبه با افسران روسی داخل منطقه ای گردیده بود که مورد مناقشۀ افغانستان و روسیه قرار داشت.
در منطقه مذکور افغانها زندگی میکردند. مقالۀ (ایلسوورت هانتینگتون) شدیداْ محتوای ضد افغانی داشت. (۳۵)
مبلغین مسیحی امریکایی نیز گاه گاهی به افغانستان سفر های داشتند و معمولاً مأموریت های شانرا تحت پوشش کمک های طبی و بشر دوستانه پیش میبردند. یکی از این سفرها در سال ۱۹۲۳ ثبت گردیده است.

 

جنرال فرونزی به یاکف سوریڅ (سفیر روسیه در کابل ) از تصمیم حکومت روسیۀ شوروی مبنی بر "اعزام دو لوای پیاده و ارسال مهمات جنگی به افغانستان" خبر داد. (۲۴) بدین ترتیب مشاهده میشود که هدف اساسی سیاست خارجی حکومت ولادیمیر لینین در آسیایی میانه شروع جنگ جدید افغانها به ضد انگلیسها اینبار به کمک اقتصادی و نظامی روسیۀ شوروی، بود. یاکف سوریڅ به مجردی رسیدن به کابل مذاکرات را در مورد امضای معاهدۀ " نظامی- سیاسی " با جانب افغانی از سر گرفت. به قول " پانین" (تأریخ نویس شوروی)، برکت الله یکی از انقلابیون هندوستانی حین ملاقاتش با ولادیمیر لینین از او تقاضا نموده بود تا با افغانستان "معاهدۀ دفاع و تعرض" را به امضاء برساند. در ملاقات مورخ ۷می ۱۹۱۹ برکت الله از ولادیمیر لینین همچنان خواسته بود تا روسیۀ شوروی به افغانستان کمک های نظامی- تخنیکی خود را گسیل بدارد.(۲۵)
نظریۀ انعقاد معاهدۀ " اتحاد دفاع و تعرض " با روسیۀ شوروی مورد علاقمندی جانب افغانی قرار گرفت. اما چون روسیه میخواست روابط خود را با برتانیۀ کبیر بهتر بسازد و آرزو داشت دست هایش باز باشند و همزمان خیال شروع جنگ جدید افغان- انگلیس را نیز در سر می پرورانید، دفعتاً موضعی خود را ۱۸۰درجه تغییر داد.
روسیه و انگلستان بتاریخ ۱۶ مارچ ۱۹۲۱ معاهدۀ تجارتی را به امضاء رسانیدند. سفیر یاکف سوریڅ در ماه مارچ ۱۹۲۰ هدایتی را از چیچیرین، وزیر امور خارجه کشورش بدست آورد. در هدایت خاطر نشان میگردید که معاهدۀ آینده میان افغانستان و روسیۀ شوروی نباید شکل " اتحاد نظامی " را بخود بگیرد. (۲۶)
وعدۀ کمک های نظامی روسیه به افغانستان نیز شکل معینی نداشت. کمک های نظامی روسیۀ شوروی بر بنیاد موافقت نامۀ ۲۸فبروری ۱۹۲۱به مراتب کمتر از آن بود که انتظار میرفت. سفیر سوریڅ در جنوری ۱۹۲۰ خبر داد که حکومتش قرار است ۵ هزار میل تفنگ به اردوی افغانستان و ۱۰ هزار تفنگ به اقوام مسکون در امتداد سرحد کمک کند. این در حالیکه قرار داد ارایۀ صرف ۳ هزار میل تفنگ را قید نموده بود. (۲۷)
موضعگیری روسیه فاقد اصول بود. حکومت روسیۀ شوروی با افغانستان معاهدۀ " اتحاد نظامی " را امضاء نکرد، اسلحه به اقوام سرحد با هند برتانوی را تحویل نداد. روسیه هراس داشت که مبادا اقدامات مذکور روابط در حال تدوین و تکوین اش را با برتانیۀ کبیر متضرر بسازد. در عین حال دیپلوماسی روسیۀ شوروی تلاش داشت که تأمین قطعی روابط افغان- برتانیه صورت نگیرد و مختل شود.
جانب افغانستان برخی از اقدامات روسیه را برای خود تهدید علنی تلقی میکرد.
مطابق مفاد معاهدۀ ۱۹۲۱ ، افغانستان و روسیه توافق کردند که هردو استقلال امارات بخارا و خیوه را رعایت میکنند. (۲۸) قبل از انعقاد معاهدۀ فوق الذکر دولت بخارا هدف رقابت دو کشور قرار گرفته بود. بین اول و دوم سپتمبر ۱۹۲۰حکومت روسیۀ شوروی به کمک اردوی سرخ در بخارا " انقلابی " را سازماندهی نمود که در نتیجۀ آن "جمهوری شوروی مردم بخارا" بوجود آمد. با امضای معاهدۀ ۱۹۲۱ افغانستان دولت دست نشاندۀ بخارا را برسمیت شناخت. انکشاف بعدی اوضاع نشان داد که مسکو به این اکتفا نمیکند. در سال ۱۹۲۴مسکو بخارا را به قلمرو خود ملحق ساخت. عین عمل، اندکی بعدتر با امارت خیوه نیز صورت گرفت. (۲۹)
شاه امان الله پس از درک تهدیدها از طرف شمال، فعالیت های ضد برتانیه را در امتداد سرحدات هند برتانوی متوقف ساخت و سعی کرد روابطش را با برتانیۀ کبیر بهتر سازد. صرف نظر از تمایلات و تحرکات مثبت در روابط دو کشور، رهبری انگلستان به شاه اصلاح طلب افغان به دیدۀ شک و بی اعتمادی مینگریست و کوشش میکرد حکومت او را براندازد. (۳۰)
ایالات متحدۀ امریکا در شروع سدۀ بیستم از حوادث که در سطح جهان در قبال افغانستان جریان داشتند بدور بود.

 

بر عبور ریل حامل هیأت افغانی تحت ریاست محمود طرزی از شهر لاهور، میان اهالی آن مناطق غوغا برپا کرده بود. حین رسیدن ریل حامل افغانها صدها هندوستانی در ایستگاه ها به استقبال آن می شتافتند. انگلیسها که از تکرار قیامها و شورشهای ضد برتانیه که در اخیر جنگ اول جهانی هندوستان را فراگرفته بود هراس داشتند ریل حامل افغانها را در ایستگاه های دور دست و خلوت برای تیل گیری و اکمال مواد خوراکه متوقف میساختند.
کابل در زمان مورد بحث به مرکز مبارزین هندوستانی که بخاطر استقلال می رزمیدند، مبدل گردیده بود. مبارزین مذکور در کابل "حکومت مؤقت هندوستان را در تبعید" بنیان گذاشتند. (۲۰)
حین مذاکرات در ماسوری، برتانیۀ کبیر یک بار دیگر حق افغانستان را برای پیشبرد مستقل روابط خارجی به رسمیت شناخت. در عین زمان بین طرفین مناقشه در مورد حقوق پشتونهای آنسوی خط "دیورند" عرض اندام نمود. جانب افغان اصرار میورزید تا استقلال مساوی برای پشتونهایی هر دو طرف خط " دیورند " از طرف انگلیسها به رسمیت شناخته شود، اما با مخالفت شدیدِ برتانوی ها روبرو میگردید.
دور بعدی مذاکرات در جنوری ۱۹۲۱ در کابل به راه افتید. مذاکرات به سختی پیش میرفت. انگلیسها چند بار تهدید کردند که مذاکرات را قطع خواهند کرد. منابع افغانی تأکید میکنند که اعلیحضرت امان الله خان و وزیر خارجۀ دولت افغانستان محمود طرزی شکار فشارهایی انگلیسها نشده و به خدمه ها هدایت دادند تا بکس های اعضای هیأت انگلستان را از هوتل بیرون ببرند. انگلیسها به نوبۀ خود خاطر نشان میسازند که افغانها صرف زمانی به ادامۀ مذاکرات تن دادند که آنها تهدید به قصد ترک کابل را کردند.(۲۱)
پس از مذاکرات طویل و دلگیر به تأریخ ۲۲نوامبر ۱۹۲۱ معاهدۀ " تأمین روابط همسایگی میان افغانستان و برتانیه " در شهر کابل به امضاء رسید. هنگام مذاکرات جانب افغانی سعی میکرد تا مناطق پشتون نشین در قلمرو هند برتانوی خود مختاری کسب نموده و موقف مذکور از طرف برتانوی ها به رسمیت شناخته شود. در عین حال جانب افغان تأکید میکرد تا در خصوص تعیین سرنوشت پشتونهای هند برتانوی حق تعیین موقف آنها، یا حداقل صلاحیت حل و فصل امور قضایی و دینی به امیر افغان سپرده شود. جانب انگلستان با تقاضاهای افغانستان مخالفت کرد. در نتیجه، انگلیسها "بزرگمنشانه نیت نیک خویش را " در برابر پشتونها مشروط به اجتناب از حملات خصمانه ساختند. (۲۲)
بدینترتیب افغانستان با آنکه مؤفق نشد حمایت خود را از پشتونهای ماورای دیورند با هند برتانوی تأمین نماید، لیکن استقلال افغانستان به صورت قطع و با تمام صراحت در معاهده تسجیل یافت و این یک پیروزی عظیم بود. لارد کرزون، وزیر امور خارجۀ برتانیۀ کبیر مخالف سرسخت استقلال افغانستان بود. افغانستان منبعد دیگر ساحۀ نفوذ برتانوی ها نبود.
به مرور زمان هراس و عدم اعتماد بالای روسیۀ شوروی و سپس اتحاد شوروی موضعگیری شاه امان الله را تغییر میداد. انصافاً عدم اعتماد اعلیحضرت امان الله بی بنیاد نبود. سیاست خارجی روسیه در مورد افغانستان فاقد تسلسل بود. در دسمبر ۱۹۱۹ سفیر روسیۀ شوروی یاکف سوریڅ به کابل آمد. مقامات روسیه حین تعیین سوریڅ به حیث سفیر هدایت داده بودند تا "مانع انعقاد معاهدۀ صلح میان افغانستان و برتانیۀ کبیر گردد" و از " هرگونه وسایل " کار بگیرد تا تصادم جدید نظامی بین این دو کشور رخ بدهد.
به تاریخ ۲۲ اکتوبر ۱۹۱۹ دو روز قبل از سفر سوریڅ به کابل، جنرال فرونزی، قوماندان عمومی جبهات ترکستان از مسکو به تاشکند رسید.

 

کی ازقطعات اردوی افغانستان که در ناحیۀ خوست متمرکز گردیده بود به استقامت پیشاور به پیشروی ادامه داد. در مسیر راه حمایت قبایل از قطعۀ متذکره چندان چشمگیر نبود و پس از نبردها با انگلیسها متواری گردید. قطعه ی مرکزی اردوی افغانستان تحت قوماندانی جنرال نادر خان (نادر خان چند سال بعد به کرسی پادشاه افغانستان جلوس میکند)، از کوتل خیبر عبور نمود. در آغاز عملیات نظامی، لشکر جنرال نادر خان موفقانه پیش میرفت و مؤفقیت های داشت. برخی از پشتونهایی محلی به شمول ملیشه های که قبلاً در خدمت هند برتانوی بودند به اردوی افغان پیوستند. قطعۀ نادر خان شهر "تل" را به محاصره درآورد. اما بعدتر قوای کُمکی انگلیس تحت قوماندانی جنرال دائیر (همان قوماندانی که در ماه اپریل ۱۹۱۹ مظاهرۀ مسالمت آمیز باشندگان شهر امرتسر را تیرباران نموده بود) فرارسید. افغانها پس از مقاومت در برابر قوای انگلیس متواری گردیدند. لشکر سومی اردوی افغانستان اصلاً خط دیورند را عبور نکرد. انگلیسها متعاقباً به قلمرو افغانستان حمله برده و منطقۀ سپین بولدک را به تصرف خویش درآوردند.(۱۵)
در کُل افغانستان برای جنگ آمادگی نداشت. با آنکه اردوی افغانستان از کمیت کافی برخوردار بود و متشکل از۵۰ هزار عسکر بود اما از دیدگاه ساختار های اساسی نظامی ظرفیت آن در سطح نهایت پائین قرار داشت. تسلیحات کهنه و مهمات جنگی بیشتر برای خود عساکر خطرناک بودند تا برای دشمن. علم نظامی و انظباط اصلاً به نظر نمیخورد (۱۶). در جنگ سوم افغان- انگلیس، نقش بزرگ را نوع جدید تسلیحات، یعنی قوای هوایی بازی کرد. بمباری های قوای هوایی دشمن، افغانها را به وحشت انداخت. برتانیۀ کبیر صرف نظر از دست آوردها در میدان جنگ آرزو نداشت به پیروزیی نهایی دست یازد. انگلیسها هراس داشتند که ادامۀ جنگ با افغانستان میتواند باعث بروز قیام های جدید در قلمرو هندوستان گردد. اوضاع داخلی و بین المللی برتانیه در زمان مورد بحث دلخواه نبود: اغتشاشات در مصر و آیرلند، اشتراک در جنگ علیه جمهوری جوان فدراسیون روسیه، تأثیرات منفی جنگ اول جهانی و بالاخره تهی بودن خزانۀ دولتی، دشواری های بودند که انگلستان با آنها مواجه بود. اردوی انگلستان از جنگ های متداوم خسته بود و در چنین یک وضعیتی نمیخواست داخل یک جنگ فرسایشی با افغانستان گردد.
پس از بمباریی کابل و جلال آباد طرفین متخاصم مذاکرات صلح آمیز را شروع کردند. به تاریخ ۸ اگست ۱۹۱۹ در ناحیۀ راولپیندی معاهدۀ مقدماتی صلح میان دو دولت به امضاء رسید. در اثر معاهدۀ متذکره استراداد استقلال افغانستان به رسمیت شناخته میشد و متعاقباً در نتیجۀ امضای معاهدۀ قطعی مورخ ۲۲ نوامبر ۱۹۲۱ تأئید گردید. (۱۸) با اینهمه انگلیسهای مکار توانستند افغانها را فریب بدهند. در متن معاهده، موضوع به رسمیت شناختن استقلال افغانستان غیر روشن منعکس گردیده بود. در معاهده صرف درج شده بود که افغانستان در پیشبرد ارتباطات خارجی خویش آزاد است. (۱۹)
مذاکرات بعدی در مورد انعقاد معاهدۀ دایمی بین افغانستان و انگلستان از تاریخ ۱۷ اپریل الی۱۸ جولایی ۱۹۲۰ در شهرک ماسوری در قلمرو هند برتانوی در شرایط که مبارزۀ افغانستان بخاطر استقلال حمایت وسیعی در هندوستان کسب کرده و بالای جنبش ملی و آزادیخواهانۀ آن کشور اثر گذاشته بود تداوم پیدا کرد.

 

ادامه دارد....

 

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل    ۲۹۱     سال  سیـــــــــزدهم           سرطان    ۱۳۹۶         هجری  خورشیدی           اول جولای  ۲۰۱۷